گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
مرحوم كلينى، در كافى، اين روايت را با ذكر سند، از ابوبصير، از امام صادق «عليه السلام»، و مرحوم صدوق نيز، در علل الشرايع، از آن جناب و مرحوم طبرسى، در احتجاج، از امام عسكرى «عليه السلام»، و سيوطى در الدرّ المنثور، از ابن مردويه، از على بن ابی طالب، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، و نيز به سند ديگرى، از ابى الشيخ و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب شعب، از طريق شهر بن حوشب، از معاذ بن جبل، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، بدون ذكر سند كامل، از عده اى از مفسران نقل كرده اند.
مرحوم كلينى، در كافى، اين روايت را با ذكر سند، از ابوبصير، از امام صادق «عليه السلام»، و مرحوم صدوق نيز، در علل الشرايع، از آن جناب و مرحوم طبرسى، در احتجاج، از امام عسكرى «عليه السلام»، و سيوطى در الدرّ المنثور، از ابن مردويه، از على بن ابی طالب، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، و نيز به سند ديگرى، از ابى الشيخ و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب شعب، از طريق شهر بن حوشب، از معاذ بن جبل، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، بدون ذكر سند كامل، از عده اى از مفسران نقل كرده اند.


==رواياتى در خصوص جمله «هذا ربى» كه ابراهيم «ع» بر زبان آورد==
==رواياتى در باره جمله «هَذَا رَبِّى»، كه ابراهيم «ع» بر زبان آورد==
در تفسير عياشى از محمد بن مسلم از امام صادق و يا امام باقر (عليهالسلام ) روايت شده كه فرمود: اينكه ابراهيم (عليهالسلام ) پس از ديدن ستاره گفت : اين پروردگار من است ، از باب جستجو و استدلال بر وجود پروردگار متعال بود، نه اينكه واقعا كوكب را پروردگار خود دانسته و در نتيجه كفر ورزيده باشد، و پيدا است كه هر كس در اين مقام اينطور فكر كند و از اين باب چيزى بر زبان آورد مانند ابراهيم است كه گفتارش موجب كفر نيست .
در تفسير عياشى، از محمّد بن مسلم، از امام صادق و يا امام باقر «عليه السلام» روايت شده كه فرمود:  
 
اين كه ابراهيم «عليه السلام» پس از ديدن ستاره گفت: «اين، پروردگار من است»، از باب جستجو و استدلال بر وجود پروردگار متعال بود، نه اين كه واقعا كوكب را پروردگار خود دانسته و در نتيجه كفر ورزيده باشد، و پيدا است كه هر كس در اين مقام اين طور فكر كند و از اين باب چيزى بر زبان آورد، مانند ابراهيم است كه گفتارش موجب كفر نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۹۳ </center>
مرحوم قمى در تفسير خود مى گويد: شخصى از امام صادق (عليهالسلام ) از معناى كلام ابراهيم كه گفت : «''' هذا ربى '''» سؤ ال كرد و پرسيد آيا ابراهيم با گفتن اين حرف مشرك شد؟ امام (عليهالسلام ) فرمود: اگر امروز كسى چنين حرفى بزند مشرك مى شود، و ليكن ابراهيم با گفتن آن مشرك نشد، براى اينكه او در مقام جستجوى از پروردگار خود چنين حرفى را زده ، و ديگران موقفى را كه او داشت ندارند، و لذا بر زبان راندن آن نسبت به ديگران شرك است  
مرحوم قمى، در تفسير خود مى گويد: شخصى از امام صادق «عليه السلام»، از معناى كلام ابراهيم كه گفت: «هَذَا رَبِّى» سؤال كرد و پرسيد: آيا ابراهيم با گفتن اين حرف مشرك شد؟  
 
امام «عليه السلام» فرمود: اگر امروز كسى چنين حرفى بزند، مشرك مى شود، وليكن ابراهيم با گفتن آن مشرك نشد، براى اين كه او، در مقام جستجوى از پروردگار خود چنين حرفى را زده، و ديگران موقفى را كه او داشت، ندارند، و لذا بر زبان راندن آن نسبت به ديگران شرك است.
 
مؤلف: مقصود از اين كه فرمود: «ديگران موقف ابراهيم را ندارند»، اين است كه ديگران حجت برايشان تمام شده، و به سوى پروردگارشان هدايت شده اند، و با اين حال نمى توانند چيزى را پروردگار خود فرض ‍ كنند، زيرا كه قول به ربوبيت آن چيز، موجب شرك است.
 
عياشى، در تفسير خود، از حجر روايت كرده كه گفت: علاء بن سيابه، كسى خدمت امام صادق «عليه السلام» فرستاده، از آن جناب از گفتار ابراهيم كه گفته بود: «هَذَا رَبِّى» سؤال كرد كه چطور ابراهيم چنين حرفى را بر زبان راند و حال آن كه ما امروز كسى را كه چنين بگويد، مشرك مى دانيم؟


مؤ لف : مقصود از اينكه فرمود: ديگران موقف ابراهيم را ندارند، اين است كه ديگران حجت برايشان تمام شده ، و به سوى پروردگارشان هدايت شده اند، و با اين حال نمى توانند چيزى را پروردگار خود فرض ‍ كنند، زيرا كه قول به ربوبيت آن چيز موجب شرك است .
امام «عليه السلام» در جوابش فرمود: اين حرف از ابراهيم شرك نيست، چون او در مقام جستجوى از پروردگارش بوده، وليكن از غير ابراهيم شرك است.


