گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۱۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۹: خط ۴۹:
رواياتى درباره نزول آيه شريفه: «لا تحرموا طيبات ...»
رواياتى درباره نزول آيه شريفه: «لا تحرموا طيبات ...»


در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه «'''يا ايها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما احل الله لكم ...'''» گفته است پدرم از ابن ابى عمير از بعضى از اصحاب خود از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود:  
در تفسير قمى، در ذيل آيه شريفه «يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أحَلَّ اللهُ لَكُم...» گفته است: پدرم، از ابن ابى عمير، از بعضى از اصحاب خود، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود:  


اين آيه درباره اميرالمؤ منين (عليه السلام ) و بلال و عثمان بن مظعون نازل شده ، چون اميرالمؤ منين (عليه السلام ) سوگند ياد كرده بود كه هيچگاه - تا زنده است - در شب نخوابد، و همه شبها را به عبادت بسر برد، و اما بلال او نيز قسم ياد كرده بود كه هيچ روزى افطار نكند، و تمامى عمر خود را روزه بگيرد، و اما عثمان بن مظعون او نيز سوگند ياد كرده بود كه هيچگاه با زنان جمع نشود،
اين آيه، درباره اميرالمؤمنين «عليه السلام» و بلال و عثمان بن مظعون نازل شده. چون اميرالمؤمنين «عليه السلام» سوگند ياد كرده بود كه هيچ گاه - تا زنده است - در شب نخوابد، و همه شب ها را به عبادت به سر برد، و اما بلال او نيز قسم ياد كرده بود كه هيچ روزى افطار نكند، و تمامى عمر خود را روزه بگيرد. و اما عثمان بن مظعون، او نيز سوگند ياد كرده بود كه هيچ گاه با زنان جمع نشود.


اتفاقا روزى زن عثمان بن مظعون بر عايشه وارد شد، عايشه وقتى او را كه زنى زيبا بود ديده و ديد كه خود را زينت نكرده پرسيد چرا چنين دست از خود كشيده اى ؟! و خود را زينت نكرده اى ؟! زن عثمان گفت : براى كى خود را زينت كنم ؟ به خدا سوگند از فلان موقع تاكنون شوهرم بسر وقت من نيامده ، مثل اينكه رهبانيت اختيار كرده و به من توجهى ندارد، لباس هاى موئى و زبر پوشيده و نسبت به دنيا زهد ورزيده است .
اتفاقا روزى زن عثمان بن مظعون بر عايشه وارد شد. عايشه وقتى او را كه زنى زيبا بود، ديده و ديد كه خود را زينت نكرده، پرسيد: چرا چنين دست از خود كشيده اى و خود را زينت نكرده اى؟! زن عثمان گفت: براى كى خود را زينت كنم؟ به خدا سوگند، از فلان موقع تاكنون شوهرم به سر وقت من نيامده، مثل اين كه رهبانيت اختيار كرده و به من توجهى ندارد. لباس هاى مویى و زبر پوشيده و نسبت به دنيا زهد ورزيده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۱۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۱۶۶ </center>
اين بود تا رسول الله (صلى الله عليه و آله ) وارد بر عايشه شد، عايشه داستان وى را با آن جناب در ميان گذاشت ، حضرت از خانه بيرون شد و دستور داد تا مردم براى نماز جمع شوند، وقتى جمع شدند پيامبر به بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى خدا فرمود:  
اين بود تا رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، بر عايشه وارد شد. عايشه، داستان وى را با آن جناب در ميان گذاشت. حضرت از خانه بيرون شد و دستور داد تا مردم براى نماز جمع شوند. وقتى جمع شدند، پيامبر به بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى خدا فرمود:  


چه شده است كه اقوامى طيبات و رزق حلال را بر خود حرام كرده اند؟! هان اى مردم آگاه باشيد، من از پيشواى شمايم در شب مى خوابم ، و با زنان نكاح مى كنم ، تمامى روزها را روزه نمى گيرم ، و با اين حال اگر كسى از رفتار و سنت من اعراض نمايد از من نيست ، اين سه نفر برخاستند و عرض كردند تكليف ما كه سوگند ياد كرده ايم چيست ؟! در جوابشان اين آيه نازل شد: «'''لا يواخذكم الله '''».
چه شده است كه اقوامى، طيّبات و رزق حلال را بر خود حرام كرده اند؟! هان اى مردم! آگاه باشيد، من که پيشواى شمايم، در شب مى خوابم، و با زنان نكاح مى كنم، تمامى روزها را روزه نمى گيرم، و با اين حال، اگر كسى از رفتار و سنت من اعراض نمايد، از من نيست. اين سه نفر برخاستند و عرض كردند: تكليف ما كه سوگند ياد كرده ايم، چيست؟! در جوابشان، اين آيه نازل شد: «لَا يُؤاخِذُكُمُ اللهُ».


مؤ لف : انطباق آيه «'''لا يواخذكم ...'''» بر اين داستان و سوگند خوردن اين سه نفر خيلى روشن نيست ، سابقا هم گفتگوى مختصرى درباره اين حديث شد، مرحوم طبرسى در مجمع البيان همين قصه را از امام ابى عبدالله (عليه السلام ) نقل كرده است . چيزى كه هست ذيل آنرا نقل نكرده . پس جا دارد در اين حديث دقت و تامل بيشترى بعمل آيد.
مؤلف: انطباق آيه «لَا يُؤاخِذُكُم...»، بر اين داستان و سوگند خوردن اين سه نفر، خيلى روشن نيست. سابقا هم گفتگوى مختصرى درباره اين حديث شد. مرحوم طبرسى، در مجمع البيان، همين قصه را از امام ابى عبدالله «عليه السلام» نقل كرده است. چيزى كه هست، ذيل آن را نقل نكرده. پس جا دارد در اين حديث دقت و تأمل بيشترى به عمل آيد.


