۲۰٬۵۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
مثلا وقتى | مثلا وقتى می گویيم: به جان خودم سوگند كه زيد ايستاده، صدق اين جمله خبرى را، مقيد به شرافت عمر و حيات خود كرديم، و وابسته بآن نموده ايم، به طورى كه اگر خبر ما دروغ در آيد، عمر ما فاقد شرافت شده است. و همچنين، وقتى بگویيم به جان خودم اين كار را می كنم، و يا به شخصى بگویيم: به جان من، اين كار را بكن، كار نامبرده را با شرافت زندگى خود گره زده ايم، به طوری كه در مثال دوم اگر طرف، كار نامبرده را انجام ندهد، شرافت حيات و بهاى عمر ما را از بين برده است. | ||
از | از اين جا، دو نكته روشن می شود: | ||
دوم | اول اين كه: «سوگند»، براى تأكيد كلام، عالى ترين مراتب تأكيد را دارد، همچنان كه اهل ادب نيز، اين معنا را ذكر كرده اند. | ||
دوم اين كه: آن چيزی كه ما به آن سوگند می خوريم، بايد شريف تر و محترم تر از آن چيزى باشد كه به خاطر آن سوگند می خوريم. چون معنا ندارد كلام را به آبرو و شرف چيزى گره بزنيم كه شرافتش، مادون كلام باشد. و لذا مى بينيم خداى تعالى در كتاب خود، به اسم خود و به صفات خود، سوگند می خورد و می فرمايد: «وَ اللّّهِ رَبِّنَا». و نيز می فرمايد: «فَوَرَبِّكَ لَنَسئَلَنَّهُم». و نيز «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم». | |||
و همچنين به پيامبر و ملائكه و كتب و نيز به مخلوقات خود، چون آسمان و زمين و شمس و قمر و نجوم، شب و روز، كوه ها، درياها، شهرها، انسان ها، درختان، انجير، زيتون سوگند خورده. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳۹ </center> | ||
و اين نيست مگر | و اين نيست مگر به خاطر اين كه خدا اين نامبردگان را شرافت داده و بدين جهت، شرافت حقه و كرامتى نزد خدا يافته اند، و هر يك از آن ها، يا به كرامت ذات متعاليه خدا، داراى صفتى از اوصاف مقدس او شده اند، و يا آن كه فعلى از منبع بهاء و قدس، كه همه اش به خاطر شرف ذات شريف خدا، شريف اند، هستند. | ||
بنابراين، چه مانعى دارد كه يك دعاگویى از ما، وقتى از خدا چيزی را درخواست می كند، او را به چيزى از نامبردگان سوگند دهد، از آن جهت كه خدا آن را شرافت داده است؟ و اگر اين كار صحيح باشد، ديگر چه اشكالى دارد كه كسى خدا را به حق و حرمت رسول خدا «ص» سوگند دهد؟ و چه دليلى ممكن است تصور شود كه آن جناب را، از اين قاعده كلى استثناء كرده باشد؟ | |||
و | و به جان خودم سوگند كه محمّد، رسولُ اللّه «ص»، از انجير عراق و يا زيتون شام، كمتر نيست، كه به آن دو سوگند بخورد، ولى صحيح نباشد كه به آنجناب سوگند بخورد. علاوه بر اين كه مى بينيم در قرآن كريم، به جان آن جناب هم سوگند خورده و فرموده: «لَعَمرُكَ إنَّهُم لَفِى سَكرَتِهِم يَعمَهُونَ: به جان تو سوگند، كه ايشان در مستى خود حيران اند». | ||
<span id='link349'><span> | <span id='link349'><span> | ||
==سخنى در معناى (حق ) و پاسخ از اشكال سوگند دادن به حق پيامبر(ص ) == | ==سخنى در معناى (حق ) و پاسخ از اشكال سوگند دادن به حق پيامبر(ص ) == | ||
خط ۲۹: | خط ۳۳: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۴۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۴۱ </center> | ||
<span id='link350'><span> | <span id='link350'><span> | ||
==آيات ۹۴ ۹۹ بقره == | ==آيات ۹۴ - ۹۹ سوره بقره == | ||
قُلْ إِن كانَت لَكمُ الدَّارُ الاَخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْت إِن كنتُمْ صادِقِينَ(۹۴) | قُلْ إِن كانَت لَكمُ الدَّارُ الاَخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْت إِن كنتُمْ صادِقِينَ(۹۴) | ||
ویرایش