۲۰٬۹۵۹
ویرایش
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
<span id='link623'><span> | <span id='link623'><span> | ||
==بحث اخلاقى و اجتماعى == | == <center> بحث اخلاقى و اجتماعى </center>== | ||
آراء و عقايدى كه انسان براى خود انتخاب مى كند، يا تنها افكارى | آراء و عقايدى كه انسان براى خود انتخاب مى كند، يا تنها افكارى «نظرى» است كه مستقيما و بدون واسطه، هيچ ربطى به عمل ندارد، مانند رياضيات و طبيعيات و علوم ماوراءالطبيعه. و يا افكارى است «عملى»، كه سر و كارش مستقيما با عمل است، مانند مسائل مربوط به خوبى و بدى اعمال و اينكه چه عملى را بايد كرد، و چه عملى را نبايد كرد. | ||
و در | |||
در «قسم اول»، راه تشخيص افكار صحيح از افكار و عقايد ناصحيح، تنها پيروى علم و يقينى است كه از راه برهان و يا حس دست می دهد. و در «قسم دوم»، راه منحصر در تجربه است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۸ </center> | ||
يعنى آن عملى را صحيح بدانيم كه ببينيم سعادت انسان را | يعنى آن عملى را صحيح بدانيم كه ببينيم سعادت انسان را تأمين مى كند و يا حداقل در تأمين آن نافع است و آن عملى را باطل بدانيم كه ببينيم يا به شقاوت آدمى منجر می شود و يا در سعادتش مضرّ است. و اما در قسم اول، اعتقاد به آنچه علم به حقانيتش نداريم، و در قسم دوم اعتقاد به آنچه نمى دانيم خير است يا شر، چنين اعتقاداتى جزء «خرافات» است. | ||
و آدمى از اين نظر كه آراءش همه | و آدمى از اين نظر كه آراءش همه به اقتضاى فطرتش منتهى مى شود، فطرتى كه از علل هر چيز جستجو مى كند و نيز به اقتضاى طبيعتش منتهى می شود كه او را وادار به استكمال نموده، به سوى آنچه كه كمال حقيقى اوست، سوقش می دهد، هرگز حاضر نيست خود را تسليم آراء خرافى كند و در برابر هر خرافه اى، كوركورانه و جاهلانه خاضع شود. | ||
<span id='link624'><span> | <span id='link624'><span> | ||
==علت گرايش به خرافات == | ==علت گرايش به خرافات == | ||
الا اينكه عواطف درونى و احساسات باطنى او كه بيشتر و عمده اش خوف و رجاء است همواره خيال او را تحريك مى كند باينكه تاءثير پاره اى خرافات را بپذيرد، اين عواطف اعتقاد به خرافات را به گردنش ميگذارد، چون قوه خيال در ذهن او صورتهائى هول انگيز و يا اميدوار كننده ترسيم ميكند و حس خوف و رجاء هم آن صورتها را حفظ ميكند و نميگذارد از خزانه نفس غائب شود. | الا اينكه عواطف درونى و احساسات باطنى او كه بيشتر و عمده اش خوف و رجاء است همواره خيال او را تحريك مى كند باينكه تاءثير پاره اى خرافات را بپذيرد، اين عواطف اعتقاد به خرافات را به گردنش ميگذارد، چون قوه خيال در ذهن او صورتهائى هول انگيز و يا اميدوار كننده ترسيم ميكند و حس خوف و رجاء هم آن صورتها را حفظ ميكند و نميگذارد از خزانه نفس غائب شود. |
ویرایش