گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:


== <center>بحث روايتى ديگر </center>==
== <center>بحث روايتى ديگر </center>==
از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: مردى خدمت رسولخدا (ص ) شرفياب شد و عرضه داشت : من براى جهاد بسيار نشاط و رغبت دارم ، فرمود: در راه خدا جهاد كن كه اگر كشته شوى زنده خواهى شد و نزد خدا روزى خواهى خورد و اگر سالم برگشتى و بمرگ طبيعى مردى ، اجرت نزد خدا محفوظ است .
از امام باقر «عليه السلام» روايت شده كه فرمود:  
 
مردى خدمت رسول خدا «ص» شرفياب شد و عرضه داشت: من براى جهاد بسيار نشاط و رغبت دارم. فرمود: در راه خدا جهاد كن كه اگر كشته شوى، زنده خواهى شد و نزد خدا روزى خواهى خورد و اگر سالم برگشتى و به مرگ طبيعى مُردى، اجرت نزد خدا محفوظ است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۷۵ </center>
مؤ لف : از اينكه فرمود: اگر بميرى ) اشاره است به آيه شريفه «'''و من يخرج من بيته مهاجرا الى اللّه و رسوله ، ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّه '''» (و كسيكه به منظور مهاجرت بسوى خدا و رسولش از خانه اش بيرون ميشود و سپس مرگ او را در مى يابد، اجرش نزد خدا محفوظ است ) و اين آيه دلالت دارد بر اينكه بيرون شدن بسوى جهاد، مهاجرت بسوى خدا و رسول است .
مؤلف: از اين كه فرمود: «و اگر بميرى»، اشاره است به آيه شريفه «وَ مَن يَخرُج مِن بَيتِهِ مُهَاجِراً إلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدرِكهُ المَوتُ فَقَد وَقَعَ أجرُهُ عَلَى اللّه: و كسی كه به منظور مهاجرت به سوى خدا و رسولش از خانه اش بيرون می شود و سپس مرگ او را در مى يابد، اجرش نزد خدا محفوظ است»، و اين آيه دلالت دارد بر اين كه بيرون شدن به سوى جهاد، مهاجرت به سوى خدا و رسول است.
 
و در كافى، از امام صادق «عليه السلام» روايت آورده كه درباره آن اسماعيل، پيغمبرى كه خداوند صادق الوعدش خوانده، فرمود:


و در كافى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه درباره آن اسماعيل ، پيغمبرى كه خداوند صادق الوعدش ‍ خوانده ، فرمود: از اين جهت او را صادق الوعد خواند كه به مردى وعده داده بود كه من در فلان محل منتظر تو هستم و بخاطر همين وعده اى كه داده بود يكسال در آن محل منتظر او ماند و لذا خداى عزوجل او را صادق الوعد خواند، مرد نامبرده بعد از يكسال بيامد و اسماعيل او را از جريان خبر داد.
از اين جهت او را «صادق الوعد» خواند كه به مردى وعده داده بود كه من در فلان محل منتظر تو هستم، و به خاطر همين وعده اى كه داده بود، يك سال در آن محل منتظر او ماند و لذا خداى عزوجل، او را صادق الوعد خواند. مرد نامبرده بعد از يك سال بيامد و اسماعيل او را از جريان خبر داد.