و در احتجاج حديثى از حسن بن على (عليهماالسلام ) روايت كرده كه به معاويه و اصحابش فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آيا هيچ مى دانيد كه على (عليه السلام ) در بين اصحاب رسول الله (صلى الله عليه و آله ) اول كسى است كه شهوات را بر خود حرام كرد و اين آيه نازل شد: «'''يا ايها الذين آمنوا لا تحرموا...'''»
و در احتجاج، حديثى از حسن بن على «عليهما السلام» روايت كرده كه به معاويه و اصحابش فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آيا هيچ مى دانيد كه على «عليه السلام»، در بين اصحاب رسول الله «صلى الله عليه و آله»، اول كسى است كه شهوات را بر خود حرام كرد و اين آيه نازل شد: «يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا...».


و در مجمع البيان در ذيل همين آيه مى گويد: مفسرين گفته اند:  
و در مجمع البيان، در ذيل همين آيه مى گويد: مفسّران گفته اند:  


روزى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) نشسته بود و داشت مردم را به عواقب وخيمشان تذكر مى داد، و قيامت و احوالش را براى آنها توصيف مى فرمود، مردم چنان رقت كردند كه به گريه درآمدند، دنبال اين قصه ده نفر از آنها در منزل عثمان بن مظعون جمحى جمع شدند، و بنا گذاشتند كه همواره روزها را روزه بگيرند و شبها را به عبادت بپردازند، و هيچگاه در بستر نخوابند، و گوشت و چربى نخورند، و با زنان نزديكى نكنند، و از استعمال عطر خوددارى نموده و لباس موئى و زبر بپوشند، و خلاصه يكباره دنيا را ترك گفته و به سياحت در اقطار زمين بپردازند، حتى بعضى ها تصميم گرفتند آلت رجوليت خود را قطع كنند، كه يكباره دل از اين جهت آسوده دارند، و آن ده نفر عبارت بودند از:
روزى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) نشسته بود و داشت مردم را به عواقب وخيمشان تذكر مى داد، و قيامت و احوالش را براى آنها توصيف مى فرمود، مردم چنان رقت كردند كه به گريه درآمدند، دنبال اين قصه ده نفر از آنها در منزل عثمان بن مظعون جمحى جمع شدند، و بنا گذاشتند كه همواره روزها را روزه بگيرند و شبها را به عبادت بپردازند، و هيچگاه در بستر نخوابند، و گوشت و چربى نخورند، و با زنان نزديكى نكنند، و از استعمال عطر خوددارى نموده و لباس موئى و زبر بپوشند، و خلاصه يكباره دنيا را ترك گفته و به سياحت در اقطار زمين بپردازند، حتى بعضى ها تصميم گرفتند آلت رجوليت خود را قطع كنند، كه يكباره دل از اين جهت آسوده دارند، و آن ده نفر عبارت بودند از:
خط ۹۴: خط ۹۴:
مؤ لف : ممكن است اين دو سببى كه در اين دو روايت اخير براى نزول آيه ذكر شده ، يعنى داستان تحريك شدن شهوت آن مرد و داستان عبدالله بن رواحه ، شان نزول آيه نبوده باشد، و راوى وقتى داستان را نقل كرده آيه را از پيش خود بعنوان استشهاد ذكر كرده است ، و از اين قبيل استشهادات روايات اسباب نزول زياد ديده مى شود، و ممكن هم هست براى نزول آيه اسباب و حوادث متعددى واقع شده باشد.
مؤ لف : ممكن است اين دو سببى كه در اين دو روايت اخير براى نزول آيه ذكر شده ، يعنى داستان تحريك شدن شهوت آن مرد و داستان عبدالله بن رواحه ، شان نزول آيه نبوده باشد، و راوى وقتى داستان را نقل كرده آيه را از پيش خود بعنوان استشهاد ذكر كرده است ، و از اين قبيل استشهادات روايات اسباب نزول زياد ديده مى شود، و ممكن هم هست براى نزول آيه اسباب و حوادث متعددى واقع شده باشد.
<span id='link84'><span>
<span id='link84'><span>
==چندى روايت درباره سوگند لغو ==
==چندى روايت درباره سوگند لغو ==
و در تفسير عياشى از عبدالله بن سنان نقل شده كه گفت از امام (عليه السلام ) پرسيدم از مردى كه به زنش مى گويد: اگر از اين به بعد من شربت حلال و يا حرامى بياشامم تو طالق باشى ، و يا به بردگان خود مى گويد اگر چنين كنم شما آزاد باشيد. آيا طلاق و عتق او صحيح است ؟  
و در تفسير عياشى از عبدالله بن سنان نقل شده كه گفت از امام (عليه السلام ) پرسيدم از مردى كه به زنش مى گويد: اگر از اين به بعد من شربت حلال و يا حرامى بياشامم تو طالق باشى ، و يا به بردگان خود مى گويد اگر چنين كنم شما آزاد باشيد. آيا طلاق و عتق او صحيح است ؟  
۲۰٬۴۶۷

ویرایش