۲۰٬۸۸۷
ویرایش
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
مَثَل كسانى كه كافر شدند، مَثَل آن چوپانى است كه بر گوسفندان خود نهيب مى زند و چيزهایى مى گويد كه گوسفندان نمى فهمند، ندایى از او مى شنوند، كر و گنگ و كورند و در نتيجه راهى براى تعقل ندارند. (۱۷۱) | مَثَل كسانى كه كافر شدند، مَثَل آن چوپانى است كه بر گوسفندان خود نهيب مى زند و چيزهایى مى گويد كه گوسفندان نمى فهمند، ندایى از او مى شنوند، كر و گنگ و كورند و در نتيجه راهى براى تعقل ندارند. (۱۷۱) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۱ </center> | ||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
كلمۀ «حلال» در مقابل كلمۀ «حرام» است، و معنايش با كلمه «ممنوع»، يكى است. وقتى مى گويند فلان كار حرام است، معنايش اين است كه ارتكاب آن ممنوع است. و كلمۀ «حلّ»، هم در مقابل «حرمت» مى آيد و هم در مقابل حرم، و هم در مقابل عقد. و اين كلمه، يعنى كلمه «حل» در تمامى موارد استعمالش، معناى آزادى در عمل و اثر را مى رساند. | كلمۀ «حلال» در مقابل كلمۀ «حرام» است، و معنايش با كلمه «ممنوع»، يكى است. وقتى مى گويند فلان كار حرام است، معنايش اين است كه ارتكاب آن ممنوع است. و كلمۀ «حلّ»، هم در مقابل «حرمت» مى آيد و هم در مقابل حرم، و هم در مقابل عقد. و اين كلمه، يعنى كلمه «حل» در تمامى موارد استعمالش، معناى آزادى در عمل و اثر را مى رساند. | ||
و كلمۀ «طيّب» در مقابل كلمۀ | و كلمۀ «طيّب» در مقابل كلمۀ «خبيث»، معناى ملايمت با نفس و طبع هر چيزى را می دهد. مثل «كلمه طيّب»، كه به معناى آن سخنى است كه گوش را از شنيدنش خوش آيد و «عطر طيّب»، كه به معناى آن عطرى است كه شامّه آدمى از بوى آن خوشش آيد، و «مكان طيّب»، يعنى آن محلى كه با حال كسی كه می خواهد در آن محل جا بگيرد، سازگار باشد. | ||
و كلمۀ «خُطُوات»، جمع «خُطوة: گام» است كه به معناى فاصله ميان دو پاى آدمى در حال راه رفتن است. البته اين كلمه، به فتحه «خاء» و فتحه «طاء»، يعنى «خَطَوات» نيز قرائت شده، كه معنايش بنابراين قرائت، «دفعات» می شود. چون «خَطوة» به فتحه خاء، به معناى دفعه و يك نوبت است. | و كلمۀ «خُطُوات»، جمع «خُطوة: گام» است كه به معناى فاصله ميان دو پاى آدمى در حال راه رفتن است. البته اين كلمه، به فتحه «خاء» و فتحه «طاء»، يعنى «خَطَوات» نيز قرائت شده، كه معنايش بنابراين قرائت، «دفعات» می شود. چون «خَطوة» به فتحه خاء، به معناى دفعه و يك نوبت است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۹: | ||
و در نتيجه، «خطوات شيطان»، عبارت می شود از: امورى كه نسبتش به غرض شيطان - يعنى اغواء به وسيله شرك - نسبت گام هایى است كه يك رونده به سوى مقصد خود بر می دارد. بنابراين مراد به آن، امورى خواهد بود كه نسبت به شرك و دورى از خدا جنبه مقدمه دارد. | و در نتيجه، «خطوات شيطان»، عبارت می شود از: امورى كه نسبتش به غرض شيطان - يعنى اغواء به وسيله شرك - نسبت گام هایى است كه يك رونده به سوى مقصد خود بر می دارد. بنابراين مراد به آن، امورى خواهد بود كه نسبت به شرك و دورى از خدا جنبه مقدمه دارد. | ||
و | و كلمۀ «يَأمُرُكُم» از «امر» است، كه به معناى اين است كه آمر، ارادۀ خود را بر مأمور تحمیل كند، تا مأمور آنچه را او خواسته، انجام دهد و «امر از شيطان»، عبارت است از: وسوسۀ او و اين كه آنچه را از انسان می خواهد، به وسيله اخطار آن به قلب آدمى و جلوه دادن آن در نظر آدمى، بر انسان تحميل نمايد. | ||
