گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
در كافى، به سند خود، از زراره، از حمران، از ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: موقعى كه خداوند تبارك و تعالى خلق را مى آفريد، نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفريد و آن دو را به هم آميخت، و از روى زمين، خاكى بر گرفت و آن را به شدت مالش داد.  
در كافى، به سند خود، از زراره، از حمران، از ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: موقعى كه خداوند تبارك و تعالى خلق را مى آفريد، نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفريد و آن دو را به هم آميخت، و از روى زمين، خاكى بر گرفت و آن را به شدت مالش داد.  


سپس به اصحاب يمين، كه در آن روز به صورت ذراتى جاندار در جنبش بودند، فرمود: به سوى جنت شويد، كه مرا در اين امر باكى نيست، و به اصحاب شمال فرمود: به سوى آتش شويد، و مرا در اين امر باكى و اعتنایى نيست. آنگاه فرمود: «آيا من پروردگار شما نيستم»؟ «قالوا بلى شهدنا أن تقولوا يوم القيامة إنا كنا عن هذا غافلين...».  
سپس به اصحاب يمين، كه در آن روز به صورت ذرّاتى جاندار در جنبش بودند، فرمود: به سوى جنت شويد، كه مرا در اين امر باكى نيست، و به اصحاب شمال فرمود: به سوى آتش شويد، و مرا در اين امر باكى و اعتنایى نيست. آنگاه فرمود: «آيا من پروردگار شما نيستم»؟ «قَالُوا بَلَى شَهِدنَا أن تَقُولُوا يَومَ الِقيَامَةِ إنَّا كُنَّا عَن هَذَا غَافِلِينَ...».  


و نيز به سند خود، از عبداللّه بن سنان، از ابى عبدالله «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب پرسيدم: اين كدام فطرت است كه آيه شريفه: «فطرة اللّه التى فطر الناس عليها»، از آن ياد كرده؟  
و نيز به سند خود، از عبداللّه بن سنان، از ابى عبدالله «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب پرسيدم: اين كدام فطرت است كه آيه شريفه: «فِطرَةَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا»، از آن ياد كرده؟  


فرمود: اسلام است، كه خداوند بشر را در موقعى كه از او بر توحيد خود ميثاق مى گرفت، به كافر و مؤمن فرمود: «ألستُ بربّكم»، بشر را بر فطرت اسلام خلق كرد.
فرمود: اسلام است، كه خداوند بشر را در موقعى كه از او بر توحيد خود ميثاق مى گرفت، به كافر و مؤمن فرمود: «ألستُ بِرَبِّكُم»، بشر را بر فطرت اسلام خلق كرد.


و در تفسير عياشى و خصائص سيد رضى، از اصبغ بن نباته، از على بن ابی طالب «عليه السلام» روايت شده كه گفت:
و در تفسير عياشى و خصائص سيد رضى، از اصبغ بن نباته، از على بن ابی طالب «عليه السلام» روايت شده كه گفت:
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
وقتى ابن الكواء نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! مرا خبر ده از خداى تعالى، و اين كه آيا قبل از موسى با كسى از اولاد آدم تكلم كرده؟ حضرت فرمود: خداوند با جميع مخلوقات خود تكلم كرده. چه خوب آنان و چه بدشان، و همه جواب او را داده اند. اين معنا بر ابن الكواء گران آمد و مقصود امام را نفهميد و لذا پرسيد: چطور يا اميرالمؤمنين؟  
وقتى ابن الكواء نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! مرا خبر ده از خداى تعالى، و اين كه آيا قبل از موسى با كسى از اولاد آدم تكلم كرده؟ حضرت فرمود: خداوند با جميع مخلوقات خود تكلم كرده. چه خوب آنان و چه بدشان، و همه جواب او را داده اند. اين معنا بر ابن الكواء گران آمد و مقصود امام را نفهميد و لذا پرسيد: چطور يا اميرالمؤمنين؟  


حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى كه به پيغمبر خود مى فرمايد: «و إذ أخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم و أشهدهم على أنفسهم ألستُ بربّكم قالوا بلى». اگر اين آيه را خوانده اى، بايد بدانى كه خداوند، كلام خود را به جميع افراد بنى آدم شنوانده و ايشان هم جواب او را داده اند.  
حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى كه به پيغمبر خود مى فرمايد: «وَ إذ أخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى آدَمَ مِن ظُهُورِهِم ذُرِّيَّتَهُم وَ أشهَدَهُم عَلَى أنفُسِهِم ألستُ بِرَبِّكُم قَالُوا بَلَى». اگر اين آيه را خوانده اى، بايد بدانى كه خداوند، كلام خود را به جميع افراد بنى آدم شنوانده و ايشان هم جواب او را داده اند.  


