گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
مهلت دادن ابليس تا روز وقت معلوم، از باب تقديم مرجوح بر راجح و يا ابطال قانون عليت نيست، بلكه در باب آسان ساختن امر امتحان است. و لذا مى بينيم دو طرفى است و در مقابل ابليس، ملائكه را هم مهلت داده، پس ديگر چه جاى اشكال است.
مهلت دادن ابليس تا روز وقت معلوم، از باب تقديم مرجوح بر راجح و يا ابطال قانون عليت نيست، بلكه در باب آسان ساختن امر امتحان است. و لذا مى بينيم دو طرفى است و در مقابل ابليس، ملائكه را هم مهلت داده، پس ديگر چه جاى اشكال است.


==معناى جمله: «لازينن لهم فى الارض»==
==معناى جملۀ شیطان که گفت: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُم فِى الأرض»==
و اين كه ابليس گفت: «لازينن لهم فى الارض» منظورش اين است كه باطل را - و يا به طورى كه بعضى گفته اند گناهان را - در نظر بشر زينت مى دهم. البته معناى اول جامع تر است و به هر حال مفعول حذف شده و ظاهرا از آن اعراض شده و فعل «ازينن» به جاى لازم استعمال شده و غرض اصلى بيان همان لازم است كه عبارت است از فريب دادن، چون وقتى گفته مى شود «زين له كذا و كذا» معنايش اين است فلانى او را فريب داد و به آن كار وادار نمود.
و اين كه ابليس گفت: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُم فِى الأرض»، منظورش اين است كه باطل را - و يا به طورى كه بعضى گفته اند گناهان را - در نظر بشر زينت مى دهم. البته معناى اول جامع تر است و به هر حال مفعول حذف شده و ظاهرا از آن اعراض شده، و فعل «أُزَيِّنَنَّ»، به جاى لازم استعمال شده و غرض اصلى، بيان همان لازم است كه عبارت است از فريب دادن. چون وقتى گفته مى شود: «زُيِّنَ لَهُ كَذَا وَ كَذَا»، معنايش اين است: فلانى او را فريب داد و به آن كار وادار نمود.


و ضمير «هم» به دلالت سياق به آدم و ذريه اش بر مى گردد. و مقصود از «زينت دادن براى آنان در زمين» اين است كه آدميان را در زندگى زمينيشان كه همان زندگى دنيا باشد فريب مى دهم، و چون مساله زينت دادن نزديك ترين سبب است براى مسبب كه همان گمراهى است لذا عطف جمله «و لاغوينهم اجمعين» بر آن عطف مسبب است بر سبب.  
و ضمير «هُم»، به دلالت سياق، به آدم و ذرّيه اش بر مى گردد. و مقصود از «زينت دادن براى آنان در زمين»، اين است كه: آدميان را در زندگى زمينی شان - كه همان زندگى دنيا باشد - فريب مى دهم، و چون مسأله زينت دادن، نزديك ترين سبب است براى مسبّب - كه همان گمراهى است - لذا عطف جملۀ «وَ لَأُغوِيَنَّهُم أجمَعِين» بر آن، عطف مسبّب است بر سبب.  


اين آيه اشعار و بلكه دلالت دارد بر آنچه كه ما در تفسير آيات راجع به بهشت آدم در جلد اول اين كتاب گذرانديم ، چون آنجا گفتيم معصيت آدم يعنى خوردنش از آن درخت كه نهى شده بود معصيت امر مولوى نبود تا گناه شمرده شود، بلكه مخالف امر ارشادى بود كه هيچ منافاتى با عصمت انبياء ندارد.  
اين آيه إشعار و بلكه دلالت دارد بر آنچه كه ما در تفسير آيات راجع به بهشت آدم، در جلد اول اين كتاب گذرانديم. چون آن جا گفتيم: معصيت آدم، يعنى خوردنش از آن درخت كه نهى شده بود، معصيت امر مولوى نبود تا گناه شمرده شود، بلكه مخالف امر ارشادى بود، كه هيچ منافاتى با عصمت انبياء ندارد.  


وجه اشعار و يا دلالت آيه اين است كه ابليس در كلام خود زمين را ظرف اغواء و تزيين و فريب دادن آدم و همسرش قرار داده پس فريب دادنش آدم و حوا را به اين بود كه آند و را به مخالفت امر ارشادى خدا وادار كند،
وجه إشعار و يا دلالت آيه، اين است كه: ابليس در كلام خود، زمين را ظرف اغواء و تزيين و فريب دادن آدم و همسرش قرار داده. پس فريب دادنش آدم و حوا را به اين بود كه آن دو را به مخالفت امر ارشادى خدا وادار كند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۴۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۴۳ </center>
و از بهشت بيرون نموده زمين نشينشان سازد، تا قهرا صاحب فرزندانى شوند كه وى به اغواى آنان مشغول گردد و ايشان را از راه حق دور و از صراط مستقيم گمراه نمايد، و لذا مى بينيم خداى تعالى در آيه «يا بنى آدم لا يفتننكم الشيطان كما اخرج ابويكم من الجنة ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوآتهما» مقصد ابليس را در اغواى آدم و همسرش برهنه شدن و متوجه شهوت گشتن قرار داد.
و از بهشت بيرون نموده، زمين نشين شان سازد، تا قهرا صاحب فرزندانى شوند، كه وى به اغواى آنان مشغول گردد و ايشان را از راه حق، دور و از صراط مستقيم گمراه نمايد. و لذا مى بينيم خداى تعالى، در آيه: «يَا بَنِى آدَمَ لَا يَفتِنَنَّكُمُ الشَّيطَانُ كَمَا أخرَجَ أبَوَيكُم مِنَ الجَنَّةِ يَنزِعُ عَنهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوآتِهِمَا»، مقصد ابليس را در اغواى آدم و همسرش، برهنه شدن و متوجه شهوت گشتن قرار داد.


==مراد از «بندگان مخلَصین»، كه از اغواى شيطان مصون هستند==
==مراد از «بندگان مخلَصین»، كه از اغواى شيطان مصون هستند==
۱۹٬۲۷۴

ویرایش