مؤ لف : اين حديث رفتارى را حكايت مى كند كه اى بسا عقل عادى آنرا انحراف از راه اعتدال بداند، در حاليكه خداى سبحان صدق وعده را فضيلتى براى آنجناب شمرده و آنچنان تعظيمش كرده كه فرموده : «'''و اذكر فى الكتاب اسمعيل ، انه كان صادق الوعد، و كان رسولا نبيا، و كان يامر اهله بالصلوة و الزكوة ، و كان عند ربه مرضيا'''»، (بيادآر در كتاب اسماعيل را كه وى صادق الوعد، و هم پيغمبرى فرستاده شده بود و او همواره اهل خود را به نماز و زكات امر مى كرد، و نزد پروردگارش پسنديده بود).
مؤلف: اين حديث رفتارى را حكايت مى كند كه اى بسا عقل عادى آن را انحراف از راه اعتدال بداند، در حالی كه خداى سبحان، صدق وعده را فضيلتى براى آن جناب شمرده و آن چنان تعظيمش كرده كه فرموده: «وَ اذكُر فِى الكِتَابِ إسمَاعّيلَ إنَّهُ كَانَ صَادِقَ الوَعدِ وَ كَانَ رَسُولاً نَبِيّاً وَ كَانَ يَأمُرُ أهلَهُ بِالصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرضِيّاً: به ياد آر در كتاب اسماعيل را كه وى صادق الوعد، و هم پيغمبرى فرستاده شده بود، و او، همواره اهل خود را به نماز و زكات امر مى كرد، و نزد پروردگارش پسنديده بود».


و اين ستايشى كه خداى تعالى از او كرده ، بدين جهت است كه ميزانى كه خداوند عمل او را با آن سنجيده ، غير ميزانى است كه عقل عادى اعمال را با آن مى سنجد چون عقل عادى با تدبير خود تربيت مى كند و خداى سبحان اولياء خود را با تاءييد خود تربيت مى كند و معلوم است كه (كلمة اللّه هى العليا)، رفتار خدا عالى تر است ، و نظائر اين قضيه بسيار است كه از رسولخدا (ص ) و ائمه اهل بيت و اولياء خدا (عليهم السلام ) روايت شده است .
و اين ستايشى كه خداى تعالى از او كرده، بدين جهت است كه ميزانى كه خداوند عمل او را با آن سنجيده، غير ميزانى است كه عقل عادى اعمال را با آن مى سنجد. چون عقل عادى با تدبير خود تربيت مى كند و خداى سبحان، اولياء خود را با تأييد خود تربيت مى كند. و معلوم است كه «كَلِمَةُ اللّه هِىَ العُليَا»، رفتار خدا عالى تر است، و نظائر اين قضيه بسيار است كه از رسول خدا «ص» و ائمّه اهل بيت و اولياء خدا «عليهم السلام» روايت شده است.
<span id='link563'><span>
<span id='link563'><span>
حال اگر بگوئى : چطور ممكن است شرع با عقل در آنچه كه عقل بدان دسترسى دارد مخالف باشد؟!.
حال اگر بگویى: چطور ممكن است شرع با عقل در آنچه كه عقل بدان دسترسى دارد، مخالف باشد؟!
در پاسخ ميگوئيم : حكم عقل در آن مسائلى كه عقل بدان دسترسى دارد، در جاى خود معتبر است ، لكن محتاج به موضوعى است كه حكم خود را بر آن موضوع مترتب كند، زيرا اگر موضوع حكم نباشد، عقل چگونه ميتواند حكم كند، و ما در سابق گفتيم كه امثال اين معلومات در مسلك سوم ، نه موضوعى براى عقل باقى مى گذارد و نه حكمى ، بلكه راه آن با راه عقل جدا است ،
 
در پاسخ می گویيم: حكم عقل در آن مسائلى كه عقل بدان دسترسى دارد، در جاى خود معتبر است، لیكن محتاج به موضوعى است كه حكم خود را بر آن موضوع مترتب كند. زيرا اگر موضوع حكم نباشد، عقل چگونه می تواند حكم كند، و ما در سابق گفتيم كه امثال اين معلومات در مسلك سوم، نه موضوعى براى عقل باقى مى گذارد و نه حكمى، بلكه راه آن با راه عقل جدا است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۷۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۷۶ </center>
راه معارف الهيه است و ظاهرا اسماعيل پيغمبر وعده خود را مقيد به يكساعت و يك روز نكرده بود، بلكه بطور مطلق گفته بود: من اينجا مى نشينم تا بيائى و براى اينكه خود را از نقض عهد پاك نگهدارد، بوعده بدون مدت خود ملتزم شد تا در وعده خود دروغ نگفته و آنچه را كه خدا بر دلش افكنده و بر زبانش جارى ساخته بود، حفظ كرده باشد.
راه معارف الهيه است و ظاهرا اسماعيل پيغمبر، وعده خود را مقيد به يك ساعت و يك روز نكرده بود، بلكه به طور مطلق گفته بود: «من اين جا مى نشينم تا بيایى»، و براى اين كه خود را از نقض عهد پاك نگه دارد، به وعده بدون مدت خود ملتزم شد تا در وعده خود دروغ نگفته و آنچه را كه خدا بر دلش افكنده و بر زبانش جارى ساخته بود، حفظ كرده باشد.


