گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
<span id='link156'><span>
<span id='link156'><span>


==يادآورى آيات الهى ديگر: خوابيدن در شب، تلاش در روز، رعد و برق ، فروفرستادن باران و... ==
==يادآورى آيات الهى ديگر: خوابيدن در شب، تلاش در روز، رعد و برق، فرو فرستادن باران و... ==
«'''وَ مِنْ ءَايَتِهِ مَنَامُكم بِالَّيْلِ وَ النهَارِ وَ ابْتِغَاؤُكُم مِّن فَضلِهِ ...'''»:
«'''وَ مِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُم بِالَّيْلِ وَ النّهَارِ وَ ابْتِغَاؤُكُم مِّن فَضلِهِ ...'''»:


كلمه ((فضل (( به معناى زيادتر از مقدار حاجت از هر چيز است ، و بر عطيه نيز اطلاق مى شود، چون صاحب عطا آنچه زايد بر مقدار حاجتش مى باشد عطا مى كند و مراد از اين كلمه در آيه شريفه رزق است. و معناى ((ابتغاء فضل (( طلب رزق است.
كلمۀ «فَضل»، به معناى زيادتر از مقدار حاجت از هر چيز است، و بر عطيه نيز اطلاق مى شود. چون صاحب عطا، آنچه زايد بر مقدار حاجتش مى باشد، عطا مى كند. و مراد از اين كلمه در آيه شريفه، رزق است. و معناى «إبتغاء فضل»، طلب رزق است.


و در اينكه انسان داراى قواى فعال خلق شده كه او را وادار مى كند به اينكه در جستجوى رزق باشد، و حوائج زندگى خود را به خاطر بقاى خود تحصيل كند، از جاى برخيزد، و تلاش كند و نيز در اينكه به سوى استراحت و سكون هدايت شده ، تا به وسيله آن ، خستگى تلاش خود را بر طرف نموده و تجديد و تجهيز قوا كند، و باز در اينكه شب و روز پشت سر هم قرار داده شده براى تلاش و براى اينكه خستگى هر روز را در شب همان روز بر طرف سازد، و باز در اينكه براى پديد آمدن شب و روز اوضاع جوى به وسيله زمين و خورشيد پديد آمده ، آيت ها و نشانه هاى سودمندى است براى كسى كه داراى گوشى شنوا باشد، و در آنچه مى شنود تعقل كند، و چون آن را حق ديد پيروى نمايد.
و در اين كه انسان داراى قواى فعال خلق شده كه او را وادار مى كند به اين كه در جستجوى رزق باشد، و حوائج زندگى خود را به خاطر بقاى خود تحصيل كند، از جاى برخيزد، و تلاش كند و نيز در اين كه به سوى استراحت و سكون هدايت شده، تا به وسيله آن، خستگى تلاش خود را بر طرف نموده و تجديد و تجهيز قوا كند؛ و باز در اين كه شب و روز، پشت سرِ هم قرار داده شده، براى تلاش و براى اين كه خستگى هر روز را در شب همان روز بر طرف سازد، و باز در اين كه براى پديد آمدن شب و روز اوضاع، جوّى به وسيله زمين و خورشيد پديد آمده، آيت ها و نشانه هاى سودمندى است براى كسى كه داراى گوشى شنوا باشد، و در آنچه مى شنود، تعقل كند، و چون آن را حق ديد، پيروى نمايد.


