۱۹٬۲۵۸
ویرایش
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
<span id='link201'><span> | <span id='link201'><span> | ||
== | == بحث روايتى == | ||
در كتاب | در كتاب عيون، به سند خود، از ابوالصلت هروى، از حضرت رضا «عليه السلام» روايت كرده كه اميرالمؤمنين «عليه السلام»، در حديثى طولانى كه راجع به داستان اصحاب رس است، فرمودند: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۰۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۰۲ </center> | ||
اصحاب رس، مردمى بودند كه درخت صنوبرى را مى پرستيدند و نام آن را «شاه درخت» نهاده بودند و آن درختى بود كه «يافث»، فرزند نوح آن را بعد از داستان طوفان بر كنار چشمه اى به نام «روشن آب» كاشته بود و اين قوم، دوازده شهر آباد پيرامون نهرى به نام رس داشتند و نام آن ها: آبان، آذر، دى، بهمن، اسفند، فروردين، ارديبهشت، خرداد، مرداد، تير، مهر و شهريور بود، كه مردم فرس، اين اسامى را بر ماه هاى دوازده گانه خود قرار دادند. | |||
قوم | قوم نامبرده، از آن صنوبر دوازده جوانه گرفته، در هر يك از شهرهاى خود، يكى را كاشتند و نيز از آن چشمه كه گفتيم صنوبر بزرگ بر كنار آن بود - نهرى به طرف آن جوانه ها و قريه ها بردند، و نوشيدن از آب آن نهرها را بر خود حرام كردند، به طورى كه اگر كسى از آن نهرها مى نوشيد و يا به چهارپاى خود مى داد، به قتلش مى رساندند. چون مى گفتند: زنده ماندن اين دوازده خدا، بستگى به آب اين نهرها دارد. پس سزاوار نيست كسى از آن ها بخورد و مايه حيات خدايان را كم كند. | ||
و | و نيز، در هر ماه، يك روز را در يكى از آن شهرها عيد مى گرفتند و همگى در زير درخت صنوبر آن شهر جمع شده، قربانى هايى پيشكش و تقديم آن مى كردند، و آن قربانی ها را در آتشى كه افروخته بودند، مى سوزاندند. وقتى دود آن بلند مى شد، براى درخت صنوبر به سجده مى افتادند و به گريه و زارى در مى آمدند و شيطان هم از باطن درخت، با آنان حرف مى زد. | ||
اين عادت آنان در آن دوازده شهر | اين عادت آنان در آن دوازده شهر بود، تا آن كه روز عيد شهر بزرگ فرا مى رسيد. نام اين شهر «اسفندار» بود و پادشاهشان نيز، در آن جا سكونت داشت و همه اهل شهرهاى دوازده گانه، در آن جا جمع شده، به جاى يك روز، دوازده روز عيد مى گرفتند، و تا آن جا كه مى توانستند بيشتر از شهرهاى ديگر قربانى مى آوردند و عبادت مى كردند. ابليس هم وعده ها به ايشان مى داد، و اميدوارشان مى كرد. (البته) بيشتر از آن وعده هايى كه شيطان هاى ديگر در اعياد ديگر، از ساير درختان به گوششان مى رسانيدند. | ||
سال هاى دراز بر اين منوال گذشت و همچنان بر كفر و پرستش درختان، ادامه دادند تا آن كه خداوند رسولى از بنى اسرائيل از فرزندان يهودا، به سوى ايشان فرستاد. آن رسول، مدتى آن ها را به پرستش خدا و ترك شرك مى خواند، ولى ايشان ايمان نياوردند. پيغمبر نامبرده، آن درختان را نفرين كرد تا خشك شدند. چون چنين ديدند، به يكديگر گفتند: اين مرد خدايان ما را جادو كرد. عده اى گفتند: نه، خدايان بر ما غضب كردند، چون ديدند كه اين مرد ما را مى خواند تا بر آن ها كفر بورزيم و ما هيچ كارى به آن مرد نكرديم، و درباره آلهه خود غيرتى به خرج نداديم. آن ها هم قهر كردند و خشكيدند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۰۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۰۳ </center> | ||
پيغمبر را بكشند. پس چاهى عميق حفر | لذا همگى رأى را بر اين نهادند كه نسبت به آلهه خود غيرتى نشان دهند. يعنى آن پيغمبر را بكشند. پس چاهى عميق حفر كرده، او را در آن افكندند و سرِ چاه را محكم بستند و آن قدر ناله او را گوش دادند، تا براى هميشه خاموش گشت. دنبال اين جنايت، خداى تعالى، عذابى بر ايشان مسلط كرد كه همه را هلاك ساخت. | ||
و در نهج | و در نهج البلاغه، على «عليه السلام» فرموده: كجايند صاحبان شهرهاى رس، كه پيغمبران خود را كشتند و سنت هاى مرسلين را خاموش و سنت هاى جباران را احياء كردند؟ | ||
<span id='link202'><span> | <span id='link202'><span> | ||
==بيان حد مسلحقه (جماع زنان با يكديگر) == | ==بيان حد مسلحقه (جماع زنان با يكديگر) == | ||
و در كافى به سند خود از محمد بن ابى حمزه و هشام و حفص از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه : چند نفر زن به خدمت امام صادق (عليه السلام ) وارد شدند يكى از ايشان از مساحقه (جماع زنان با يكديگر) پرسيد، حضرت فرمود: حدش همان حد زنا است . آن ديگرى پرسيد آيا خداى تعالى اين مساءله را در قرآن كريم ذكر كرده ؟ فرمود: بلى ، پرسيد در كجا است ؟ فرمود: زنان رس . | و در كافى به سند خود از محمد بن ابى حمزه و هشام و حفص از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه : چند نفر زن به خدمت امام صادق (عليه السلام ) وارد شدند يكى از ايشان از مساحقه (جماع زنان با يكديگر) پرسيد، حضرت فرمود: حدش همان حد زنا است . آن ديگرى پرسيد آيا خداى تعالى اين مساءله را در قرآن كريم ذكر كرده ؟ فرمود: بلى ، پرسيد در كجا است ؟ فرمود: زنان رس . |
ویرایش