گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵: خط ۵:


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۴۴ </center>
==بحث روايتى: (رواياتى كه در ذيل آيه: «غلبت الروم ...» نقل شده)==
==بحث روايتى: (رواياتى كه در ذيل آيات گذشته)==
در الدر المنثور است كه : احمد، ترمذى - وى حديث را حسن دانسته - نسائى ، ابن منذر، ابن ابى حاتم ، طبرانى - در كتاب تفسير كبير -، حاكم - وى حديث را صحيح شمرده - ابن مردويه ، بيهقى ، (در كتاب دلائل )، ضياء از ابن عباس روايت كرده اند كه درباره ((الم غلبت الروم (( گفت : هم ((غلبت (( و هم ((غلبت ((.
در الدر المنثور است كه: احمد، ترمذى - وى حديث را حسن دانسته - نسائى، ابن منذر، ابن ابى حاتم، طبرانى - در كتاب تفسير كبير - حاكم - وى حديث را صحيح شمرده - ابن مردويه، بيهقى، (در كتاب دلائل)، ضياء از ابن عباس روايت كرده اند كه درباره «ألم * غُلِبَتِ الرُّومُ» گفت: هم «غُلِبُت» و هم «غَلَبَت».


بعد در توضيحش گفته كه مشركين ميل داشتند فارس به روم غلبه كند، چون فارسيان نيز مانند ايشان مشرك بودند، ولى مسلمانان دلشان مى خواست كه روم بر فارس غلبه كند، براى اينكه روميان اهل كتاب بودند، جريان به گوش ابى بكر رسيد، و او خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) معروض داشت ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به وى فرمود: آگاه باشيد كه ايشان به زودى غلبه مى كنند، ابوبكر پاسخ آن جناب را به مردم رسانيد، مشركين گفتند مدتى براى اين پيشگويى مقرر كن ، اگر در اين مدت فارسيان غلبه كردند، شما فلان مقدار... به ما بدهيد، و اگر روميان غلبه كردند ما فلان مقدار... مى دهيم ، ابوبكر مدت پنج سال معين كرد، و در اين مدت امپراطورى روم بر ديگرى غلبه نكرد، ابوبكر جريان را به عرض رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسانيد، حضرت فرمود: چرا - يادم مى آيد فرمود - كمتر از ده سال معين نكردى ، آن گاه چيزى نگذشت كه روم بر فارس غلبه كرد، و در اين باره آيه شريفه قرآن مى فرمايد: ((الم غلبت الروم (( پس روميان هم مغلوب شدند، و هم غلبه كردند.
بعد در توضيحش گفته كه مشركان ميل داشتند فارس به روم غلبه كند. چون فارسيان نيز مانند ايشان مشرك بودند، ولى مسلمانان دلشان مى خواست كه روم بر فارس غلبه كند. براى اين كه روميان اهل كتاب بودند. جريان به گوش ابوبكر رسيد، و او خدمت رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» معروض داشت.
خداى تعالى مى فرمايد: ((لله الامر من قبل و من بعد و يومئذ يفرح المومنون بنصر الله (( سفيان گفته : شنيده ام كه در روز جنگ بدر روميان غلبه كردند و مسلمين خوشحال شدند
 
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» به وى فرمود: آگاه باشيد كه ايشان به زودى غلبه مى كنند. ابوبكر پاسخ آن جناب را به مردم رسانيد. مشركان گفتند: مدتى براى اين پيشگويى مقرر كن. اگر در اين مدت فارسيان غلبه كردند، شما فلان مقدار... به ما بدهيد، و اگر روميان غلبه كردند، ما فلان مقدار... مى دهيم.
 
ابوبكر مدت پنج سال معين كرد، و در اين مدت، امپراطورى روم بر ديگرى غلبه نكرد. ابوبكر جريان را به عرض رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» رسانيد. حضرت فرمود: چرا - يادم مى آيد فرمود - كمتر از ده سال معين نكردى. آنگاه چيزى نگذشت كه روم بر فارس غلبه كرد، و در اين باره، آيه شريفه قرآن مى فرمايد: «ألم غُلِبَتِ الرُّومُ». پس روميان هم مغلوب شدند، و هم غلبه كردند.
 