در كشاف گفته : ((در آيه شريفه لف و نشر مرتب به كار رفته - كه معناى آن در ساير مجلدات فارسى اين كتاب گذشت - براى اينكه تقدير آيه چنين است ((و من آياته منامكم و ابتغاوكم من فضله بالليل و النهار - يكى از آيات او خواب شما، و كار و كسب شماست در شب و در روز، يعنى خوابتان در شب ، و كار و كسبتان در روز((، چيزى كه هست جمله
در كشّاف گفته: «در آيه شريفه، لفّ و نشر مرتب به كار رفته - كه معناى آن در ساير مجلدات فارسى اين كتاب گذشت - براى اين كه تقدير آيه، چنين است: «وَ مِن آيَاتِهِ مَنَامُكُم وَ ابتِغَاؤُكُم مِن فَضلِهِ بِاللَّيلِ وَ النَّهَارِ: يكى از آيات او خواب شما، و كار و كسب شماست، در شب و در روز. يعنى خوابتان در شب، و كار و كسبتان در روز».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۵۲ </center>
((بالليل و النهار(( بين دو قرين ((منامكم و ابتغاوكم(( فاصله شده ، براى اينكه هر دو از جنس زمانند، و زمان و آنچه در زمان واقع مى شود شىء واحد است، علاوه بر اين خود لف، بر مساله اتحاد كمك مى كند
چیزی که هست، جملۀ «بِاللَّيلِ وَ النَّهَار» بين دو قرين «مَنَامُكُم وَ ابتِغَاؤكُم» فاصله شده. براى اين كه هر دو از جنس زمان اند، و زمان و آنچه در زمان واقع مى شود، شئ واحد است. علاوه بر اين، خود لفّ، بر مسأله اتحاد كمك مى كند.
احتمال هم دارد كه لف و نشرى در كار نباشد، و معناى آيه اين باشد كه : ((يكى از آيات خدا خواب شما در شب و روز، و كار و كسبتان در شب و روز است، وليكن معناى اول روشن تر است ، چون در قرآن كريم مكرر آمده ، و بهترين معانى آن معنايى است كه قرآن بر آن دلالت كند((.


و از آنچه گذشت معلوم شد كه چرا در ذيل آيه فرمود: ((ان فى ذلك لايات لقوم يسمعون ((.
احتمال هم دارد كه لفّ و نشرى در كار نباشد، و معناى آيه، اين باشد كه: «يكى از آيات خدا، خواب شما در شب و روز، و كار و كسبتان در شب و روز است». وليكن معناى اول روشن تر است. چون در قرآن كريم مكرر آمده، و بهترين معانى، آن معنايى است كه قرآن بر آن دلالت كند.


«'''وَ مِنْ ءَايَتِهِ يُرِيكمُ الْبرْقَ خَوْفاً وَ طمَعاً وَ يُنزِّلُ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَيُحْىِ بِهِ الاَرْض بَعْدَ مَوْتِهَا'''»:
و از آنچه گذشت معلوم شد، كه چرا در ذيل آيه فرمود: «إنَّ فِى ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَومٍ يَسمَعُون».


ظاهرا كلمه ((يريكم (( كه فعل است ، در جاى مصدر نشسته ، براى اينكه بايد مى فرمود: يكى ديگر از آيات او نشان دادن برق به شما است ، ولى فرموده يكى از آيات او اين است كه برق را به شما نشان مى دهد، پس فعل ((نشان مى دهد(( در جاى ((نشان دادن (( نشسته ، و به همين جهت نفرمود: ((ان يريكم (( همچنان كه در چند آيه قبل فرمود: ((ان خلقكم (( و ((ان خلق لكم (( براى اينكه خود فعل ، كار مصدر را كرده ، و ديگر احتياج به ((ان (( مصدريه نيست.
«'''وَ مِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبرْقَ خَوْفاً وَ طمَعاً وَ يُنزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْىِ بِهِ الاَرْض بَعْدَ مَوْتِهَا'''»:


و نشستن فعل در جاى مصدر از لغت هاى خوب عرب است ، و مثل معروف در زبانها را هم كه مى گويند: ((تسمع بالمعيدى خير من ان تراه - نام معيدى را از دور بشنوى بهتر است از اينكه ببينى (( بر همين لغت حمل مى كنند، و مى گويند معنايش اين است كه : شنيدنت بهتر از ديدنت مر اوراست ، و هيچ عيبى ندارد، كه كلام خدا را بر اين معنا حمل كنيم ، چون خداى تعالى در اول آيات مورد بحث تعبيرهاى گوناگون كرده ، يك جا بدون ((ان (( مصدريه آورده و فرموده ((يريكم ((، و يك جا با ((ان (( آورده و فرموده : ((ان تقوم (( يك جا خود مصدر را آورده و فرموده : ((منامكم ((.
ظاهرا كلمۀ «يُرِيكُم» كه فعل است، در جاى مصدر نشسته. براى اين كه بايد مى فرمود: «يكى ديگر از آيات او، نشان دادن برق به شما است»، ولى فرموده: «يكى از آيات او، اين است كه برق را به شما نشان مى دهد». پس فعل «نشان مى دهد»، در جاى «نشان دادن» نشسته، و به همين جهت نفرمود: «أن يُرِيكُم»، همچنان كه در چند آيه قبل فرمود: «أن خَلَقَكُم»، و «أن خَلَقَ لَكُم». براى اين كه خود فعل، كار مصدر را كرده، و ديگر احتياج به «أن» مصدريه نيست.


