۲۰٬۴۲۸
ویرایش
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==رواياتى درباره تقسيم صدقات واجب و مستحقين آن == | ==رواياتى درباره تقسيم صدقات واجب و مستحقين آن == | ||
آنگاه خود خداى | آنگاه خود خداى تعالى، صدقات را تفسير كرده و توضيح داد كه: اين صدقات را چه كسانى بايد بپردازند، و به چه كسانى بايد داده شود، و فرمود: «إنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلفُقَرَاءِ وَ المَسَاكِينِ وَ العَامِلِينَ عَلَيهَا وَ المُؤلَّفَة قُلُوبِهِم وَ فِى الرِّقَابِ وَ الغَارِمِينَ وَ فِى سَبِيلِ اللهِ وَ ابنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللهِ وَ اللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»، همه مردم را از مشموليت صدقات بيرون نموده، تنها هشت صنف را مستحق آن دانست، و از ايشان اسم برد. | ||
آنگاه امام صادق | آنگاه امام صادق «عليه السلام»، يكايك آن مصارف را توضيح داده، درباره فقراء فرمود: كسانى هستند كه (زكات خوردن را حرفه خود قرار نداده باشند و) دريوزگى نكنند، و عيالوار باشند. دليل اين كه گفتيم بايد دريوزگى نكنند، اين آيه است كه مى فرمايد: «لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحصِرُوا فِى سَبِيلِ اللهِ لَا يَستَطِيعُونَ ضَرباً فِى الأرضِ يَحسَبُهُمُ الجَاهِلُ أغنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسِيمَاهُم لَا يَسئَلُونَ النَّاسَ إلحَافاً». | ||
و | و مسكينان، عبارتند از: افراد عليل، از قبيل كورها و اشخاص بى دست و پا و جذامى، و هر عليل ديگرى، از مرد و زن و كودك. | ||
و كاركنان در امر | و كاركنان در امر زكات، عبارتند از: كسانى كه براى گرفتن و جمع آورى و نگهدارى آن فعاليت مى كنند. | ||
مؤلف : در | و مؤلّفه قُلُوبِهم، عبارتند از: مردمى كه قائل به توحيد خدا هستند، وليكن هنوز معرفت در دل هايشان راه نيافته، و نفهميده اند كه محمّد رسول خدا «صلى الله عليه و آله» است. لذا رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، دل هاى ايشان را به دست مى آورد، به ايشان زياده از حد محبت مى كرد و تعليم مى داد تا شايد او را به نبوت بشناسند، و يك سهم از صدقات را هم براى آنان قرار داد، تا دل هايشان به اسلام متمايل گردد. | ||
مؤلف: در تأييد اين روايت كه تفسير قمى آن را بدون ذكر سند نقل كرده، روايات بسيارى است كه همه داراى سند و منقول از اهل بيت، به طرق خود اهل بيت است، و در بعضى از آن ها، مختصر تعارض و ناسازگارى هست. از خوانندگان، هر كس بخواهد همه آن روايات را ديده و مطلب را از ميان همه آن ها تنقيح و تحقيق كند، بايد به كتب حديث و فقه مراجعه نمايد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۳۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۳۱ </center> | ||
و در | و در الدرّ المنثور آمده كه بخارى، ابن ابى حاتم و ابن مردويه، از ابوسعيد خدرى نقل كرده اند كه گفت: | ||
على ابن ابى طالب از يمن مقدارى طلاى مخلوط به خاك براى رسول خدا «صلى الله عليه و آله» فرستاد، و آن جناب، آن را در ميان چهار نفر تقسيم كرد، و اين چهار نفر از اهل نجد و كسانى بودند كه به دست آوردن دل هاى آنان به نفع اسلام بود، و ايشان عبارت بودند از: ۱ - الاقرع بن حابس حنظلى. ۲ - علقمة بن علاثه العامرى. ۳ - عيينَة بن بدر فزارى. ۴ - زيد الخيل طائى. | |||
