گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۴: خط ۵۴:
مؤيد اين هم كه چنين معنایى مقصود آيه است، اين است كه بعد از جمله مورد بحث مى فرمايد: «إنَّا كَفَرنَا بِمَا أُرسِلتُم بِهِ وَ إنَّا لَفِى شَكٍّ مِمَّا تَدعُونَنَا إلَيهِ مُرِيب». چون ادعاى شك و ترديد، در مقابل حجت روشن و حق صريح، كه جاى هيچ شكى را باقى نمى گذارد، از كسى قابل تصور است كه به اصطلاح جاحد و مكابر و متحكم و مجازف، و به اصطلاح فارسى لجباز بوده و اصلا طاقت شنيدن حق را نداشته باشد، و گوينده حق را مجبور به سكوت نمايد.
مؤيد اين هم كه چنين معنایى مقصود آيه است، اين است كه بعد از جمله مورد بحث مى فرمايد: «إنَّا كَفَرنَا بِمَا أُرسِلتُم بِهِ وَ إنَّا لَفِى شَكٍّ مِمَّا تَدعُونَنَا إلَيهِ مُرِيب». چون ادعاى شك و ترديد، در مقابل حجت روشن و حق صريح، كه جاى هيچ شكى را باقى نمى گذارد، از كسى قابل تصور است كه به اصطلاح جاحد و مكابر و متحكم و مجازف، و به اصطلاح فارسى لجباز بوده و اصلا طاقت شنيدن حق را نداشته باشد، و گوينده حق را مجبور به سكوت نمايد.


==اقوال گوناگون مفسرين در معناى آيه: «فردوا ايديهم فى افواههم»==
==اقوال گوناگون مفسران در معناى آيه: «فَرَدُّوا أيدِيَهُم فِى أفوَاهِهِم»==


از جمله ، بعضى گفته اند معنايش اين است كه: «كفار در تكذيب و رد ادعاى رسولان با دست خود جلو دهان ايشان را گرفتند». اين آقايان، ضمير در «ايديهم: دست هايشان» را به كفار، و ضمير در «افواههم: دهان هايشان» را به رسل برگردانده اند. ليكن عمل صحيحى انجام نداده اند، زيرا دو مرجع مختلف، براى دو ضمير گرفته اند، بدون اين كه قرينه و دليلى در كلام داشته باشند.
از جمله، بعضى گفته اند معنايش اين است كه: «كفار در تكذيب و ردّ ادعاى رسولان با دست خود جلو دهان ايشان را گرفتند». اين آقايان، ضمير در «أيدِيَهُم: دست هايشان» را به كفار، و ضمير در «أفوَاهِهِم: دهان هايشان» را به «رُسُل» برگردانده اند. ليكن عمل صحيحى انجام نداده اند، زيرا دو مرجع مختلف، براى دو ضمير گرفته اند، بدون اين كه قرينه و دليلى در كلام داشته باشند.


بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه: «كفار، دست هاى خود را به دهان هاى خود گرفتند، در حالى كه به انبياء اشاره مى كردند كه ساكت باشيد، همان گونه كه مردم با يكديگر انجام مى دهند، وقتى كه مى خواهند به ديگرى بگويند حرف نزن دست به دهان مى گيرند كه حرف نزن». بنابراين نظر، هر دو ضمير به كفار بر مى گردد.
بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه: «كفار، دست هاى خود را به دهان هاى خود گرفتند، در حالى كه به انبياء اشاره مى كردند كه ساكت باشيد، همان گونه كه مردم با يكديگر انجام مى دهند، وقتى كه مى خواهند به ديگرى بگويند حرف نزن دست به دهان مى گيرند كه حرف نزن». بنابراين نظر، هر دو ضمير به كفار بر مى گردد.
خط ۶۲: خط ۶۲:
و بعضى گفته اند: «معناى آيه اين است كه كفار از شدت خشم و عصبانيت، انگشت هاى خود را مى گزيدند».
و بعضى گفته اند: «معناى آيه اين است كه كفار از شدت خشم و عصبانيت، انگشت هاى خود را مى گزيدند».


بنابراين معنا هم، دو ضمير مانند وجه قبلى به كفار بر مى گردد اشكال اين وجه اين است كه اين معنا كنايه بسيار بعيدى است، كه از لفظ فهميده نمى شود.
بنابراين معنا هم، دو ضمير مانند وجه قبلى به كفار بر مى گردد، اشكال اين وجه اين است كه اين معنا كنايه بسيار بعيدى است، كه از لفظ فهميده نمى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۳ </center>
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «ايدى» حجت ها و دليل ها است. چون دليل، به منزله دست آدمى است و همان طور كه آدمى با دست خود دفاع و داد و ستد مى كند با دليل نيز دفاع مى كند، اين در صورتى است كه ايدى، جمع «يد» به معناى دست باشد، اما اگر جمع يد به معناى نعمت باشد باز هم مى توان آن را به معناى دليل گرفت، زيرا دليل و حجت هاى انبياء، خود يكى از نعمت هاى ايشان به مردم است. و بنابراين، معناى آيه اين مى شود كه: مردم دليل هاى انبياء را به دهان ايشان كه از همان جا بيرون شده بر مى گرداندند.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «أيدِى»، حجت ها و دليل ها است. چون دليل، به منزله دست آدمى است و همان طور كه آدمى با دست خود دفاع و داد و ستد مى كند با دليل نيز دفاع مى كند. اين در صورتى است كه «أيدِى»، جمع «يد» به معناى دست باشد، اما اگر جمع «يد» به معناى نعمت باشد، باز هم مى توان آن را به معناى دليل گرفت. زيرا دليل و حجت هاى انبياء، خود يكى از نعمت هاى ايشان به مردم است.  


