گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۴: خط ۶۴:
براى اين كه اولا: هيچ دليل قانع كننده اى در دست نيست كه دلالت كند بر اين كه نفاق منافقان در ميان پيروان رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» و حتى آن هايى كه قبل از هجرت ايمان آورده بودند، رخنه نكرده باشد، و دليلى كه ممكن است در اين باره اقامه شود، هيچ دلالتى ندارد. و آن دليل اين است كه:
براى اين كه اولا: هيچ دليل قانع كننده اى در دست نيست كه دلالت كند بر اين كه نفاق منافقان در ميان پيروان رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» و حتى آن هايى كه قبل از هجرت ايمان آورده بودند، رخنه نكرده باشد، و دليلى كه ممكن است در اين باره اقامه شود، هيچ دلالتى ندارد. و آن دليل اين است كه:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۸۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۸۶ </center>
منشأ نفاق، ترس از اظهار باطن و يا طمع خير است، و پيامبر و مسلمانان، آن روز كه در مكّه بودند و هنوز هجرت نكرده بودند، قوت و نفوذ كلمه و دخل و تصرف آن چنانى نداشتند كه كسى از آنان بترسد و يا طمع خيرى از آنان داشته باشد و به اين منظور، در ظاهر، مطابق ميل آنان اظهار ايمان كنند و كفر خود را پنهان بدارند. چون خود مسلمانان در آن روز، تو سرى خور و زير دست صناديد قريش بودند. مشركان مكّه، يعنى دشمنان سرسخت آنان و معاندين حق، هر روز يك فتنه و عذابى درست مى كردند، در چنين جوى، هيچ انگيزه اى براى نفاق تصور نمى شود.
منشأ نفاق، ترس از اظهار باطن و يا طمع خير است، و پيامبر و مسلمانان، آن روز كه در مكّه بودند و هنوز هجرت نكرده بودند، قوت و نفوذ كلمه و دخل و تصرف آن چنانى نداشتند كه كسى از آنان بترسد و يا طمع خيرى از آنان داشته باشد و به اين منظور، در ظاهر، مطابق ميل آنان اظهار ايمان كنند و كفر خود را پنهان بدارند. چون خود مسلمانان در آن روز، تو سرى خور و زير دست صناديد قريش بودند. مشركان مكّه، يعنى دشمنان سرسخت آنان و معاندين حق، هر روز يك فتنه و عذابى درست مى كردند، در چنين جوى، هيچ انگيزه اى براى نفاق تصور نمى شود.


به خلاف بعد از هجرت كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و مسلمانان، ياورانى از «اوس» و «خزرج» پيدا كردند، و بزرگان و نيرومندان اين دو قبيله، پشتيبان آنان شده و از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفاع مى نمودند، همان طور كه از جان و مال و خانواده خود دفاع مى كردند، و اسلام به داخل تمامى خانه هايشان نفوذ كرده بود. و به وجود همين دو قبيله، عليه عده قليلى كه هنوز به شرك خود باقى بودند، قدرت نمايى مى كرد، و مشركان جرأت علنى كردن مخالفت خود را نداشتند. به همين جهت، براى اين كه از شرّ مسلمانان ايمن بمانند، به دروغ اظهار اسلام مى كردند، در حالى كه در باطن كافر بودند، و هر وقت فرصت مى يافتند، عليه اسلام دسيسه و نيرنگ به كار مى بردند.
به خلاف بعد از هجرت كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و مسلمانان، ياورانى از «اوس» و «خزرج» پيدا كردند، و بزرگان و نيرومندان اين دو قبيله، پشتيبان آنان شده و از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفاع مى نمودند، همان طور كه از جان و مال و خانواده خود دفاع مى كردند، و اسلام به داخل تمامى خانه هايشان نفوذ كرده بود. و به وجود همين دو قبيله، عليه عده قليلى كه هنوز به شرك خود باقى بودند، قدرت نمايى مى كرد، و مشركان جرأت علنى كردن مخالفت خود را نداشتند. به همين جهت، براى اين كه از شرّ مسلمانان ايمن بمانند، به دروغ اظهار اسلام مى كردند، در حالى كه در باطن كافر بودند، و هر وقت فرصت مى يافتند، عليه اسلام دسيسه و نيرنگ به كار مى بردند.
۲۰٬۷۱۳

ویرایش