گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
<span id='link277'><span>
<span id='link277'><span>


==امت اسلام هم مانند ساير امم روزى دچار عذاب گشته ومشمول قضاى به قسط و حكم خداوند مى شود. ==
از اين جا معلوم مى شود آيه شريفه، متضمن تهديد جدى است، نه صورى. و استفهام در آن، همان طورى كه گفتيم، انكارى است، نه براى تهكم.  
از اينجا معلوم مى شود آيه شريفه متضمن تهديد جدى است نه صورى ، و استفهام در آن همانطورى كه گفتيم انكارى است نه براى تهكم . پس اينكه بعضى از مفسرين در جواب آن كسى كه گفته استفهام در آيه براى تهكم است تهديد مزبور را صورى دانسته و گفته است : مطالب آيه امورى است واقعى نه اقتراح و تقاضاى مشركين براى اينكه لازمه اقتراح بودن اين است كه خداوند آنرا عملى نموده و امت اسلام را مانند ساير امتها به تقاضاى عذاب خود هلاك سازد، و حال آنكه خداوند امت نبى رحمت را هلاك نمى كند، جواب صحيحى نيست . زيرا آيات قرآنى بخوبى دلالت دارد بر اينكه امت اسلام هم مانند ساير امم روزى دچار عذاب گشته و به زودى مشمول قضاى به قسط و حكم فصل خداوند مى شوند، مانند آيه «''' و لكل امة رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون و يقولون متى هذا الوعد ان كنتم صادقين قل لا املك لنفسى ضرا و لا نفعا الا ما شاء الله لكل امة اجل '''» تا آنجا كه مى فرمايد «''' و يستنبؤ نك احق هو قل اى و ربى انه لحق و ما انتم بمعجزين ... '''» . پس جواب از تهكم بودن استفهام همان است كه ما داديم .
 
بعضى از مفسرين به آيه مورد بحث استدلال كرده اند بر اينكه ايمان مادامى كه توام با عمل نبوده باشد هيچ اثرى ندارد، و اين استدلال صحيح است ليكن تا اندازهاى نه بطور مطلق ، زيرا آيه شريفه تنها در مقابل بيان اين جهت است كه كسى كه برايش ممكن بوده كه ايمان بياورد و نياورده و كسى كه برايش ممكن بوده كه ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد پس ايمان آورده ولى عمل صالح نكرده تا با مرگ خود مواجه شده چنين كسى را ايمان در موقع مرگش و يا در موقع ديدن عذاب خدا اثر ندارد، و اما كسى كه به طوع و اختيار خود ايمان آورده و ليكن اجل مهلتش نداده كه عمل صالح انجام دهد و در حال ايمان كسب خيرى بنمايد آيه شريفه متعرض حال او نيست ، بلكه بر عكس آيه شريفه دلالت و يا دست كم اشعار دارد بر اينكه ايمان نافع آن ايمانى است كه اولا از روى اختيار و طوع و رغبت بوده باشد نه اينكه ديدن مرگ و يا عذاب مضطر به ايمان آوردنش كرده باشد، و ثانيا گناهان آنرا فاسد و تباه نساخته باشد، پس آيه نه تنها دلالت بر بى اثر بودن ايمان مورد بحث ندارد بلكه دلالت و يا اشعار بر نافع بودن آن دارد.
پس اين كه بعضى از مفسران در جواب آن كسى كه گفته استفهام در آيه براى تهكم است، تهديد مزبور را صورى دانسته و گفته است: مطالب آيه امورى است واقعى، نه اقتراح و تقاضاى مشركان. براى اين كه لازمه اقتراح بودن اين است كه خداوند آن را عملى نموده و امت اسلام را مانند ساير امت ها، به تقاضاى عذاب خود هلاك سازد. و حال آن كه خداوند، امت نبى رحمت را هلاك نمى كند، جواب صحيحى نيست.
 
زيرا آيات قرآنى به خوبى دلالت دارد بر اين كه امت اسلام هم، مانند ساير امم، روزى دچار عذاب گشته و به زودى مشمول قضاى به قسط و حكم فصل خداوند مى شوند. مانند آيه: «و لكل أمة رسول فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون و يقولون متى هذا الوعد إن كنتم صادقين قل لا أملك لنفسى ضرا و لا نفعا إلا ما شاء الله لكل أمة اجل». تا آن جا كه مى فرمايد: «و يستنبؤنك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق و ما أنتم بمعجزين...». پس جواب از تهكم بودن استفهام، همان است كه ما داديم.
 
بعضى از مفسران به آيه مورد بحث استدلال كرده اند بر اين كه: ايمان مادامى كه توأم با عمل نبوده باشد، هيچ اثرى ندارد، و اين استدلال صحيح است. ليكن تا اندازه اى، نه بطور مطلق. زيرا آيه شريفه، تنها در مقابل بيان اين جهت است كه كسى كه برايش ممكن بوده كه ايمان بياورد و نياورده و كسى كه برايش ممكن بوده كه ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، پس ايمان آورده ولى عمل صالح نكرده، تا با مرگ خود مواجه شده، چنين كسى را ايمان در موقع مرگش و يا در موقع ديدن عذاب خدا اثر ندارد.
 
و اما كسى كه به طوع و اختيار خود ايمان آورده، وليكن اجل مهلتش نداده كه عمل صالح انجام دهد و در حال ايمان كسب خيرى بنمايد، آيه شريفه متعرض حال او نيست. بلكه بر عكس، آيه شريفه دلالت و يا دست كم إشعار دارد بر اين كه ايمان نافع، آن ايمانى است كه:
 
اولا از روى اختيار و طوع و رغبت بوده باشد، نه اين كه ديدن مرگ و يا عذاب مضطر به ايمان آوردنش كرده باشد. و ثانيا گناهان آن را فاسد و تباه نساخته باشد. پس آيه، نه تنها دلالت بر بى اثر بودن ايمان مورد بحث ندارد، بلكه دلالت و يا اشعار بر نافع بودن آن دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۵۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۵۳۷ </center>
در جمله «''' لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت '''» بين موصوف (نفسا) و صفت آن (لم تكن آمنت ) فاعل فعل (ايمانها) فاصله شده است ، و گويا براى اين بوده كه هم بين فعل و فاعلش زياد فاصله نيفتاده باشد، و هم دو كلمه «''' ايمانها '''» و «''' فى ايمانها '''» نزديك به هم قرار نگيرند.
در جمله: «لا ينفع نفسا إيمانها لم تكن آمنت»، بين موصوف (نفسا) و صفت آن (لم تكن آمنت)، فاعل فعل (إيمانها) فاصله شده است، و گويا براى اين بوده كه هم بين فعل و فاعلش زياد فاصله نيفتاده باشد، و هم دو كلمه «إيمانها» و «فى إيمانها»، نزديك به هم قرار نگيرند.
<span id='link278'><span>
<span id='link278'><span>
==بيزارى رسول خدا (ص ) از مشركين و كفار و بدعت گزاران و مذهب تراشان امت خود. ==
==بيزارى رسول خدا (ص ) از مشركين و كفار و بدعت گزاران و مذهب تراشان امت خود. ==
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَّست مِنهُمْ فى شىْءٍ ...
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَّست مِنهُمْ فى شىْءٍ ...
۱۹٬۳۱۳

ویرایش