قريب به اين معنا، وجه ديگرى است كه بعضى ذكر كرده و گفته اند: مراد از ايدى ، نعمت هاى رسولان، يعنى اوامر و نواهى ايشان است، و هر دو ضمير به رسل بر مى گردد و معنى آيه اين است كه كفار، انبياء را تكذيب كرده، اوامر و نواهى ايشان را انكار كردند.
بنابراين، معناى آيه اين مى شود كه: مردم دليل هاى انبياء را به دهان ايشان كه از همان جا بيرون شده، بر مى گرداندند.


باز قريب به اين معنى قول عده ديگرى است كه گفته اند: مراد از ايدى، نعمت ها است، و ضمير در «ايديهم» به رسل بر مى گردد، و كلمه «فى» در جمله «فى افواههم» به معناى «باء» است، و ضمير در آن به كفار بر مى گردد، و معنايش اين است كه كفار با زبان هاى خود نعمت هاى رسولان، يعنى حجت هاى ايشان را انكار كردند.
قريب به اين معنا، وجه ديگرى است كه بعضى ذكر كرده و گفته اند: مراد از «أيدى»، نعمت هاى رسولان، يعنى اوامر و نواهى ايشان است، و هر دو ضمير به «رُسُل» بر مى گردد و معنى آيه اين است كه: كفار، انبياء را تكذيب كرده، اوامر و نواهى ايشان را انكار كردند.


خواننده محترم به خوبى مى داند كه اين چند معنايى كه نقل كرديم معناهاى بعيدى است كه از فهم عرف به دور است، و كلام خداى تعالى برتر از اين است كه به چنين معانى حمل شود.
باز قريب به اين معنا، قول عده ديگرى است كه گفته اند: مراد از «أيدى»، نعمت ها است، و ضمير در «أيدِيهِم»، به «رُسُل» بر مى گردد، و كلمۀ «فِى» در جملۀ «فِى أفوَاهِهِم»، به معناى «باء» است، و ضمير در آن به كفار بر مى گردد، و معنايش اين است كه: كفار با زبان هاى خود نعمت هاى رسولان، يعنى حجت هاى ايشان را انكار كردند.


«'''و قالوا انا كفرنا بما ارسلتم به و انا لفى شك مما تدعوننا اليه مريب '''» - اين جمله، به منزله بيان براى جمله «فردوا ايديهم فى افواههم» است و جمله اولى آن، يعنى «انا كفرنا بما ارسلتم به» انكار شريعت الهى است كه در حقيقت متن رسالت است و جمله دوم يعنى و «انا لفى شك...» انكار حجت ها و معجزات ايشان و اظهار ترديد در آن چيزى است كه بدان دعوت مى كنند كه همان توحيد ربوبيت باشد.
خواننده محترم به خوبى مى داند كه اين چند معنايى كه نقل كرديم، معناهاى بعيدى است كه از فهم عرف به دور است، و كلام خداى تعالى برتر از اين است كه به چنين معانى حمل شود.
 
«'''وَ قَالُوا إنَّا كَفَرنَا بِمَا أُرسِلتُم بِهِ وَ إنَّا لَفِى شَكٍّ مِمَّا تَدعُونَنَا إلَيهِ مُرِيب '''» - اين جمله، به منزله بيان براى جملۀ «فَرَدُّوا أيدِيَهُم فِى أفوَاهِهِم» است و جمله اولى آن، يعنى «إنَّا كَفَرنَا بِمَا أُرسِلتُم بِهِ»، انكار شريعت الهى است كه در حقيقت متن رسالت است، و جملۀ دوم، يعنى «وَ إنَّا لَفِى شَكٍّ...»، انكار حجت ها و معجزات ايشان و اظهار ترديد در آن چيزى است كه بدان دعوت مى كنند، كه همان توحيد ربوبيت باشد.


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۴ </center>
==معناى «فطر» و «فاطر» و اثبات توحيد ربوبى خداوند در اين آيه==
==معناى «فطر» و «فاطر» و اثبات توحيد ربوبى خداوند در اين آيه==
«'''قَالَت رُسلُهُمْ أَ فى اللَّهِ شكُّ فَاطِرِ السمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى'''»:
«'''قَالَت رُسلُهُمْ أَ فى اللَّهِ شكُّ فَاطِرِ السمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى'''»:
۱۹٬۳۰۲

ویرایش