گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
<span id='link542'><span>
<span id='link542'><span>


==سخنان بى اساس يكى از مستشرقين و نقد آن ==
و عجب این جاست كه بعضى از شرق شناسان غربى، در تاريخ خود كه درباره تمدن اسلام نوشته، حرف هایى زده كه خلاصه اش از نظر خواننده می گذرد:  
و عجب اينجاست كه بعضى از شرق شناسان غربى ، در تاريخ خود كه درباره تمدن اسلام نوشته ، حرف هائى زده كه خلاصه اش از نظر خواننده ميگذرد:  


آنچه از اسلام و معارفش براى يك جامعه شناس اهميت دارد، بحث از شئون تمدنى است كه دعوت دينى اسلام آورده ، و در ميان پيروان خود گسترش داده ، آرى يك دانشمند بايد رمز آن خصائص روحى كه در ميان آنان بجاى گذارد، خصائصى كه زير بناى ترقى و تمدن و تكامل مسلمين شد، جستجو كند و گرنه معارف دينش يك دسته مواد اخلاقى است كه همه اديان و همه انبياء، آنها را داشته و بدانها اشاره كرده اند (دقت كنيد).
آنچه از اسلام و معارفش براى يك جامعه شناس اهميت دارد، بحث از شئون تمدنى است كه دعوت دينى اسلام آورده، و در ميان پيروان خود گسترش داده. آرى يك دانشمند، بايد رمز آن خصائص روحى كه در ميان آنان به جاى گذارد، خصائصى كه زيربناى ترقى و تمدن و تكامل مسلمين شد، جستجو كند و گرنه معارف دينش، يك دسته مواد اخلاقى است كه همه اديان و همه انبياء، آن ها را داشته و بدان ها اشاره كرده اند. (دقت كنيد).


در حاليكه اگر به آنچه ما گفتيم دقت بيشترى بفرمائيد، خواهيد ديد اين سخن تا چه پايه ساقط و بى مايه است ، و اين مستشرق چقدر به خطا رفته ، براى اينكه او فكر نكرده كه نتيجه ، هميشه فرع مقدمه است و آثار خارجى كه مترتب بر هر نوع تربيت مى شود، اين آثار زائيده و نتايج نوع علوم و معارفى است كه مكتب دارد و مربى آنرا القاء مى كند، و شاگرد و آنكه در تحت تربيت مكتب است ، آن را فراميگيرد.
در حالی كه اگر به آنچه ما گفتيم، دقت بيشترى بفرمایيد، خواهيد ديد اين سخن تا چه پايه ساقط و بى مايه است، و اين مستشرق، چقدر به خطا رفته. براى اين كه او فكر نكرده كه نتيجه، هميشه فرع مقدمه است و آثار خارجى كه مترتب بر هر نوع تربيت مى شود، اين آثار زایيده و نتايج نوع علوم و معارفى است كه مكتب دارد و مربى آن را القاء مى كند، و شاگرد و آن كه در تحت تربيت مكتب است، آن را فرا می گيرد.


و اگر دو مكتب دار را در نظر بگيريم كه يكى مردم را بسوى حق و كمال دعوت مى كند، اما درجه نازل از حق و درجه متوسط از كمال و ديگرى نيز بسوى حق و كمال دعوت مى كند، ولكن حق محض و خالص و كمالى كه بالاتر از آن تصور ندارد،
و اگر دو مكتبدار را در نظر بگيريم كه يكى مردم را به سوى حق و كمال دعوت مى كند، اما درجه نازل از حق و درجه متوسط از كمال، و ديگرى نيز به سوى حق و كمال دعوت مى كند، ولیكن حق محض و خالص و كمالى كه بالاتر از آن تصور ندارد، آيا اين دو مكتبدار و اين دو نوع مكتب، يكسان اند؟! ابدا.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۴۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۴۲ </center>
آيا اين دو مكتب دار و اين دو نوع مكتب ، يكسانند؟! ابدا،
<span id='link543'><span>
<span id='link543'><span>
==فرق ميان اين سه طريقه و مسلك ==
==فرق ميان اين سه طريقه و مسلك ==
دين مبين اسلام همين مكتبى است كه بسوى حق محض و كمال اقصى دعوت مى كند و اما مكتب اول ، يعنى مكتب حكما و فلاسفه تنها بسوى حق اجتماعى و مكتب دوم تنها بسوى حق واقعى و كمال حقيقى ، يعنى آنچه مايه سعادت آدمى در آخرت است ميخواند، ولى مكتب اسلام بسوى حقى دعوت مى كند كه نه ظرف اجتماع گنجايش آنرا دارد و نه آخرت و آن خداى تعالى است ، اسلام اساس تربيت خود را بر اين پايه نهاده ، كه خدا يكى است ، و شريكى ندارد، و اين زيربناى دعوت اسلام است كه بنده خالص بار مى آورد و عبوديت محض را نتيجه ميدهد، و چقدر ميان اين سه طريقه فاصله است ! اين مسلك بود كه جمع بسيار و افرادى بيشمار از بندگانى صالح و علمائى ربانى و اوليائى مقرب از مرد و زن تحويل جامعه بشرى داد و همين شرافت در فرق ميانه سه مسلك نامبرده كافى است .
دين مبين اسلام همين مكتبى است كه بسوى حق محض و كمال اقصى دعوت مى كند و اما مكتب اول ، يعنى مكتب حكما و فلاسفه تنها بسوى حق اجتماعى و مكتب دوم تنها بسوى حق واقعى و كمال حقيقى ، يعنى آنچه مايه سعادت آدمى در آخرت است ميخواند، ولى مكتب اسلام بسوى حقى دعوت مى كند كه نه ظرف اجتماع گنجايش آنرا دارد و نه آخرت و آن خداى تعالى است ، اسلام اساس تربيت خود را بر اين پايه نهاده ، كه خدا يكى است ، و شريكى ندارد، و اين زيربناى دعوت اسلام است كه بنده خالص بار مى آورد و عبوديت محض را نتيجه ميدهد، و چقدر ميان اين سه طريقه فاصله است ! اين مسلك بود كه جمع بسيار و افرادى بيشمار از بندگانى صالح و علمائى ربانى و اوليائى مقرب از مرد و زن تحويل جامعه بشرى داد و همين شرافت در فرق ميانه سه مسلك نامبرده كافى است .
۲۰٬۸۱۶

ویرایش