۱۹٬۲۷۴
ویرایش
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۴ </center> | ||
==معناى «فطر» و «فاطر» و اثبات توحيد ربوبى | ==معناى «فطر» و «فاطر» و اثبات توحيد ربوبى خداوند، در اين آيه== | ||
«'''قَالَت رُسُلُهُمْ أَفى اللَّهِ شكُّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِن ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى'''»: | «'''قَالَت رُسُلُهُمْ أَفى اللَّهِ شكُّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِن ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى'''»: | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
بنابراين، تفسير كردن كلمه «فطر» به خلق، كه عبارت است از جمع آورى اجزاء، تفسير صحيحى نيست، و اگر در بعضى عبارات ديده مى شود، در حقيقت اشتباه است. به شهادت اين كه اگر «فطر» به معناى خلق بود، بايد برهانى كه در آيه مورد بحث، يعنى در جملۀ «فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، كه بر اثبات وجود خالق اقامه شده، برهانى ناقص و اجنبى از مدعا باشد. زيرا بت پرست هم وجود خالق را منكر نيست، و قبول دارد كه خالق عالَم، همان خداى سبحان است و بس. ليكن توحيد ربوبيت را منكر است، و همچنين معبود را منحصر به يكى نمى داند، و در مقابل كسى كه منكر توحيد در ربوبيت و عبادت است، اثبات خالق فایده اى ندارد. | بنابراين، تفسير كردن كلمه «فطر» به خلق، كه عبارت است از جمع آورى اجزاء، تفسير صحيحى نيست، و اگر در بعضى عبارات ديده مى شود، در حقيقت اشتباه است. به شهادت اين كه اگر «فطر» به معناى خلق بود، بايد برهانى كه در آيه مورد بحث، يعنى در جملۀ «فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، كه بر اثبات وجود خالق اقامه شده، برهانى ناقص و اجنبى از مدعا باشد. زيرا بت پرست هم وجود خالق را منكر نيست، و قبول دارد كه خالق عالَم، همان خداى سبحان است و بس. ليكن توحيد ربوبيت را منكر است، و همچنين معبود را منحصر به يكى نمى داند، و در مقابل كسى كه منكر توحيد در ربوبيت و عبادت است، اثبات خالق فایده اى ندارد. | ||
از اين جا مى فهميم كه جمله مذكور، در مقام اثبات توحيد ربوبيت است. چون اين جمله، در مقابل كلام كفار و مشركان كه گفته بودند: «إنَّا كَفَرنَا بِمَا أُرسِلتُم بِهِ وَ إنَّا لَفِى شَكٍّ مِمَّا تَدعُونَنَا إلَيهِ | از اين جا مى فهميم كه جمله مذكور، در مقام اثبات توحيد ربوبيت است. چون اين جمله، در مقابل كلام كفار و مشركان كه گفته بودند: «إنَّا كَفَرنَا بِمَا أُرسِلتُم بِهِ وَ إنَّا لَفِى شَكٍّ مِمَّا تَدعُونَنَا إلَيهِ مُرِيبٍ» قرار گرفته، و قبلا هم گفتيم كه مشركان در اين گفتار خود، دو چيز را انكار كرده اند: يكى رسالت را و ديگرى توحيد در ربوبيت را، و ناگزير، كلام رسولان هم كه جواب اين گفتار مشركان است، بايد متضمن دو اثبات باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۵ </center> | ||
پس بايد جملۀ «أفِى اللهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، برهان بر اثبات توحيد ربوبيت باشد، و جملۀ «يَدعُوكُم...»، برهان بر اثبات رسالت و حقانيت ادعاى انبياء، زيرا اگر جمله اولى، صرفا عليه انكار كفار بوده و هيچ جنبه برهانى نداشته باشد، ديگر احتياجى نبود كه وصف «فاطر» را بياورد و آوردن وصف مذكور، براى اين است كه شك در ربوبيت او را به كلّى از بين ببرد. | پس بايد جملۀ «أفِى اللهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، برهان بر اثبات توحيد ربوبيت باشد، و جملۀ «يَدعُوكُم...»، برهان بر اثبات رسالت و حقانيت ادعاى انبياء، زيرا اگر جمله اولى، صرفا عليه انكار كفار بوده و هيچ جنبه برهانى نداشته باشد، ديگر احتياجى نبود كه وصف «فاطر» را بياورد و آوردن وصف مذكور، براى اين است كه شك در ربوبيت او را به كلّى از بين ببرد. |
ویرایش