و | |||
و كلمۀ «سُوء» به معناى هر چيزى است كه انسان از آن نفرت دارد و در نظر اجتماع زشت مى آيد و اين سوء در صورتى كه از حدّ بگذرد و از طور خود تجاوز كند، آن وقت مصداق فحشاء می شود، و به همين جهت، زنا را كه زشتی اش از حدّ بيرون است، «فحشاء» می گويند. و كلمه «فحشاء»،) مصدر است، مانند «سَرَّاء» و «ضَرّاء». | |||
<span id='link617'><span> | <span id='link617'><span> | ||
بعد از | |||
بعد از آن كه معناى مفردات اين دو آيه را شناختى، اينك می گویيم: | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۲ </center> | ||
و | خدای تعالى در صدر اين دو آيه، خطاب را متوجه عموم مردم كرد، نه خصوص مؤمنان. و اين، بدان جهت بود كه حكمى كه در اين آيه به گوش مى رساند و بيانش مى كند، حكمى است كه مورد ابتلاى عموم مردم است. اما مشركان براى اين كه نزد آنان امورى حرام بود، كه خودشان بر خود حرام كرده بودند و آنگاه به خدا افتراء بستند، همچنان كه در روايت آمده كه: «ثقيف و خزاعه و بنى عامر بن صعصعه و بنى مدلج، چيزهایى از رستنى ها و چارپايان و بحيره (شتر ماده اى كه گوشش شكافته شده) و سائبه (شتر ماده اى كه به جهت شفاى بيمارى آزاد گذاشته شده است) و وصيله (گوسفند مخصوص) را، بر خود حرام كرده بودند. | ||
البته اين در ميان | البته اين در ميان مشركان عرب بود و گرنه در مشركان غير عرب هم، امورى از اين قبيل يافت می شد. | ||
و اما | و اما مؤمنان، آن ها هم با اين كه به اسلام در آمده بودند، ولى هنوز خرافاتى چند از باب توارث اخلاقى و آداب قومى و سنت هاى منسوخه در بينشان باقى مانده بود و اين خود امرى است طبيعى كه وقتى اين گونه آداب و رسوم، يكباره نسخ شود، مثل اين كه اديان و يا قوانين يكباره آن ها را مورد حمله قرار دهد، نخست به اصول آن آداب و سنن پرداخته و از بيخ ريشه كن مى كند. آنگاه اگر دوام يافت و به قوت خود باقى ماند - و اجتماع آن دين و قوانين را به خاطر حُسن تربيتش به خوبى پذيرفت، کم کم، شاخ و برگ هاى خرافات قديمى را نيز از بين مى برد و باقيمانده هاى آن را به كلى ابطال نمود، يادش را از دل ها بيرون مى برد، و گرنه بقايایى از سنت هاى قديمى با قوانين جديد مخلوط گشته، يك چيز معجونى از آب در مى آيد، كه نه آن خرافات قديمى است و نه اين دين و قوانين جديد است. | ||
به همين | به همين جهت، مؤمنان نيز گرفتار اين بقاياى خرافات قديم بودند. لذا خطاب در آيه، متوجه عموم مردم شد كه آنچه در زمين هست، برايشان حلال است و می توانند بخورند و پایبند احكام خرافى قديم نباشند. | ||
كلمۀ «أكل» در اصل، به معناى جويدن و بلعيدن است، ولیكن به عنوان كنايه در مطلق تصرفات در اموال نيز استعمال می شود. و جهتش اين است كه در آن تصرفات نيز، منظور اصلى انسان خوردن است. چون به طور كلى، خوردن ركن زندگى آدمى است و در قرآن كريم هم اين كنايه آمده. | |||
از آن جمله فرموده: «لَا تَأكُلُوا أموَالَكُم بَينَكُم بِالبَاطِلِ إلّا أن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ: اموال يكديگر را در بين خود به باطل مخوريد، مگر آن كه تجارتى با رضايت دو طرف باشد». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۳ </center> | ||
