۲۰٬۷۱۳
ویرایش
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==معناى اين كه خداوند، عالم الغيب و الشهادة است == | ==معناى اين كه خداوند، عالم الغيب و الشهادة است == | ||
«'''عَالِمُ الْغَيْبِ وَ | «'''عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الْكبِيرُ الْمُتَعَالِ'''»: | ||
«غيب» و «شهادت» - به طورى كه مكرر شنيديد - دو | «غيب» و «شهادت» - به طورى كه مكرر شنيديد - دو معنا از معانى نسبى هستند. يعنى يك شئ واحد، ممكن است نسبت به چيزى غيب و نسبت به چيزى شهادت باشد. و اين، بدان سبب است كه موجودات - همان طور كه گذشت - خالى از حدود نيستند، و هرگز از حدود خود جدا و منفك نمى شوند. | ||
بنابراين، هر چيزى كه داخل در حد و احاطه چيز ديگرى باشد، آن چيز داخل، براى آن ديگرى «شهادت» است، چون مشهود ادراك آن است. و هر چيزى كه از حد چيز ديگرى خارج باشد، براى آن چيز ديگر، «غيب» خواهد بود. چون مشهود ادراكش نيست. | بنابراين، هر چيزى كه داخل در حد و احاطه چيز ديگرى باشد، آن چيز داخل، براى آن ديگرى «شهادت» است، چون مشهود ادراك آن است. و هر چيزى كه از حد چيز ديگرى خارج باشد، براى آن چيز ديگر، «غيب» خواهد بود. چون مشهود ادراكش نيست. | ||
از همين جاست كه به خوبى روشن مى گردد كه: | از همين جاست كه به خوبى روشن مى گردد كه: | ||
و بنابراين، معنى علم خدا به غيب و | جز خداى سبحان، كسى غيب نمى داند. اما اين كه غيب جز براى خدا معلوم نمى شود، جهتش اين است كه علم، خود يك نوع احاطه است، و معنا ندارد كه چيزى به خارج از حد وجودى خود و به اجنبى از احاطه خود احاطه يابد. و اما اين كه خدا عالم به غيب است، جهتش اين است كه وجود خدا محدود به حدى نيست و او، به هر چيز محيط است، و هيچ چيز نمى تواند خود را به وسيله چهار ديوار حد خود از خدا پنهان بدارد. پس در حقيقت، براى خدا غيب نيست، هر چند براى غير خدا غيب باشد. | ||
و بنابراين، معنى علم خدا به غيب و شهادت، در حقيقت اين مى شود كه همه چيز براى او شهادت است، و آن غيب و شهادتى كه درباره موجودات نسبت به هم تحقق مى يابد، هم غيبش و هم شهادتش براى خدا، شهادت است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۱۹ </center> | ||
و به عبارت ديگر، معنى | و به عبارت ديگر، معنى جملۀ «عَالِمُ الغَيبِ وَ الشَّهَادة»، اين است كه اموری كه ممكن است علم صاحبان علم به آن احاطه يابد، يعنى امورى كه خارج از حد وجودشان نيست، و همچنين آن امورى كه ممكن نيست علم صاحبان علم به آن تعلق گيرد، به خاطر اين كه از حد وجودشان خارج است، هم آن قسم و هم اين قسم، هر دو براى خداى تعالى، معلوم و مشهود است. چون او به تمام اشياء احاطه دارد. | ||
==معناى «كبير» و «متعال» بودن خداى تعالى== | ==معناى «كبير» و «متعال» بودن خداى تعالى== |
ویرایش