۲۰٬۳۹۶
ویرایش
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
زيرا اگر مقصودش همين است كه گفتيم آن كه جلوتر ذكر شده، ملاكش مهمتر و مصلحتش بيشتر است، كه حرف تازه اى نيست. و اگر مقصودش اين است كه در دادن و به مصرف رساندن و يا هر تعبير ديگر، نخست بايد به فقراء و سپس به مساكين و بعدا به فلان و فلان رسانيد، در جواب مى گوييم: آيه شريفه، هيچ دلالتى بر اين معنا نداشته و آن وجهى را هم كه در تأييد گفته خود آورده، به هيچ وجه، گفته اش را تأييد نمى كند. | زيرا اگر مقصودش همين است كه گفتيم آن كه جلوتر ذكر شده، ملاكش مهمتر و مصلحتش بيشتر است، كه حرف تازه اى نيست. و اگر مقصودش اين است كه در دادن و به مصرف رساندن و يا هر تعبير ديگر، نخست بايد به فقراء و سپس به مساكين و بعدا به فلان و فلان رسانيد، در جواب مى گوييم: آيه شريفه، هيچ دلالتى بر اين معنا نداشته و آن وجهى را هم كه در تأييد گفته خود آورده، به هيچ وجه، گفته اش را تأييد نمى كند. | ||
وجه ديگرى كه زمخشرى آن را در كشاف نقل كرده، اين است كه: اگر در چهار مورد دوم، از «لام» به «فِى» عدول شده، براى اعلام اين جهت است كه چهار مورد اخير در استحقاق اين صدقات، مقدّم بر آن چهار مورد اول اند، و اين معنا را كلمۀ «فِى» افاده مى كند. چون اين كلمه ظرفيت را مى رساند، و در آيه مورد بحث مى فهماند كه چهار مورد اخير، سزاوارترند به اين كه صدقات در ميان آنان توزيع شود. | وجه ديگرى كه زمخشرى آن را در كشاف نقل كرده، اين است كه: | ||
اگر در چهار مورد دوم، از «لام» به «فِى» عدول شده، براى اعلام اين جهت است كه چهار مورد اخير در استحقاق اين صدقات، مقدّم بر آن چهار مورد اول اند، و اين معنا را كلمۀ «فِى» افاده مى كند. چون اين كلمه ظرفيت را مى رساند، و در آيه مورد بحث مى فهماند كه چهار مورد اخير، سزاوارترند به اين كه صدقات در ميان آنان توزيع شود. | |||
براى اين كه هر يك از اين موارد، به چند جهت استحقاق را دارند. مثلا «فِى الرِّقاب»، هم برده اند و هم اسير و هم وامانده در پرداخت مال الكتابه. و «غارمين»، هم بدهكارند و با زكات بدهی شان داده مى شود و هم از قيد بدهكارى آزاد مى گردند و هم نجات مى يابند، و اگر در كار جهاد و يا سفر حج هم باشند، باز استحقاقشان بيشتر است؛ چون هم فقيرند و هم در حال عبادت اند. و همچنين «ابنُ السبيل»، كه هم به فقر و هم به غربت و دورى از مال و اولاد مبتلا هستند. | براى اين كه هر يك از اين موارد، به چند جهت استحقاق را دارند. مثلا «فِى الرِّقاب»، هم برده اند و هم اسير و هم وامانده در پرداخت مال الكتابه. و «غارمين»، هم بدهكارند و با زكات بدهی شان داده مى شود و هم از قيد بدهكارى آزاد مى گردند و هم نجات مى يابند، و اگر در كار جهاد و يا سفر حج هم باشند، باز استحقاقشان بيشتر است؛ چون هم فقيرند و هم در حال عبادت اند. و همچنين «ابنُ السبيل»، كه هم به فقر و هم به غربت و دورى از مال و اولاد مبتلا هستند. |
ویرایش