و ما | و ما می توانيم امر «كُلُوا: بخوريد» در آيه مورد بحث را هم، حمل بر اين معناى وسيع كنيم. براى اين كه مطلق است. (هم با معناى خوردن می سازد، و هم با مطلق تصرفات). و در اين صورت، معناى آيه اين می شود كه: از آنچه خدا از نعمت هاى خود در زمين آفريده و در اختيار شما قرار داده، بخوريد و در آن تصرف كنيد كه هم حلال و هم طيب است. | ||
يعنى هيچ مانعى به غير از آنچه كه از ناحيه طبيعت خودتان و يا از ناحيه طبيعت زمين مانع | يعنى هيچ مانعى به غير از آنچه كه از ناحيه طبيعت خودتان و يا از ناحيه طبيعت زمين مانع است، شما را از خوردن و تصرف آنچه حلال است، جلوگير نشود. | ||
(بله، آن ها كه به طبع خود قابل اكل نيستند، مانند سنگ و چوب و يا آن ها كه طبع آدمى خوردن آن را نمى پذيرد، مانند كثافات، و يا آن هایى كه طبيعت شما از آن تنفر ندارد و خوردن آن را می پذيرد، وليكن سليقه دينى مثلا مانع از خوردن آن است، چون از راه جبر جائر به دست آمده است، خوردنش حلال نيست). | |||
<span id='link618'><span> | <span id='link618'><span> | ||
و | «'''كُلُوا مِمَّا فِى الأرضِ حَلَالاً طَيِّباً'''»: اين جمله، اباحه اى عمومى و بدون قيد و شرط را آماده می كند. چيزى كه هست، جملۀ «وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيطَان...»، می فهماند كه در اين ميان، چيزهاى ديگرى هم هست كه نامش «خطوات شيطان» است و مربوط به همين اكل حلال طيّب است و اين امور، يا مربوط به نخوردن به خاطر پيروى شيطان است و يا خوردن به خاطر پيروى شيطان است. | ||
مانند آيه (۱۷۳) همين سوره كه مى فرمايد: | و چون تا اين جا معلوم نكرد كه آن امور چيست، لذا براى اين كه ضابطه اى دست داده باشد كه چه چيزهایى پيروى شيطان است، كلمۀ «سوء» و «فحشاء» و «سخن بدون علم» را خاطرنشان كرد و فهماند كه هر چيزى كه بد است، يا فحشاء است، يا بدون علم حكم كردن است، پيروى از آن، پيروى شيطان است. | ||
و وقتى نخوردن و تصرف نكردن در چيزى كه خدا به اجتناب از آن دستور نداده، جایز نباشد، خوردن و تصرف بدون دستور او نيز جایز نيست. پس هيچ اكلى، حلال و طيّب نيست، مگر آن كه خدای تعالى اجازه داده و تشريعش كرده باشد (كه همين آيه مورد بحث و نظائر آن، تشريع حليت همه چيزها است)، و از خوردن آن منع و ردعى نكرده باشد. | |||
مانند آيه (۱۷۳) همين سوره كه مى فرمايد: «إنَّما حَرَّمَ عَلَيكُمُ المَيتَةَ وَ الدَّمَ...»، و در آن از خوردن چيزهایى نهى فرموده. پس برگشت معناى آيه به اين مى شود (و خدا داناتر است ) كه مثلا بگویيم: | |||
از همه نعمت هاى خدا كه در زمين براى شما آفريده، بخوريد، زيرا خدا آن ها را براى شما حلال و طيّب كرد و از خوردن هيچ حلال طيّبى خوددارى مكنيد، كه خوددارى از آن، هم سوء است، هم فحشاء، و هم بدون علم سخن گفتن. (يعنى و هم تشريع)، و شما حق نداريد تشريع كنيد. يعنى چيزى را كه جزء دين نيست، جزء دين كنيد، كه اگر چنين كنيد، از خطوات شيطان پيروى كرده ايد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۴ </center> | ||
چند نكته كه آيه شريفه : | |||
==چند نكته كه آيه شريفه: «كُلُوا مِمَّا فِى الأرض...» افاده مى كند== | |||
پس آيه شريفه چند نكته را افاده مى كند: | پس آيه شريفه چند نكته را افاده مى كند: |
ویرایش