اى ابن كواء! جمله «قالوا بلى»، جواب بنى آدم است. خداوند به بنى آدم فرمود: به درستى منم معبود يكتا، معبودى نيست جز من و منم رحمان و رحيم. پس اقرار آوردند به اطاعت و ربوبيت، و رسل و انبياء، و اوصياى انبياء را از ديگران جدا كرد و بشر را مأمور به اطاعتشان كرد. بشر نيز در عهد ازل، به همه اين ها اقرار نمود. موقعى كه اقرار مى كردند، ملائكه ناظر بودند و گفتند: اى بنى آدم! ما عليه شما گواه شديم، تا در قيامت نتوانيد بگوييد ما از اين امر غافل بوديم.
اى ابن كواء! جمله «قَالُوا بَلَى»، جواب بنى آدم است. خداوند به بنى آدم فرمود: به درستى منم معبود يكتا، معبودى نيست جز من و منم رحمان و رحيم. پس اقرار آوردند به اطاعت و ربوبيت، و رسل و انبياء، و اوصياى انبياء را از ديگران جدا كرد و بشر را مأمور به اطاعتشان كرد. بشر نيز در عهد ازل، به همه اين ها اقرار نمود. موقعى كه اقرار مى كردند، ملائكه ناظر بودند و گفتند: اى بنى آدم! ما عليه شما گواه شديم، تا در قيامت نتوانيد بگوييد ما از اين امر غافل بوديم.


مؤلف: اين روايت مانند روايت قبلى و بعضى از رواياتى كه بعدا نقل مى شود، تنها مطلق أخذ ميثاق را ذكر مى كند، و متعرض بيرون آوردن ذريه از صلب آدم و نشان دادن خويش به ايشان نشده.
مؤلف: اين روايت مانند روايت قبلى و بعضى از رواياتى كه بعدا نقل مى شود، تنها مطلق أخذ ميثاق را ذكر مى كند، و متعرض بيرون آوردن ذرّيه از صلب آدم و نشان دادن خويش به ايشان نشده.


و گويا تشبيه «ذريه» به «ذر»، كه در بعضى از روايات آمده، به منظور فهماندن كثرت ذريه است. نه خردى آن ها و اين كه از كوچكى حجم به اندازه ذَر بودند، و از آن جا كه اين تعبير در روايات بسيار و مكرر وارد شده، از اين رو، اين نشأت را، «عالَم ذَر» ناميده اند.
و گويا تشبيه «ذرّيه» به «ذَر»، كه در بعضى از روايات آمده، به منظور فهماندن كثرت ذرِيه است. نه خردى آن ها و اين كه از كوچكى حجم به اندازه ذَر بودند، و از آن جا كه اين تعبير در روايات بسيار و مكرر وارد شده، از اين رو، اين نشأت را، «عالَم ذَر» ناميده اند.


و اين روايت به خوبى دلالت دارد بر اين كه سؤال و جواب مزبور، گفتگوى حقيقى بوده، نه صرف زبان حال.
و اين روايت به خوبى دلالت دارد بر اين كه سؤال و جواب مزبور، گفتگوى حقيقى بوده، نه صرف زبان حال.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
و نيز دلالت دارد بر اين كه عهد مزبور، تنها بر ربوبيت پروردگار گرفته نشده، بلكه اقرار به نبوت انبياء و ساير عقايد حقه نيز، جزو آن پيمان بوده است، و همه اين ها، مؤيد بيان سابق ما است.
و نيز دلالت دارد بر اين كه عهد مزبور، تنها بر ربوبيت پروردگار گرفته نشده، بلكه اقرار به نبوت انبياء و ساير عقايد حقه نيز، جزو آن پيمان بوده است، و همه اين ها، مؤيد بيان سابق ما است.


و نيز در تفسير عياشى، از رفاعه روايت شده كه گفت: از حضرت صادق «عليه السلام»، معناى آيه «و إذ أخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم» را پرسيدم. فرمود: آرى، براى خدا است حجت بر جميع خلق، و همه را مأخوذ به آن حجت كرد، روزى كه از همه اين طور ميثاق گرفت - سپس حضرت دست خود را گرفت - و فرمود: اين چنين.  
و نيز در تفسير عياشى، از رفاعه روايت شده كه گفت: از حضرت صادق «عليه السلام»، معناى آيه «وَ إذ أخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى آدَمَ مِن ظُهُورِهِم ذُرِّيَّتَهُم» را پرسيدم. فرمود: آرى، براى خدا است حجت بر جميع خلق، و همه را مأخوذ به آن حجت كرد، روزى كه از همه اين طور ميثاق گرفت - سپس حضرت دست خود را گرفت - و فرمود: اين چنين.  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۲۳ </center>
مؤلف: از ظاهر اين روايت بر مى آيد كه امام «عليه السلام»، تنها كلمه «أخذ» را كه در آيه است، معنا كرده و آن را به معناى احاطه و ملكيت تفسير نموده.
مؤلف: از ظاهر اين روايت بر مى آيد كه امام «عليه السلام»، تنها كلمه «أخذ» را كه در آيه است، معنا كرده و آن را به معناى احاطه و ملكيت تفسير نموده.
۲۰٬۵۵۷

ویرایش