گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
از اين جهت او را «صادق الوعد» خواند كه به مردى وعده داده بود كه من در فلان محل منتظر تو هستم، و به خاطر همين وعده اى كه داده بود، يك سال در آن محل منتظر او ماند و لذا خداى عزوجل، او را صادق الوعد خواند. مرد نامبرده بعد از يك سال بيامد و اسماعيل او را از جريان خبر داد.
از اين جهت او را «صادق الوعد» خواند كه به مردى وعده داده بود كه من در فلان محل منتظر تو هستم، و به خاطر همين وعده اى كه داده بود، يك سال در آن محل منتظر او ماند و لذا خداى عزوجل، او را صادق الوعد خواند. مرد نامبرده بعد از يك سال بيامد و اسماعيل او را از جريان خبر داد.


مؤلف: اين حديث رفتارى را حكايت مى كند كه اى بسا عقل عادى آن را انحراف از راه اعتدال بداند، در حالی كه خداى سبحان، صدق وعده را فضيلتى براى آن جناب شمرده و آن چنان تعظيمش كرده كه فرموده: «وَ اذكُر فِى الكِتَابِ إسمَاعّيلَ إنَّهُ كَانَ صَادِقَ الوَعدِ وَ كَانَ رَسُولاً نَبِيّاً وَ كَانَ يَأمُرُ أهلَهُ بِالصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرضِيّاً: به ياد آر در كتاب اسماعيل را كه وى صادق الوعد، و هم پيغمبرى فرستاده شده بود، و او، همواره اهل خود را به نماز و زكات امر مى كرد، و نزد پروردگارش پسنديده بود».
مؤلف: اين حديث رفتارى را حكايت مى كند كه اى بسا عقل عادى آن را انحراف از راه اعتدال بداند، در حالی كه خداى سبحان، صدق وعده را فضيلتى براى آن جناب شمرده و آن چنان تعظيمش كرده كه فرموده: «وَ اذكُر فِى الكِتَابِ إسمَاعّيلَ إنَّهُ كَانَ صَادِقَ الوَعدِ * وَ كَانَ رَسُولاً نَبِيّاً وَ كَانَ يَأمُرُ أهلَهُ بِالصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرضِيّاً: به ياد آر در كتاب اسماعيل را كه وى صادق الوعد، و هم پيغمبرى فرستاده شده بود، و او، همواره اهل خود را به نماز و زكات امر مى كرد، و نزد پروردگارش پسنديده بود».


و اين ستايشى كه خداى تعالى از او كرده، بدين جهت است كه ميزانى كه خداوند عمل او را با آن سنجيده، غير ميزانى است كه عقل عادى اعمال را با آن مى سنجد. چون عقل عادى با تدبير خود تربيت مى كند و خداى سبحان، اولياء خود را با تأييد خود تربيت مى كند. و معلوم است كه «كَلِمَةُ اللّه هِىَ العُليَا»، رفتار خدا عالى تر است، و نظائر اين قضيه بسيار است كه از رسول خدا «ص» و ائمّه اهل بيت و اولياء خدا «عليهم السلام» روايت شده است.
و اين ستايشى كه خداى تعالى از او كرده، بدين جهت است كه ميزانى كه خداوند عمل او را با آن سنجيده، غير ميزانى است كه عقل عادى اعمال را با آن مى سنجد. چون عقل عادى با تدبير خود تربيت مى كند و خداى سبحان، اولياء خود را با تأييد خود تربيت مى كند. و معلوم است كه «كَلِمَةُ اللّه هِىَ العُليَا»، رفتار خدا عالى تر است، و نظائر اين قضيه بسيار است كه از رسول خدا «ص» و ائمّه اهل بيت و اولياء خدا «عليهم السلام» روايت شده است.
۲۰٬۷۷۷

ویرایش