گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:
تفسير اين آيه، در ذيل آيه ۲۰۸ از سوره «بقره»، در جلد دوم اين كتاب گذشت.
تفسير اين آيه، در ذيل آيه ۲۰۸ از سوره «بقره»، در جلد دوم اين كتاب گذشت.
<span id='link88'><span>
<span id='link88'><span>
==اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ يك از شما هرگز پاك و تزكيه نمى شد ==
==اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هيچ يك از شما هرگز پاك و تزكيه نمى شد ==
«'''وَ لَوْلا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكى مِنكم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً...'''»:
«'''وَ لَوْلا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكى مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً...'''»:


در اين آيه باز هم به ياد آورى امتنان به فضل و رحمت بازگشت شده و اين اهتمام خود مؤ يد اين احتمال است كه افك مورد بحث در آيه مربوط به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بوده ، و اهتمام به خاطر احترامى است كه آن جناب نزد خداى سبحان داشته است .
در اين آيه، باز هم به يادآورى امتنان به فضل و رحمت بازگشت شده و اين اهتمام، خود مؤيد اين احتمال است كه «إفك» مورد بحث در آيه، مربوط به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» بوده، و اهتمام به خاطر احترامى است كه آن جناب، نزد خداى سبحان داشته است.


در اين آيه كه براى با رسوم امتنان به فضل و رحمت يادآورى مى شود، جواب لولا را آورده ، و فرموده اگر فضل و رحمت خدا به شما نبود هيچ يك از شما ابدا تزكيه و پاك نمى شد و اين معنايى است كه عقل هم بر آن دلالت دارد، چون افاضه كننده خير و سعادت تنها خداى سبحان است، و تعليم قرآنى نيز آن را افاده مى كند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده :«'''بيدك الخير - خير تنها به دست تو است» و نيز فرموده: «ما اصابك من حسنة فمن الله - آنچه خير به تو مى رسد از خدا است».
در اين آيه كه براى بار سوم، امتنان به فضل و رحمت يادآورى مى شود، جواب «لَولَا» را آورده، و فرموده: اگر فضل و رحمت خدا به شما نبود، هيچ يك از شما ابدا تزكيه و پاك نمى شد. و اين، معنايى است كه عقل هم بر آن دلالت دارد. چون افاضه كنندۀ خير و سعادت، تنها خداى سبحان است، و تعليم قرآنى نيز آن را افاده مى كند. همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «بِيَدِكَ الخَيرُ» خير، تنها به دست توست». و نيز فرموده: «مَا أصَابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ الله: آنچه خير به تو مى رسد، از خدا است».


و اينكه فرموده: «و لكن اللّه يزكى من يشاء و اللّه سميع عليم» اعراض از مطالب قبلى است ، و حاصلش اين است كه خداى تعالى هر كه را بخواهد تزكيه مى كند. پس امر منوط به مشيت او است ، و مشيت او تنها به تزكيه كسى تعلق مى گيرد كه استعداد آن را داشته ، و به زبان استعداد آن را درخواست كند، كه جمله «و اللّه سميع عليم» اشاره به همين درخواست به
و اين كه فرموده: «وَلَكِنَّ اللّه يُزَكِّى مَن يَشَاءُ وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، اعراض از مطالب قبلى است، و حاصلش اين است كه: خداى تعالى، هر كه را بخواهد، تزكيه مى كند. پس امر منوط به مشيّت او است، و مشيّت او، تنها به تزكيه كسى تعلق مى گيرد كه استعداد آن را داشته، و به زبان استعداد آن را درخواست كند، كه جملۀ «وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، اشاره به همين درخواست به زبان استعداد است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۴ </center>
زبان استعداد است ، يعنى ، خدا شنواى خواسته كسى است كه تزكيه را به زبان استعداد درخواست كند، و دانا به حال كسى است كه استعداد تزكيه را دارد.
يعنى خدا «شنواى» خواستۀ كسى است كه تزكيه را به زبان استعداد درخواست كند، و «دانا» به حال كسى است كه استعداد تزكيه را دارد.


«'''وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضلِ مِنكمْ وَ السعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولى الْقُرْبى وَ الْمَساكِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ فى سبِيلِ اللَّهِ...'''»:
«'''وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضلِ مِنكُمْ وَ السَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولى الْقُرْبى وَ الْمَساكِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ فى سبِيلِ اللَّهِ...'''»:


كلمه «ايتلاء» به معناى تقصير و ترك و سوگند است ، و هر سه معنا با هم تناسب دارند، و معناى آيه اين است كه صاحبان فضل و سعه يعنى توانگران از شما نبايد در دادن اموال خود به خويشاوندان و مساكين و مهاجرين در راه خدا كوتاهى كنند. و يا معنايش اين است كه توانگران چنين كارى را ترك نكنند و يا اين است كه توانگران هيچ وقت سوگند نخورند كه ديگر به نامبردگان چيزى نمى دهيم ، «و ليعفوا عنهم و ليصفحوا - اگر هم از نامبردگان عمل ناملايمى ديدند صرف نظر كنند، و ببخشايند». آنگاه توانگران را تحريك نموده و مى فرمايد: «الا تحبون ان يغفر اللّه لكم و اللّه غفور رحيم - مگر دوست نمى داريد كه خدا هم بر شما ببخشايد؟ و خدا آمرزنده و مهربان است».
كلمۀ «ايتلاء»، به معناى تقصير و ترك و سوگند است، و هر سه معنا با هم تناسب دارند. و معناى آيه، اين است كه: صاحبان فضل و سعه، يعنى توانگران از شما نبايد در دادن اموال خود به خويشاوندان و مساكين و مهاجران در راه خدا كوتاهى كنند.  


