گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:
۶ - و در نهج البلاغه مى فرمايد: پس بايد كه تأسّى كنى به نبىّ اطهر و اطيب - تا آن جا كه مى فرمايد - از خوردنی هاى دنيا، اندك و به اطراف دندان خورد، و دهان خود را از آن پُر نكرد و به آن التفاتى ننمود. لاغرترين اهل دنيا بود از حيث تهیگاه و گرسنه ترين شان بود از جهت شكم.  
۶ - و در نهج البلاغه مى فرمايد: پس بايد كه تأسّى كنى به نبىّ اطهر و اطيب - تا آن جا كه مى فرمايد - از خوردنی هاى دنيا، اندك و به اطراف دندان خورد، و دهان خود را از آن پُر نكرد و به آن التفاتى ننمود. لاغرترين اهل دنيا بود از حيث تهیگاه و گرسنه ترين شان بود از جهت شكم.  


خزائن دنيا بر او عرضه شد، ليكن او از قبولش استنكاف نمود. وقتى فهميد كه خداى تعالى، چيزى را دشمن دارد، او نيز دشمن مى داشت، و هر چيزى را كه خداى تعالى حقير مى دانست، او نيز تحقيرش مى كرد، و ما بر عكس آن جنابيم، و اگر از معايب چيزى در ما نبود، جز همين كه دوست مى داريم دنيایى را كه خدا دشمن داشته و بزرگ مى شماريم دنيایى را كه خدايش تحقير كرده، همين براى شقاوت و بدبختى و نافرمانی مان بس بود، و حال آن كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» روى زمين غذا مى خورد، و چون بندگان مى نشست، و كفش خود را به دست خود مى دوخت، و بر الاغ لخت سوارمى شد، و شخصى ديگرى را هم پشت سرِ خود، بر آن حيوان سوار مى كرد.  
خزائن دنيا بر او عرضه شد، ليكن او از قبولش استنكاف نمود. وقتى فهميد كه خداى تعالى، چيزى را دشمن دارد، او نيز دشمن مى داشت، و هر چيزى را كه خداى تعالى حقير مى دانست، او نيز تحقيرش مى كرد، و ما بر عكس آن جنابيم، و اگر از معايب چيزى در ما نبود، جز همين كه دوست مى داريم دنيایى را كه خدا دشمن داشته و بزرگ مى شماريم دنيایى را كه خدايش تحقير كرده، همين براى شقاوت و بدبختى و نافرمانی مان بس بود، و حال آن كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» روى زمين غذا مى خورد، و چون بندگان مى نشست، و كفش خود را به دست خود مى دوخت، و بر الاغ لخت سوار مى شد، و شخصى ديگرى را هم پشت سرِ خود، بر آن حيوان سوار مى كرد.  


وقتى ديد پردۀ درِ خانه اش تصوير دارد، به يكى از زنان خود فرمود: اى فلان! اين پرده را از نظرم پنهان كن، تا آن را نبينم. چون هر وقت چشمم بدان مى افتد، به ياد دنيا و زخارف آن مى افتم.  
وقتى ديد پردۀ درِ خانه اش تصوير دارد، به يكى از زنان خود فرمود: اى فلان! اين پرده را از نظرم پنهان كن، تا آن را نبينم. چون هر وقت چشمم بدان مى افتد، به ياد دنيا و زخارف آن مى افتم.  
۲۰٬۲۳۶

ویرایش