البته در خصوص كلمه ((يريكم (( احتمال هست كه حرف ((ان (( مصدريه در آن حذف شده ، و تقدير ((ان يريكم (( باشد، مويد اين احتمال اين است كه بعضى كلمه مزبور را با نصب خوانده اند
و نشستن فعل در جاى مصدر، از لغت هاى خوب عرب است، و مَثَل معروف در زبان ها را هم كه مى گويند: «تَسمَعُ بِالمُعَيدِى خَيرٌ مِن أن تَرَاهُ: نام معيدى را از دور بشنوى، بهتر است از اين كه ببينی»، بر همين لغت حمل مى كنند، و مى گويند معنايش اين است كه: شنيدنت بهتر از ديدنت مر او راست، و هيچ عيبى ندارد، كه كلام خدا را بر اين معنا حمل كنيم. چون خداى تعالى، در اول آيات مورد بحث، تعبيرهاى گوناگون كرده. يك جا بدون «أن» مصدريه آورده و فرموده «يُرِيكُم»، و يك جا با «أن» آورده و فرموده: «أن تَقُومَ». يك جا خود مصدر را آورده و فرموده: «مَنَامُكُم».
 
البته در خصوص كلمۀ «يُرِيكُم» احتمال هست كه حرف «أن» مصدريه در آن حذف شده، و تقدير «أن يُرِيكُم» باشد. مؤيد اين احتمال، اين است كه بعضى كلمه مزبور را با نصب خوانده اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۵۳ </center>
احتمال هم دارد از باب حذف مضاف باشد، و تقرير آن ((و من آياته آيه ان يريكم البرق - و يكى از آيات او آيت نشاندادن برق به شما است (( باشد، همچنان كه احتمال دارد تقدير آن ((و من آياته آيه البرق (( باشد، و جمله ((يريكم البرق ...(( جمله استينافى باشد، و نيز احتمال دارد جمله ((من آياته (( متعلق باشد به جمله ((يريكم (( و تقدير كلام ((يريكم من آياته البرق (( باشد، و نيز احتمال دارد ((من آياته (( حال از ((البرق (( باشد و تقدير كلام ((و يريكم البرق حال كون البرق من آياته (( باشد، يعنى برق را به شما نشان مى دهد، در حالى كه برق يكى از آيات اوست.
احتمال هم دارد از باب حذف مضاف باشد، و تقرير آن «وَ مِن آيَاتِهِ آيَة أن يُرِيكُمُ البَرقَ:و يكى از آيات او، آيت نشان دادن برق به شما است» باشد. همچنان كه احتمال دارد تقدير آن «وَ مِن آيَاتِهِ آيةُ البَرقِ» باشد، و جملۀ «يُرِيكُمُ البَرقَ...»، جمله استينافى باشد.
 
و نيز احتمال دارد جملۀ «مِن آيَاتِهِ» متعلق باشد به جملۀ «يُرِيكُم» و تقدير كلام «يُرِيكُم مِن آيَاتِهِ البَرقَ» باشد. و نيز احتمال دارد «مِن آيَاتِهِ»، حال از «البَرق» باشد و تقدير كلام «وَ يُرِيكُمُ البَرقَ حَالَ كَونِ البَرقَ مِن آيَاتِهِ» باشد. يعنى برق را به شما نشان مى دهد، در حالى كه برق يكى از آيات اوست.
 