خداى تعالى مى فرمايد: «لله الأمرُ مِن قَبلُ وَ مِن بَعدُ وَ يَومَئِذٍ يَفرَحُ المُؤمِنُون بِنَصرِ الله» سفيان گفته: شنيده ام كه در روز جنگ بدر، روميان غلبه كردند و مسلمين خوشحال شدند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۴۵ </center>
البته در اين معنا روايات ديگرى هست كه تا حدى با هم اختلاف دارند، مثلا در بعضى آمده كه اين شرطبندى و قمار بين ابى بكر و ابى بن خلف بوده ، و در بعضى ديگر آمده كه در حقيقت بين همه مسلمين و همه مشركين بوده ، چيزى كه هست ابوبكر از طرف مسلمانان ، و ابى از طرف مشركين شرط بسته اند، و در بعضى ديگر آمده كه اصلا بين دو طرف بوده ، نه شخص ابى بكر و ابى ، و در بعضى ديگر مانند روايتى كه ما نقل كرديم آمده كه بين شخص ابى بكر و همه مشركين بوده.
البته در اين معنا، روايات ديگرى هست كه تا حدى با هم اختلاف دارند. مثلا در بعضى آمده كه اين شرط بندى و قمار بين ابوبكر و أُبَىّ بن خلف بوده. و در بعضى ديگر آمده كه در حقيقت بين همه مسلمين و همه مشركان بوده. چيزى كه هست، ابوبكر از طرف مسلمانان، و أُبَىّ از طرف مشركان شرط بسته اند. و در بعضى ديگر آمده كه اصلا بين دو طرف بوده، نه شخص ابوبكر و أُبَىّ. و در بعضى ديگر مانند روايتى كه ما نقل كرديم آمده كه بين شخص ابوبكر و همه مشركان بوده.


و همچنين درباره مدت شرط بندى در بعضى سه سال ، و در بعضى پنج سال ، و در بعضى شش سال ، و در بعضى هفت سال آمده.
و همچنين درباره مدت شرط بندى در بعضى سه سال، و در بعضى پنج سال، و در بعضى شش سال، و در بعضى هفت سال آمده.


و نيز در بعضى از آنها آمده كه مدت مقرر هفت سال بود، و در مكه به سرآمد، و ابوبكر به دستور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) دو سال آن را تمديد كرد، تا آنكه روميان غلبه كردند، و در بعضى ديگر مخالف اين آمده.
و نيز در بعضى از آن ها آمده كه مدت مقرر هفت سال بود، و در مكه به سر آمد، و ابوبكر به دستور رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» دو سال آن را تمديد كرد، تا آن كه روميان غلبه كردند، و در بعضى ديگر مخالف اين آمده.


و نيز در بعضى آمده كه مدت دوم نيز در مكه منقضى شد، و در بعضى ديگر آمده كه بعد از هجرت به سرآمد، و غلبه روم در روز جنگ بدر اتفاق افتاد، و در بعضى ديگر آمده كه در روز حديبيه واقع شد.
و نيز در بعضى آمده كه مدت دوم نيز در مكه منقضى شد، و در بعضى ديگر آمده كه بعد از هجرت به سر آمد، و غلبۀ روم در روز جنگ بدر اتفاق افتاد، و در بعضى ديگر آمده كه در روز حديبيه واقع شد.
<span id='link151'><span>
<span id='link151'><span>
==شرط بندى ابوبكر با مشركان، بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است ==
==شرط بندى ابوبكر با مشركان، بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است ==
باز در بعضى از آن روايات آمده كه ابوبكر وقتى بر سر غلبه روم با مشركين قمار زد، شرطى از ايشان گرفت ، و آن عبارت بود از صد شتر چاق و فربه ، و آن را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آورد، حضرت فرمود اين حلال نيست ، صدقه اش بده.
باز در بعضى از آن روايات آمده كه ابوبكر وقتى بر سر غلبه روم با مشركين قمار زد، شرطى از ايشان گرفت ، و آن عبارت بود از صد شتر چاق و فربه ، و آن را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آورد، حضرت فرمود اين حلال نيست ، صدقه اش بده.
۲۰٬۵۹۵

ویرایش