۱۵٬۹۷۷
ویرایش
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
<span id='link40'><span> | <span id='link40'><span> | ||
اول اين است كه: «دعا»، دعاى واقعى نيست، و امر بر دعاكننده مشتبه شده. مثل كسى كه اطلاع ندارد خواسته اش نشدنى است و از روى جهل، همان را درخواست مى كند. يا كسى كه حقيقت امر را <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۴۶ </center> | اول اين است كه: «دعا»، دعاى واقعى نيست، و امر بر دعاكننده مشتبه شده. مثل كسى كه اطلاع ندارد خواسته اش نشدنى است و از روى جهل، همان را درخواست مى كند. يا كسى كه حقيقت امر را نمی داند و اگر بداند، هرگز آنچه را مى خواست درخواست نمى كرد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۴۶ </center> | |||
مثلا اگر مى دانست كه فلان مريض، مُردنى است و درخواست شفاى او، درخواست زنده شدن مُرده استريال هرگز درخواست شفا نمى كند. و اگر مانند انبيا اين امكان را در دعاى خود احساس كند، البته دعا مى كند و مُرده زنده مى شود، ولى يك شخص عادى كه دعا مى كند، از استجابت مأيوس است، و يا اگر مى دانست كه بهبودى فرزندش چه خطرهایى براى او در پى دارد، دعا نمى كرد. حالا هم كه از جهل به حقيقت حال دعا كرده، مستجاب نمى شود. | |||
دوم اين است كه: «عا»، دعاى واقعى هست، ليكن در دعا خدا را نمى خواند. به اين معنا كه به زبان از خدا مسئلت مى كند، ولى در دل، همه اميدش به اسباب عادى يا امور وهمى است. امورى كه توهم كرده در زندگى او مؤثرند. | دوم اين است كه: «عا»، دعاى واقعى هست، ليكن در دعا خدا را نمى خواند. به اين معنا كه به زبان از خدا مسئلت مى كند، ولى در دل، همه اميدش به اسباب عادى يا امور وهمى است. امورى كه توهم كرده در زندگى او مؤثرند. |
ویرایش