نظير اين جريان از رسولخدا (ص ) نيز روايت شده كه روزى كنار مسجدالحرام ايستاده بود، يكى از يارانش به او وعده داد: كه اينجا باش تا برگردم ، رسول خدا (ص ) هم وعده داد كه منتظرت هستم تا برگردى ، آن مرد پى كار خود رفت و برنگشت و رسولخدا (ص ) مدت سه روز در همانجا به انتظارش بود، تا آنكه همان شخص از آنجا گذشت و ديد كه آنجناب هنوز به انتظاروى در آنجا نشسته ، تازه يادش آمد كه با او قرارى داشته و فراموش كرده (تا آخر حديث ). و در كتاب خصائص سيد رضى از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت آورده كه وقتى شنيد مردى ميگويد: ((انالله و انا اليه راجعون )، فرمود: اى مرد! اينكه ميگوئيم : «'''انالله '''» اقرارى است از ما باينكه ملك خدائيم ، و اينكه ميگوئيم : «'''و انا اليه راجعون '''» اقرارى است از ما باينكه روزى هلاك خواهيم شد.
نظير اين جريان از رسول خدا «ص» نيز روايت شده كه:  


مؤ لف : معناى اين حديث از بيان گذشته ما روشن مى گردد و اين حديث را كافى هم بطور مفصل آورده است .
روزى كنار مسجدالحرام ايستاده بود، يكى از يارانش به او وعده داد كه: اين جا باش، تا برگردم. رسول خدا «ص» هم، وعده داد كه منتظرت هستم تا برگردى. آن مرد پى كار خود رفت و برنگشت و رسول خدا «ص»، مدت سه روز در همان جا به انتظارش بود، تا آن كه همان شخص از آن جا گذشت و ديد كه آن جناب هنوز به انتظار وى در آن جا نشسته. تازه يادش آمد كه با او قرارى داشته و فراموش كرده (تا آخر حديث).  


و در كافى از اسحاق بن عمار از عبداللّه بن سنان از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه رسولخدا (ص ) فرمود: خداى عز و جل مى فرمايد: (من دنيا را در ميان بندگانم قرض نهادم ، هر كس از دنيا چيزى به من قرض دهد، به هر يكى ده تا هفتصد برابر اجر ميدهم و كسيكه به من قرض ندهد و من خودم از او چيزى به زور بگيرم ، سه چيز در برابر به او ميدهم كه اگر يكى از آن سه چيز را به ملائكه ام ميدادم ، از من راضى ميشدند.
و در كتاب خصائص سيد رضى، از اميرالمؤمنين «عليه السلام» روايت آورده كه وقتى شنيد مردى می گويد: «إنَّا لِلّهِ وَ إنَّا إلَيهِ رَاجِعُونَ»، فرمود: اى مرد! اين كه می گویيم: «إنَّا لِلّهِ»، اقرارى است از ما به اين كه ملك خدایيم، و اين كه می گویيم: «وَ إنَّا إلَيهِ رَاجِعُونَ»، اقرارى است از ما به اين كه روزى هلاك خواهيم شد.


