گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۹: خط ۴۹:
«'''يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك '''»:
«'''يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك '''»:


چند نكته در اين آيه شريفه هست كه به يك يك آنها اشاره مى كنيم :
چند نكته در اين آيه شريفه هست، كه به يك يك آن ها اشاره مى كنيم:


يكى اينكه در اين آيه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) با اينكه داراى القاب زيادى است بعنوان رسالت مورد خطاب قرار گرفته ، واين از اين جهت است كه در اين آيه گفتگو از تبليغ است ، و مناسب ترين القاب و عناوين آن جناب در اين مقام همان عنوان رسالت است ، براى اينكه بكار رفتن اين لقب خود اشاره ايست به علت حكم ، يعنى وجوب تبليغى كه بوسيله همين آيه به رسول الله (صلى الله عليه و آله ) گوشزد شده است ، و مى فهماند كه رسول ، جز رسالت و رسانيدن پيام كارى ندارد، و انجام رسالت رفته البته به لوازم آن كه همان تبليغ و كسى كه زير بار رسانيدن است قيام مى كند.
يكى اين كه: در اين آيه، رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، با اين كه داراى القاب زيادى است، به عنوان رسالت مورد خطاب قرار گرفته، و اين از اين جهت است كه در اين آيه، گفتگو از «تبليغ» است، و مناسب ترين القاب و عناوين آن جناب در اين مقام، همان عنوان رسالت است. براى اين كه به كار رفتن اين لقب، خود اشاره ای است به علت حكم. يعنى وجوب تبليغى كه به وسيله همين آيه به رسول خدا «صلى الله عليه و آله» گوشزد شده است، و مى فهماند كه «رسول»، جز رسالت و رسانيدن پيام كارى ندارد، و کسی که زیر بار رسالت رفته، البته به لوازم آن، كه همان تبليغ و كسى كه زير بار رسانيدن است، قيام مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۷۱ </center>
دوم اينكه در اين آيه از خود آن مطلبى كه بايد تبليغ شود اسم نبرده ، تا هم به عظمت آن اشاره كرده باشد و هم به آن چيزى كه لقب رسالت به آن اشاره داشت ، اشاره كند، يعنى بفهماند كه اين مطلب امرى است كه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در آن هيچ گونه اختيارى ندارد،
دوم اين كه: در اين آيه، از خود آن مطلبى كه بايد تبليغ شود، اسم نبرده، تا هم به عظمت آن اشاره كرده باشد، و هم به آن چيزى كه لقب «رسالت» به آن اشاره داشت، اشاره كند. يعنى بفهماند كه اين مطلب، امرى است كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» در آن هيچ گونه اختيارى ندارد.


بنابراين ، در آيه شريفه دو برهان بر سلب اختيار از رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در تبليغ كردن و يا تاخير در تبليغ اقامه شده است ، يكى تعبير از آن جناب به رسول ، و يكى هم نگفتن اصل مطلب ، و در عين اينكه دو برهان است دو عذر قاطع هم هست براى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در جراتش بر اظهار مطلب و علنى كردن آن براى عموم ، و در عين حال تصديق فراست رسول الله (صلى الله عليه و آله ) هم هست ، يعنى مى فهماند كه رسول الله (صلى الله عليه وآله ) درست تفرس كرده و در احساس خطر مصيب بوده است ، و نيز مى رساند كه اين مطلب از مسائلى است كه تا رسول الله (صلى الله عليه و آله ) زنده است بايد به زبان مبارك خودش به مردم ابلاغ شود و كسى در ايفاى اين وظيفه جاى خود آن جناب را نمى گيرد.
بنابراين، در آيه شريفه، دو برهان بر سلب اختيار از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» در تبليغ كردن و يا تأخير در تبليغ اقامه شده است. يكى تعبير از آن جناب به «رسول»، و يكى هم نگفتن اصل مطلب، و در عين اين كه دو برهان است، دو عذر قاطع هم هست براى رسول خدا «صلى الله عليه و آله» در جرأتش بر اظهار مطلب و علنى كردن آن براى عموم، و در عين حال تصديق فراست رسول خدا «صلى الله عليه و آله» هم هست. يعنى مى فهماند كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» درست تفرّس كرده، و در احساس خطر مصيب بوده است. و نيز مى رساند كه اين مطلب از مسائلى است كه تا رسول خدا «صلى الله عليه و آله» زنده است، بايد به زبان مبارك خودش به مردم ابلاغ شود و كسى در ايفاى اين وظيفه، جاى خود آن جناب را نمى گيرد.