عياشى در تفسير خود از حجر روايت كرده كه گفت : علاء بن سيابه ، كسى خدمت امام صادق (عليهالسلام ) فرستاده از آن جناب از گفتار ابراهيم كه گفته بود: «''' هذا ربى '''» كرد كه چطور ابراهيم چنين حرفى را بر زبان راند و حال آنكه ما امروز كسى را كه چنين بگويد مشرك مى دانيم ، امام (عليهالسلام ) در جوابش فرمود: اين حرف از ابراهيم شرك نيست چون او در مقام جستجوى از پروردگارش بوده ، و ليكن از غير ابراهيم شرك است .
و نيز عياشى، از محمّد بن حمران روايت كرده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام»، از جمله «هَذَا رَبِّى» كه حكايت قول ابراهيم است، پرسيدم. امام «عليه السلام» فرمود: ابراهيم با گفتن اين حرف، به چيزى (از شرك) نرسيد، زيرا مقصودش غير آن چيزى بود كه گفت.


و نيز عياشى از محمد بن حمران روايت كرده كه گفت : از امام صادق (عليهالسلام ) از جمله «''' هذا ربى '''» كه حكايت قول ابراهيم است پرسيدم . امام (عليهالسلام ) فرمود: ابراهيم با گفتن اين حرف به چيزى (از شرك ) نرسيد، زيرا مقصودش غير آن چيزى بود كه گفت .
مؤلف: ظاهرا مراد امام «عليه السلام» اين است كه اين گفتار از ابراهيم «عليه السلام» صرف فرض بوده و يا همان طورى كه ما نيز در سابق گفتيم، می خواسته اعتقاد طرف را موقتا و به طور مماشات قبول كند تا در مقام بيان فساد آن، تالى فاسد آن را بشمارد.


مؤ لف : ظاهرا مراد امام (عليهالسلام ) اين است كه اين گفتار از ابراهيم (عليهالسلام ) صرف فرض بوده و يا همانطورى كه ما نيز در سابق گفتيم ميخواسته اعتقاد طرف را موقتا و بطور مماشات قبول كند تا در مقام بيان فساد آن ، تالى فاسد آن را بشمارد.
سيوطى، در الدرّ المنثور، در ذيل آيه شريفه: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَم يَلبِسُوا إيمَانَهُم بِظُلمٍ»، از احمد، بخارى، مسلم، ترمذى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم و دارقطنى، در كتاب افراد و ابوالشيخ و ابن مردويه نقل مى كند كه همگى، از عبداللّه بن مسعود روايت كرده اند كه گفته است:


سيوطى در الدر المنثور در ذيل آيه شريفه «''' الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم '''» از احمد، بخارى ، مسلم ، ترمذى ، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم و دارقطنى در كتاب افراد و ابو الشيخ و ابن مردويه نقل مى كند كه همگى از عبد اللّه بن مسعود روايت كرده اند كه گفته است : وقتى اين آيه نازل شد اصحاب ناراحت شده عرض كردند: يا رسول الله ! كدام يك از ما است كه به خود ظلم نكرده باشد؟ رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) فرمود: معناى آيه آن نيست كه شما به نظرتان رسيده ، مگر نشنيده ايد كه عبد صالح ظلم را عبارت از شرك دانسته و گفته است : «''' ان الشرك لظلم عظيم '''» .
وقتى اين آيه نازل شد، اصحاب ناراحت شده، عرض كردند: يا رسول الله! كدام يك از ما است كه به خود ظلم نكرده باشد؟ رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: معناى آيه آن نيست كه شما به نظرتان رسيده، مگر نشنيده ايد كه عبد صالح، ظلم را عبارت از شرك دانسته و گفته است: «إنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ».


مؤ لف : مراد از «''' عبد صالح '''» در اينجا لقمان است كه قرآن كريم در سوره لقمان اين قول را از آنجناب حكايت كرده ، از اينجا معلوم مى شود كه سوره لقمان قبل از سوره انعام نازل شده . و اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) ظلم را به معناى شرك گرفته همانطورى كه قبلا هم اشاره كرديم از باب تطبيق بر مورد است ، و گر نه ظلم ، همه گناهان را شامل مى شود. چيزى كه هست ساير گناهان قابل آمرزش هست و شرك به هيچ وجه آمرزيده نمى شود و دليل اين مطلب هم رواياتى است كه ذكر مى گردد.
مؤلف: مراد از «عبد صالح» در اين جا، «لقمان» است كه قرآن كريم، در سوره «لقمان»، اين قول را از آن جناب حكايت كرده. از اين جا معلوم مى شود كه سوره «لقمان»، قبل از سوره «انعام» نازل شده. و اين كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، «ظلم» را به معناى شرك گرفته، همان طورى كه قبلا هم اشاره كرديم، از باب تطبيق بر مورد است، و گرنه «ظلم»، همه گناهان را شامل مى شود. چيزى كه هست، ساير گناهان قابل آمرزش هست و شرك به هيچ وجه آمرزيده نمى شود و دليل اين مطلب هم، رواياتى است كه ذكر مى گردد.




۲۰٬۳۲۲

ویرایش