گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
<span id='link530'><span>
<span id='link530'><span>


==استعانت از صبر و نماز و داشتن ايمان به حيات پس از مرگ ، پيروزى مى آورند ==
==استعانت از صبر و نماز و داشتن ايمان به حيات پس از مرگ، پيروزى مى آورند ==
«'''و لنبلونكم بشى ء من الخوف و الجوع ، و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات '''»، بعد از آنكه در آيه قبل ، مؤ منان را امر فرمود تا از صبر و نماز كمك بگيرند، و نيز نهى فرمود از اينكه كشتگان راه خدا را مرده بخوانند و آنان را زنده معرفى كرد، اينك در اين آيه علت آن امر و آن نهى را بيان ميكند و توضيح ميدهد كه چرا ايشان را به آن خطابها، مخاطب كرد.
«'''وَ لَنَبلُوَنَّكُم بِشَئٍ مِنَ الخَوفِ وَ الجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأموَالِ وَ الأنفُسِ وَ الثَّمَرَات '''»:


و آن علت اين است كه بزودى ايشان را به بوته آزمايشى مى برد كه رسيدنشان به معالى برايشان فراهم نمى شود و زندگى شرافتمندانه شان صافى نمى شود و به دين حنيف نمى رسند، مگر به آن آزمايش ، و آن عبارت است از جنگ و قتل كه يگانه راه پيروزى در آن اين است كه خود را در اين دو قلعه محكم ، يعنى صبر و نماز متحصن كنند و از اين دو نيرو مدد بگيرند، و علاوه بر آن دو نيرو، يك نيروى سوم هم داشته باشند و آن طرز فكر صحيح است كه هيچ قومى داراى اين فكر نشدند، مگر آنكه به هدفشان هر چه هم بلند بوده رسيده اند و نهايت درجه كمال خود را يافته اند، در جنگ ، نيروى خارق العاده اى يافته و عرصه جنگ برايشان چون حجله عروس محبوب گشت و آن طرز فكر اين است : كه ايمان داشته باشند به اينكه كشتگان ايشان مرده و نابود شده نيستند و هر كوششى كه با جان و مال خود ميكنند، باطل و هدر نيست ، اگر دشمن را بكشند، خود را به حياتى رسانده اند كه ديگر دشمن با ظلم و جور خود بر آنان حكومت نمى كند و اگر خود كشته شوند،
بعد از آن كه در آيه قبل، مؤمنان را امر فرمود تا از صبر و نماز كمك بگيرند. و نيز نهى فرمود از اين كه كشتگان راه خدا را مُرده بخوانند و آنان را زنده معرفى كرد. اينك در اين آيه، علت آن امر و آن نهى را بيان می كند و توضيح می دهد كه چرا ايشان را به آن خطاب ها، مخاطب كرد.
 
و آن علت، اين است كه به زودى ايشان را به بوته آزمايشى مى برد كه رسيدنشان به معالى برايشان فراهم نمى شود و زندگى شرافتمندانه شان صافى نمى شود و به دين حنيف نمى رسند، مگر به آن آزمايش، و آن، عبارت است از:
 
جنگ و قتل كه يگانه راه پيروزى در آن، اين است كه خود را در اين دو قلعه محكم، يعنى صبر و نماز متحصن كنند و از اين دو نيرو مدد بگيرند، و علاوه بر آن دو نيرو، يك نيروى سوم هم داشته باشند و آن طرز فكر صحيح است كه هيچ قومى داراى اين فكر نشدند. مگر آن كه به هدفشان هرچه هم بلند بوده، رسيده اند و نهايت درجه كمال خود را يافته اند، در جنگ، نيروى خارق العاده اى يافته و عرصه جنگ برايشان چون حجله عروس محبوب گشت و آن طرز فكر اين است كه: ايمان داشته باشند به اين كه كشتگان ايشان مُرده و نابود شده نيستند و هر كوششى كه با جان و مال خود می كنند، باطل و هدر نيست،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۳۱ </center>
به زندگى واقعى رسيده اند و بار ظلم و جور بر آنان تحكم ندارد، پس در هر دو صورت موفق و پيروزند.
اگر دشمن را بكشند، خود را به حياتى رسانده اند كه ديگر دشمن با ظلم و جور خود بر آنان حكومت نمى كند و اگر خود كشته شوند، به زندگى واقعى رسيده اند و بار ظلم و جور بر آنان تحكم ندارد، پس در هر دو صورت موفق و پيروزند.
 
خداى تعالى، در آيه مورد بحث به عموم شدائدى كه ممكن است مسلمانان در راه مبارزه با باطل گرفتارش شوند، اشاره نموده و آن، عبارت است از خوف و گرسنگى و نقص اموال و جان ها.  


خداى تعالى در آيه مورد بحث به عموم شدائدى كه ممكن است مسلمانان در راه مبارزه با باطل گرفتارش شوند، اشاره نموده و آن عبارت است از خوف و گرسنگى و نقص اموال و جان ه ، و اما كلمه (ثمرات )، ظاهرا مراد به آن اولاد باشد، چون نقص فرزندان و كم شدن مردان و جوانان با جنگ مناسبتر است تا نقص ميوه هاى درختان .
و اما كلمۀ «ثَمَرات»، ظاهرا مراد به آن اولاد باشد. چون نقص فرزندان و كم شدن مردان و جوانان با جنگ مناسب تر است تا نقص ميوه هاى درختان.


و اى بسا از مفسرين كه گفته باشند: مراد به كلمه (ثمرات )، ميوه درختان خرما است ، و مراد به اموال ، غير اين يك مال است ، يعنى چهارپايان از شتر و گوسفند.
و اى بسا از مفسّران كه گفته باشند: مراد به كلمۀ «ثمرات»، ميوه درختان خرما است، و مراد به «اموال»، غير اين يك مال است، يعنى چهارپايان از شتر و گوسفند.
<span id='link531'><span>
<span id='link531'><span>
==صابران چه كسانى هستند؟ ==
==صابران چه كسانى هستند؟ ==
«'''و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون '''» در اين باره صابران را دوباره نام برد تا اولا بشارتشان دهد و ثانيا راه صبر را و اينكه چه صبرى ، صبر جميل است يادشان دهد، و ثالثا آن علت واقعى كه صبر را بر آدمى واجب مى سازد بيان كند، و آن اين است كه ما ملك خدائيم و مالك حق دارد هر گونه تصرفى در ملك خود بكند، و رابعا پاداش عموم صابران را كه عبارت است از درود خدا و رحمت و راه يافتن ، معرفى نمايد.
«'''و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون '''» در اين باره صابران را دوباره نام برد تا اولا بشارتشان دهد و ثانيا راه صبر را و اينكه چه صبرى ، صبر جميل است يادشان دهد، و ثالثا آن علت واقعى كه صبر را بر آدمى واجب مى سازد بيان كند، و آن اين است كه ما ملك خدائيم و مالك حق دارد هر گونه تصرفى در ملك خود بكند، و رابعا پاداش عموم صابران را كه عبارت است از درود خدا و رحمت و راه يافتن ، معرفى نمايد.
۲۰٬۸۸۷

ویرایش