آنگاه امام صادق فرمود: و اين سه چيز همان است كه آيه «'''الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا: انالله ، و انا اليه راجعون # اولئك عليهم صلوات من ربهم ، و رحمة ، و اولئك هم المهتدون '''»، به آن اشاره دارد، اول صلوات است و دوم رحمت ، و سوم اهتداء، سپس امام صادق فرمود: اين سه مزد مخصوص آنهائى است كه خدا چيزى را از آنان بزور گرفته باشد.
مؤلف: معناى اين حديث از بيان گذشته ما روشن مى گردد و اين حديث را كافى هم، به طور مفصل آورده است.


مؤ لف : اين روايت بطرق ديگرى و با مضمونهائى قريب به هم روايت شده است .
و در كافى، از اسحاق بن عمار، از عبداللّه بن سنان، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه رسول خدا «ص» فرمود:


و در كتاب معانى الاخبار از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: صلاة از ناحيه خدا رحمت و از ناحيه ملائكه تزكيه و از ناحيه مردم دعا است .
خداى عزوجل مى فرمايد: «من دنيا را در ميان بندگانم قرض نهادم، هر كس از دنيا چيزى به من قرض دهد، به هر يكى، ده تا هفتصد برابر اجر می دهم و كسی كه به من قرض ندهد و من خودم از او چيزى به زور بگيرم، سه چيز در برابر به او می دهم كه اگر يكى از آن سه چيز را به ملائكه ام می دادم، از من راضى می شدند.
 
آنگاه امام صادق فرمود: و اين سه چيز، همان است كه آيه «الَّذِينَ إذَا أصَابَتهُم مُصِيبَةٌ قَالُوا إنَّا لِلّهِ وَ إنَّا إلَيهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيهِم صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَةٌ وَ أُولَئِكَ هُمُ المُهتَدُونَ»، به آن اشاره دارد. اول صلوات است و دوم رحمت و سوم اهتداء. سپس امام صادق فرمود: اين سه مزد، مخصوص آن هایى است كه خدا چيزى را از آنان به زور گرفته باشد.
 
مؤلف: اين روايت، به طرق ديگرى و با مضمون هایى قريب به هم روايت شده است.
 
و در كتاب معانى الاخبار، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: صلاة از ناحيه خدا، رحمت و از ناحيه ملائكه، تزكيه و از ناحيه مردم، دعا است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۷۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۷۷ </center>
مؤ لف : در اين معنا عده اى روايات ديگر هست ، و هر چند ميان اين روايت و روايت قبلى بر حسب ظاهر منافات هست ، بخاطر اينكه روايت قبلى صلاة را چيز ديگرى غير از رحمت ميدانست ، و ظاهر آيه شريفه هم كه فرمود: «'''صلوات من ربهم و رحمة '''» همين است كه صلوات غير رحمت است ، و در اين روايت صلوات را همان رحمت دانسته وليكن اگر به آن بيانيكه ما قبلا كرديم مراجعه بشود، اين تن افى برداشته ميشود.
مؤلف: در اين معنا، عده اى روايات ديگر هست، و هرچند ميان اين روايت و روايت قبلى بر حسب ظاهر منافات هست، به خاطر اين كه روايت قبلى «صلاة» را چيز ديگرى غير از «رحمت» می دانست، و ظاهر آيه شريفه هم كه فرمود: «صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَةٌ»، همين است كه صلوات غير رحمت است، و در اين روايت، صلوات را همان رحمت دانسته، وليكن اگر به آن بيانی كه ما قبلا كرديم، مراجعه بشود، اين تنافى برداشته می شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۷۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۷۸ </center>
<span id='link564'><span>
<span id='link564'><span>
==آيه ۱۵۸ سوره بقره ==
==آيه ۱۵۸ سوره بقره ==
إِنَّ الصفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن شعَائرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْت أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطوَّف بِهِمَا وَ مَن تَطوَّعَ خَيراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ(۱۵۸)
إِنَّ الصفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن شعَائرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْت أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطوَّف بِهِمَا وَ مَن تَطوَّعَ خَيراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ(۱۵۸)
۲۰٬۷۷۷

ویرایش