۲۰٬۳۹۴
ویرایش
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
از آن جمله، يكى اين است كه: | از آن جمله، يكى اين است كه: | ||
اين ترتيب به جهت بيان | اين ترتيب به جهت بيان «الأحقُّ فَالأحقّ» است. به اين معنا كه از همه آن ها مستحق تر و سزاوارتر، نخست فقراء و پس از آن مساكين و بعد از آن، كارمندان بيت المال و همچنين تا به آخر؛ و چون چهارتاى دومى از نظر ترتيب احقيت، مرتبه اش بعد از چهار تاى اولى است، آن را بعد ذكر كرد. | ||
پس معلوم مى شود كه: هر يك از هشت مورد، جايش همان جایى است كه برايش تعيين شده و داراى رتبه اى است كه داده شده، و اگر غير اين بود، يعنى ترتيبى در كار نبود، جا داشت از اين موارد هشتگانه، آن شش صنف پول بگير را، يعنى فقراء و مساكين و مؤلّفة قلوبهم و غارمين و ابن السبيل و كارمندان زكات را اول شمرده، سپس آن دو مورد را كه پول بگير نيستند، يعنى | پس معلوم مى شود كه: هر يك از هشت مورد، جايش همان جایى است كه برايش تعيين شده و داراى رتبه اى است كه داده شده، و اگر غير اين بود، يعنى ترتيبى در كار نبود، جا داشت از اين موارد هشتگانه، آن شش صنف پول بگير را، يعنى فقراء و مساكين و مؤلّفة قلوبهم و غارمين و ابن السبيل و كارمندان زكات را اول شمرده، سپس آن دو مورد را كه پول بگير نيستند، يعنى «فى الرّقاب» و «فِى سَبِيلِ الله» را با كلمۀ «فِى» بياورد، و چون چنين نكرده، مى فهميم ترتيب در كار است. | ||
البته در اين كه ترتيب در ذكر و يكى را جلوتر از ديگرى آوردن دلالت مى كند بر اين كه آن كه مقدم آمده، ملاكش مهمتر و مصلحتش بيشتر است، حرفى نيست. اين معنا را ما نيز قبول داريم، ليكن مقصود اين شخص از كلمۀ | البته در اين كه ترتيب در ذكر و يكى را جلوتر از ديگرى آوردن دلالت مى كند بر اين كه آن كه مقدم آمده، ملاكش مهمتر و مصلحتش بيشتر است، حرفى نيست. اين معنا را ما نيز قبول داريم، ليكن مقصود اين شخص از كلمۀ «الأحقُّ فَالأحقّ» را نفهميديم. | ||
زيرا اگر مقصودش همين است كه گفتيم آن كه جلوتر ذكر شده، ملاكش مهمتر و مصلحتش بيشتر است، كه حرف تازه اى نيست. و اگر مقصودش اين است كه در دادن و به مصرف رساندن و يا هر تعبير ديگر، نخست بايد به فقراء و سپس به مساكين و بعدا به فلان و فلان رسانيد، در جواب مى گوييم: آيه شريفه، هيچ دلالتى بر اين معنا نداشته و آن وجهى را هم كه در تأييد گفته خود آورده، به هيچ وجه، گفته اش را تأييد نمى كند. | زيرا اگر مقصودش همين است كه گفتيم آن كه جلوتر ذكر شده، ملاكش مهمتر و مصلحتش بيشتر است، كه حرف تازه اى نيست. و اگر مقصودش اين است كه در دادن و به مصرف رساندن و يا هر تعبير ديگر، نخست بايد به فقراء و سپس به مساكين و بعدا به فلان و فلان رسانيد، در جواب مى گوييم: آيه شريفه، هيچ دلالتى بر اين معنا نداشته و آن وجهى را هم كه در تأييد گفته خود آورده، به هيچ وجه، گفته اش را تأييد نمى كند. |
ویرایش