جمله «'''و ان لم تفعل فما بلغت رسالته '''» گر چه صورت تهديدى دارد ولى در حقيقتمبين اهميت موضوع است
جمله «'''و ان لم تفعل فما بلغت رسالته '''» گر چه صورت تهديدى دارد ولى در حقيقتمبين اهميت موضوع است


وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْت رسالته
«''' وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْت رِسَالَتَهُ '''»:


همانطورى كه سابقا هم اشاره كرديم مراد از «'''رسالت '''» و يا به قرائتهاى ديگر «'''رسالات '''» مجموع وظايفى است كه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) بدوش گرفته بود، و نيز سابقا گفتيم كه از لحن آيه اهميت و عظمت اين حكمى كه به آن اشاره كرده استفاده مى شود، و فهميده مى شود كه حكم مذكور حكمى است كه اگر تبليغ نشود مثل اينست كه هيچ چيز از رسالتى را كه بعهده گرفته است تبليغ نكرده باشد، بنابراين مى توان گفت گر چه كلام صورت تهديد دارد ليكن در حقيقت در صدد بيان اهميت مطلب است ، و مى خواهد بفهماند مطلب اينقدر مهم است كه اگر در حق آن كوتاهى شود حق چيزى از اجزاى دين رعايت و ادا نشده است .
همان طورى كه سابقا هم اشاره كرديم، مراد از «رسالت» و يا به قرائت هاى ديگر، «رسالات» مجموع وظايفى است كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» به دوش گرفته بود، و نيز سابقا گفتيم كه از لحن آيه، اهميت و عظمت اين حكمى كه به آن اشاره كرده، استفاده مى شود، و فهميده مى شود كه حكم مذكور، حكمى است كه اگر تبليغ نشود، مثل اين است كه هيچ چيز از رسالتى را كه به عهده گرفته است، تبليغ نكرده باشد.  


پس جمله «'''وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْت '''» جمله شرطيه ايست كه ريخت و سياقش براى بيان اهميت و تاءثير بود و نبود شرط است ، و اينكه بود و نبود جزا هم متفرع بر بود و نبود شرط است ، و در حقيقت اين جمله شرطيه كه صورتا شرطيه است ، در واقع شرطيه نيست ، زيرا جمله شرطيه در محاورات مردم معمولا وقتى بكار مى رود كه تحقق جزا مجهول باشد به جهت جهل بتحقق شرط، و چون در جمله شرطيه مورد بحث يعنى «'''ان لم تفعل فما بلغت '''» نمى توان به خداى تعالى نسبت جهل داد از اين رو اگر هم مى بينيم جمله بصورت شرطيه بيان شده است كه در مى دانيم حقيقت شرطيه نيست ، علاوه بر اينكه ساحت مقدس رسول الله (صلى الله عليه و آله ) منزه است از اينكه خداى تعالى و لو بصورت شرطيه و «'''اگر'''» نسبت مخالفت و نافرمانى و ترك تبليغ به او بدهد، با اينكه خودش در مدح او فرموده :
بنابراين، مى توان گفت: گرچه كلام صورت تهديد دارد، ليكن در حقيقت در صدد بيان اهميت مطلب است، و مى خواهد بفهماند مطلب اين قدر مهم است كه اگر در حق آن كوتاهى شود، حق چيزى از اجزاى دين رعايت و ادا نشده است.
 
