۱۹٬۲۷۴
ویرایش
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
==جواب كلى به مفسران مزبور == | ==جواب كلى به مفسران مزبور == | ||
و اى كاش مى فهميديم كه چرا غفلت كرده اند از آن همه آياتى كه | و اى كاش مى فهميديم كه چرا غفلت كرده اند از آن همه آياتى كه مسأله امتحان و ابتلاء را عنوان مى كند. مانند آيه: «لِيَمِيزَ اللهُ الخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»، و آيه: «وَ لِيَبتَلِىَ اللهُ مَا فِى صُدُورِكُم وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِى قُلُوبِكُم»، و مى فرمايد: كه اصولا نظام سعادت و شقاوت و ثواب و عقاب بشر، مبتنى بر اساس امتحان و ابتلاء است، تا انسان ها، همواره در ميان خير و شر و سعادت و شقاوت قرار داشته، به اختيار خود و با در نظر گرفتن نتيجه، بر طبق هر كدام كه خواستند، عمل كنند. | ||
و بر اين | و بر اين اساس، اگر در اين ميان كسى كه چون ملائكه و اگر خواستى بگو چون خدا، بشر را به سوى خيرش دعوت نكند و كسى نباشد كه او را به سوى شر تشويق بنمايد، ديگر امتحانى نخواهد بود، و حال آن كه گفتيم امتحان در كار هست. لذا مى بينيم كه خداى تعالى، در امثال آيه: «الشَّيطَانُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ وَ يَأمُرُكُم بِالفَحشَاءِ وَ اللهُ يَعِدُكُم مَغفِرَةً مِنهُ وَ فَضلاً»، به اين دو سنخ دعوت تصريح نموده است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۴۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۴۱ </center> | ||
آرى، اگر خداى | آرى، اگر خداى تعالى، ابليس را عليه بشر تأييد نموده و او را تا وقت معلوم مهلت داده است، خود بشر را هم به وسيله ملائكه، كه تا دنيا باقى است، باقى اند، تأييد فرموده است. | ||
و | و لذا مى بينيم در پاسخ ابليس نفرموده: «وَ إنَّكَ مُنظَرٌ: تو مهلت داده شدى»، بلكه فرمود: «إنَّكَ مِنَ المُنظَرِين: تو از زمره مهلت داده شدگانى». پس معلوم مى شود غير از ابليس، كسان ديگرى هم هستند كه تا آخرين روز زندگى بشر زنده اند. | ||
و در | و نيز، اگر ابليس را تأييد كرده تا بتواند باطل و كفر و فسق را در نظر بشر جلوه دهد، انسان را هم با هدايت به سوى حق تأييد نموده و ايمان را در قلبش زينت داده و محبوب ساخته، و به او فطرت توحيدى ارزانى داشته، و به فجور و تقوايش ملهم نموده و نورى پيش پايش نهاده، تا اگر ايمان آورد، با آن نور در ميان مردم آمد و شد كند، و همچنين تأييدات ديگر. | ||
و در اين معانى فرموده: «قُلِ اللهُ يَهدِى لِلحَقّ»، «وَلَكِنَّ اللهَ حَبَّبَ إلَيكُمُ الإيمَانَ وَ زَيَّنَهُ فِى قُلُوبِكُم»، و «فَأقِم وَجهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطرَةَ اللهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا»، و «وَ نَفسٍ وَ مَا سَوَّيهَا * فَألهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقوَيهَا»، و «أوَ مَن كَانَ مَيتاً فَأحيَينَاهُ وَ جَعَلنَا لَهُ نُوراً يَمشِى بِهِ فِى النَّاسِ»، و «إنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِى الحَيَوةِ الدُّنيَا وَ يَومَ يَقُومُ الأشهَاد». اين آيه را بدان جهت شاهد آورديم كه به صيغه متكلم با غير مى فرمايد: «ما يارى مى كنيم» و اين تعبير، اشعار به وساطت ملائكه دارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۴۲ </center> | ||
بنابراين، آدمیزاد آفريده ای است كه خودش به خودى خود، ليسيده از هر اقتضایى است. نه اقتضاى سعادت دارد و نه شقاوت، و در بدو خلقتش، نسبت به هر دو، يك نسبت دارد. هم مى تواند راه خير و اطاعت را - كه راه ملائكه است، كه جز اطاعت از آن ها ساخته نيست - اختيار كند، و هم راه شر و فساد و گناه را كه راه ابليس و لشگريان اوست و جز مخالفت و معصيت، چيزى ندارند. | |||
بشر به هر راه كه در زندگی اش ميل كند، به همان راه مى افتد و اهل آن راه كمكش نموده و آنچه كه دارند، در نظر وى جلوه مى دهند و او را به سرمنزلى كه راهشان به آن منتهى مى گردد، هدايت مى كنند. حال، آن سرمنزل، يا بهشت است و يا دوزخ، يا شقاوت است و يا سعادت. | |||
پس از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه: | |||
مهلت دادن ابليس تا روز وقت معلوم، از باب تقديم مرجوح بر راجح و يا ابطال قانون عليت نيست، بلكه در باب آسان ساختن امر امتحان است. و لذا مى بينيم دو طرفى است و در مقابل ابليس، ملائكه را هم مهلت داده، پس ديگر چه جاى اشكال است. | |||
==معناى جمله: «لازينن لهم فى الارض»== | ==معناى جمله: «لازينن لهم فى الارض»== |
ویرایش