و | قريش و انصار وقتى ديدند رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، همه طلاها را به اين چهار نفر داد، به خُرده گيرى پرداختند كه چرا به بزرگان اهل نجد مى دهى و به ما نمى دهى؟! رسول خدا «صلى الله عليه و آله» فرمود: منظورم اين است كه دل هاى ايشان را به دست آورم. | ||
و در الدرّ المنثور آمده كه عبدالرزاق، ابن منذر، ابن ابى حاتم و ابن مردويه، از يحيى بن ابى كثير روايت كرده اند كه گفت: «مؤلّفة قلوبهم» از بنى هاشم، ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب؛ از بنى اميه، ابوسفيان بن حرب، از بنى مخزوم، حارث بن هشام و عبدالرحمان بن يربوع، از بنى اسد، حكيم بن حزام؛ از بنى عامر، سهيل بن عمرو، و حويطب بن عبدالعزى، از بنى جمح، صفوان بن اميه؛ از بنى سهم، عدى بن قيس؛ از ثقيف، علاءبن جاريه و يا حارثه؛ از بنى فزاره، عيينه بن حصن؛ از بنى تميم، اقرع بن حابس؛ از بنى نصر، مالك بن عوف؛ از بنى سليم، عباس بن مرداس بودند. | |||
و در تفسير | رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، هر يك نفر از ايشان را صد رأس شتر ماده داد، به جز عبدالرحمان بن يربوع، و حويطب بن عبدالعزّى را، كه به هر يك از ايشان، پنجاه ماده شتر بداد. | ||
و در تفسير قمى، در روايت ابى الجارود، از امام ابى جعفر «عليه السلام» آمده كه فرمود: مؤلّفة قلوبهم (در عصر رسول خدا «صلى الله عليه و آله» عبارت بودند از: ابوسفيان بن حرب بن اميه و سهيل بن عمرو، كه او از بنى عامر بن لوى بود، و همام بن عمر و برادرش (برادران بنى عامر بن لوى)، و صفوان بن امية بن خلف قريشى جمحى، و اقرع بن حابس تميمى يكى از بنى حازم، و عينية بن حصن فزارى و مالك بن عوف و علقمة بن علاثه، و من شنيده ام كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، به هر يك از اين ها، صد شتر با چوپانش مى داد، و گاهى بيشتر و كمتر هم مى شد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۳۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۳۲ </center> | ||
مؤلف : اين چند نفر از | مؤلف: اين چند نفر از مؤلّفه قُلُوبهم، آن هایى بوده اند كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» با عطا كردن، دل هايشان را به دست آورده، نه اين كه منحصر به ايشان باشد، و مقصود از آيه شريفه هم، تنها اين چند نفر باشد. | ||
<span id='link237'><span> | <span id='link237'><span> | ||
==مواردى از پرداخت صدقه واجب، در سخن امام صادق «ع» == | ==مواردى از پرداخت صدقه واجب، در سخن امام صادق «ع» == | ||
و در تفسير عياشى از ابن اسحاق از بعضى راويان شيعه از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه گفت : از آن جناب درباره برده اى سؤ ال شد كه با مولايش قرار بسته كه بهاى خود را از دستمزد خود بپردازد و فعلا مقدارى پرداخته و ديگر نمى تواند ما بقى را بپردازد. حضرت فرمود: از مال صدقه او را مى خرند و آزاد مى كنند، زيرا خداى تعالى در كتاب مجيدش مى فرمايد: «و فى الرقاب». | و در تفسير عياشى از ابن اسحاق از بعضى راويان شيعه از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه گفت : از آن جناب درباره برده اى سؤ ال شد كه با مولايش قرار بسته كه بهاى خود را از دستمزد خود بپردازد و فعلا مقدارى پرداخته و ديگر نمى تواند ما بقى را بپردازد. حضرت فرمود: از مال صدقه او را مى خرند و آزاد مى كنند، زيرا خداى تعالى در كتاب مجيدش مى فرمايد: «و فى الرقاب». |
ویرایش