اين ها، وجوه متفرقى است كه خواننده، خود به دورى آن ها از ذهن آگاه است. علاوه بر اين، بعضى از آن ها كلام را در اين آيه، از سياق آيات سابق كه نظير همين آيه هستند، خارج مى سازد. مانند دو وجه اخير،
و جملۀ «خَوفاً وَ طَمَعاً»، معنايش «خَوفاً مِنَ الصَّاعِقَة، وَ طَمَعاً فِى المَطَر: ترس از صاعقه و طمع به باران» است، و تفسير جملۀ «وَ يُنَزِّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأحيَا بِهِ الأرضَ بَعدَ مَوتِهَا» مكرر در اين كتاب گذشت.  


اينها وجوه متفرقى است كه خواننده خود به دورى آنها از ذهن آگاه است ، علاوه بر اين بعضى از آنها كلام را در اين آيه از سياق آيات سابق كه نظير همين آيه هستند خارج مى سازد، مانند دو وجه اخير
و معناى جملۀ «إنَّ فِى ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَومٍ يَعقِلُون» اين است كه: كسانى كه اهل تعقل هستند، مى فهمند كه در اين ميان، عنايتى به اين نظام كه سراپا مصلحت است، مى باشد، و پديد آمدن، صرفا از باب تصادف و اتفاق نيست.
و جمله ((خوفا و طمعا(( معنايش ((خوفا من الصاعقه ، و طمعا فى المطر - ترس از صاعقه و طمع به باران (( است ، و تفسير جمله : ((و ينزل من السماء ماء فاحيا به الارض بعد موتها(( مكرر در اين كتاب گذشت ، و معناى جمله ((ان فى ذلك لايات لقوم يعقلون (( اين است كه : كسانى كه اهل تعقل هستند، مى فهمند كه در اين ميان عنايتى به اين نظام كه سراپا مصلحت است مى باشد، و پديد آمدن ، صرفا از باب تصادف و اتفاق نيست.


«'''وَ مِنْ ءَايَتِهِ يُرِيكمُ الْبرْقَ خَوْفاً وَ طمَعاً وَ يُنزِّلُ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَيُحْىِ بِهِ الاَرْض بَعْدَ مَوْتِهَا'''»:
«'''وَ مِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبرْقَ خَوْفاً وَ طمَعاً وَ يُنزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْىِ بِهِ الاَرْض بَعْدَ مَوْتِهَا'''»:
<span id='link157'><span>
<span id='link157'><span>
==مراد از، قيام آسمان و زمين در آیه: «و من آياته ان تقوم السماء و الأرض بأمره» ==
==مراد از، قيام آسمان و زمين در آیه: «و من آياته ان تقوم السماء و الأرض بأمره» ==
كلمه قيام كه لفظ ((تقوم (( مضارع آن است به معناى ايستادن ، و در مقابل قعود است كه به معناى نشستن است ، و چون معتدل ترين حالات آدمى ، كه در آن بر همه كارهايش مسلط است ، حالت ايستادگى است ، لذا در عرب وقتى بخواهند از ثبوت و استقرار چيزى بر معتدل ترين حالاتش خبر دهند، تعبير به قيام آن چيز مى كنند، همچنان كه در قرآن كريم بر تدبير عالم از ناحيه خدا قيام اطلاق كرده ، و فرموده : ((افمن هو قائم على كل نفس بما كسبت ((.
كلمه قيام كه لفظ ((تقوم (( مضارع آن است به معناى ايستادن ، و در مقابل قعود است كه به معناى نشستن است ، و چون معتدل ترين حالات آدمى ، كه در آن بر همه كارهايش مسلط است ، حالت ايستادگى است ، لذا در عرب وقتى بخواهند از ثبوت و استقرار چيزى بر معتدل ترين حالاتش خبر دهند، تعبير به قيام آن چيز مى كنند، همچنان كه در قرآن كريم بر تدبير عالم از ناحيه خدا قيام اطلاق كرده ، و فرموده : ((افمن هو قائم على كل نفس بما كسبت ((.
۲۰٬۶۵۰

ویرایش