در اين آيه بنا به فرضى كه با آيات افك نازل شده و متصل به آنها باشد، دلالت بر اين معنا است كه يكى از مؤمنين تصميم گرفته بوده كه احسان هميشه خود را از كسانى كه مرتكب افك شده اند قطع كند، و خداى تعالى او را از اين عمل نهى كرده ، و سفارش اكيد فرموده كه همچنان احسان خود را ادامه دهد، كه باز هم بيانى در اين باره خواهد آمد.
و يا معنايش اين است كه: توانگران، چنين كارى را ترك نكنند. و يا اين است كه: توانگران، هيچ وقت سوگند نخورند كه ديگر به نامبردگان چيزى نمى دهيم، «وَليَعفُوا عَنهُم وَليَصفَحُوا: اگر هم از نامبردگان عمل ناملايمى ديدند، صرف نظر كنند و ببخشايند».  


كسانى كه زنان مؤ منه محصنه را متهم به زنا مى كنند در دنيا و آخرت لعنت شده و عذابى عظيم دارند.
آنگاه توانگران را تحريك نموده و مى فرمايد: «ألَا تُحِبُّونَ أن يَغفِرَ اللّهُ لَكُم وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ: مگر دوست نمى داريد كه خدا هم بر شما ببخشايد، و خدا آمرزنده و مهربان است».
 
در اين آيه، بنا به فرضى كه با آيات إفك نازل شده و متصل به آن ها باشد، دلالت بر اين معنا است كه يكى از مؤمنان تصميم گرفته بوده كه احسان هميشه خود را از كسانى كه مرتكب إفك شده اند، قطع كند، و خداى تعالى، او را از اين عمل نهى كرده، و سفارش اكيد فرموده كه همچنان احسان خود را ادامه دهد، كه باز هم، بيانى در اين باره خواهد آمد.
 
==اتهام زنا به بانوان مؤمنه و محصنه، لعنت در دنيا و آخرت و عذابى عظيم، در پی دارد==


«'''إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ لهَُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ لهَُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ'''»:
خط ۹۸: خط ۱۰۲:


<span id='link90'><span>
<span id='link90'><span>
==معناى اينكه در آخرت مى دانند كه خدا حق مبين است ==
==معناى اينكه در آخرت مى دانند كه خدا حق مبين است ==
اين آيه از غرر و آيات برجسته قرآنى است ، كه معرفت خداى را تفسير مى كند، چون جمله «و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين» خبر مى دهد كه حق به هيچ وجه از وجوه و به هيچ تقديرى از تقادير، سترت و خفاء ندارد و بديهى ترين بديهيات است كه جهل به آن تعلق نمى گيرد، ولى بسيار مى شود كه يك امر بديهى مورد غفلت قرار مى گيرد، پس علم به خداى تعالى معنايش دانستن امرى مجهول نيست ، بلكه معنايش ‍ ارتفاع غفلت از درك او است ، كه بسا از اين ارتفاع غفلت به علم و معرفت تعبير مى شود، و مى گويند فلانى معرفت به خدا دارد و خداشناس است كه معناى واقعى اش اين است كه فلانى از خدا غافل نيست ، و همين معنايى است كه روز قيامت براى همه دست مى دهد، و مى فهمند كه خدا حق مبين و آشكار است ، (چون در قيامت ديگر عواملى براى غفلت نيست).
اين آيه از غرر و آيات برجسته قرآنى است ، كه معرفت خداى را تفسير مى كند، چون جمله «و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين» خبر مى دهد كه حق به هيچ وجه از وجوه و به هيچ تقديرى از تقادير، سترت و خفاء ندارد و بديهى ترين بديهيات است كه جهل به آن تعلق نمى گيرد، ولى بسيار مى شود كه يك امر بديهى مورد غفلت قرار مى گيرد، پس علم به خداى تعالى معنايش دانستن امرى مجهول نيست ، بلكه معنايش ‍ ارتفاع غفلت از درك او است ، كه بسا از اين ارتفاع غفلت به علم و معرفت تعبير مى شود، و مى گويند فلانى معرفت به خدا دارد و خداشناس است كه معناى واقعى اش اين است كه فلانى از خدا غافل نيست ، و همين معنايى است كه روز قيامت براى همه دست مى دهد، و مى فهمند كه خدا حق مبين و آشكار است ، (چون در قيامت ديگر عواملى براى غفلت نيست).
۲۰٬۴۲۸

ویرایش