پس جملۀ «وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْت»، جملۀ شرطيه ای است كه ريخت و سياقش براى بيان اهميت و تأثير بود و نبود شرط است، و اين كه بود و نبود جزاء هم، متفرّع بر بود و نبود شرط است، و در حقيقت، اين جمله شرطيه كه صورتا شرطيه است، در واقع شرطيه نيست. زيرا جمله شرطيه در محاورات مردم، معمولا وقتى به كار مى رود، كه تحقق جزا مجهول باشد به جهت جهل به تحقق شرط، و چون در جمله شرطيه مورد بحث، يعنى «إن لَم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ» نمى توان به خداى تعالى نسبت جهل داد. از اين رو، اگر هم مى بينيم جمله به صورت شرطيه بيان شده است، مى دانيم حقيقت شرطيه نيست. علاوه بر اين كه ساحت مقدس رسول خدا «صلى الله عليه و آله» منزّه است از اين كه خداى تعالى، و لو به صورت شرطيه و «اگر»، نسبت مخالفت و نافرمانى و ترك تبليغ به او بدهد، با اين كه خودش در مدح او فرموده:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۷۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۷۲ </center>
«'''الله اعلم حيث يجعل رسالته - يعنى خداوند داناتر است كه رسالت خود را در كجا و به چه شخصى محول كند'''»، پس جمله «'''و ان لم تفعل فما بلغت ...'''» درست است كه بظاهر تهديد را مى رساند ليكن در واقع اعلام اهميت اين حكم است به آن جناب و به ساير مردم و اينكه رسول الله در تبليغ آن هيچ جرمى و گناهى ندارد، و مردم حق هيچگونه اعتراض به او ندارند.
«اللهُ أعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسَالَتَهُ: يعنى خداوند داناتر است كه رسالت خود را در كجا و به چه شخصى محول كند». پس جملۀ «وَ إن لَم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ...» درست است كه به ظاهر تهديد را مى رساند، ليكن در واقع اعلام اهميت اين حكم است به آن جناب و به ساير مردم و اين كه رسول الله در تبليغ آن، هيچ جرمى و گناهى ندارد، و مردم حق هيچ گونه اعتراض به او ندارند.


معناى عصمت در جمله : «'''والله يعصمك من الناس '''»
== معناى عصمت در جملۀ «وَ اللهُ يَعصِمُكَ مِنَ النَّاس» ==


وَ اللَّهُ يَعْصِمُك مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يهْدِى الْقَوْمَ الْكَفِرِينَ
«'''وَ اللَّهُ يَعْصِمُك مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ '''»:


راغب گفته است : «'''عصم '''» (بفتح عين و سكون صاد) به معناى امساك است ، و اعتصام به معناى آن حالتى است از انسان كه در طلب حافظى كه او را حفظ كند از خود نشان مى دهد. راغب همچنين در معناى اين كلمه بسط كلام مى دهد تا آنجا كه مى گويد: «'''عصام '''» (بكسر عين ) چيزى است كه بوسيله آن چيزى بسته و حفظ مى شود و عصمتى كه در انبيا است به معناى نگهدارى ايشانست از معصيت ، و خداوند ايشان را با وسايل گوناگونى حفظ مى كند: يكى با صفاى دل و پاكى گوهرى است كه خداى تعالى ايشان را به آن كرامت اختصاص ‍ داده است و يكى ديگر با نعمت فضائل جسمانى و نفسانى است كه به آنان ارزانى داشته و ديگر با نصرت و تثبيت قدمهاى آنها است ، و نيز سكينت و اطمينان خاطر و نگهدارى دل هايشان و توفيقاتشان است ، كما اينكه خداى تعالى فرموده : «'''و الله يعصمك من الناس'''».
راغب گفته است : «'''عصم '''» (بفتح عين و سكون صاد) به معناى امساك است ، و اعتصام به معناى آن حالتى است از انسان كه در طلب حافظى كه او را حفظ كند از خود نشان مى دهد. راغب همچنين در معناى اين كلمه بسط كلام مى دهد تا آنجا كه مى گويد: «'''عصام '''» (بكسر عين ) چيزى است كه بوسيله آن چيزى بسته و حفظ مى شود و عصمتى كه در انبيا است به معناى نگهدارى ايشانست از معصيت ، و خداوند ايشان را با وسايل گوناگونى حفظ مى كند: يكى با صفاى دل و پاكى گوهرى است كه خداى تعالى ايشان را به آن كرامت اختصاص ‍ داده است و يكى ديگر با نعمت فضائل جسمانى و نفسانى است كه به آنان ارزانى داشته و ديگر با نصرت و تثبيت قدمهاى آنها است ، و نيز سكينت و اطمينان خاطر و نگهدارى دل هايشان و توفيقاتشان است ، كما اينكه خداى تعالى فرموده : «'''و الله يعصمك من الناس'''».
۱۹٬۲۰۴

ویرایش