۲۰٬۹۵۹
ویرایش
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
<span id='link626'><span> | <span id='link626'><span> | ||
و اما راهى كه قرآن كريم در اين باره پيموده، اين است كه دستور داده: آنچه را كه خدا (يعنى مبدأ هستى عالم و هستى انسان ها) نازل كرده، پيروى نمايند، و از | و اما راهى كه قرآن كريم در اين باره پيموده، اين است كه دستور داده: آنچه را كه خدا (يعنى مبدأ هستى عالم و هستى انسان ها) نازل كرده، پيروى نمايند، و از اين كه بدون مدرك و علم سخنى بگويند، اجتناب ورزند. اين در مرحله اعتقاد و نظر. | ||
و اما در مرحله «عمل»، دستور داده هر كارى كه مى كنند، به منظور به دست آوردن پاداشى بكنند كه نزد خدا برايشان آماده شده. حال اگر آنچه مى كنند، مطابق ميلشان و شهوتشان هم باشد، هم به سعادت دنيا رسيده اند و هم به سعادت آخرت، و اگر مطابق ميلشان نباشد و بلكه مايه محروميت از مشيتهايشان باشد، نزد خدا پاداشى عظيم دارند، و آنچه نزد خداست، بهتر و باقى تر است. | و اما در مرحله «عمل»، دستور داده هر كارى كه مى كنند، به منظور به دست آوردن پاداشى بكنند كه نزد خدا برايشان آماده شده. حال اگر آنچه مى كنند، مطابق ميلشان و شهوتشان هم باشد، هم به سعادت دنيا رسيده اند و هم به سعادت آخرت، و اگر مطابق ميلشان نباشد و بلكه مايه محروميت از مشيتهايشان باشد، نزد خدا پاداشى عظيم دارند، و آنچه نزد خداست، بهتر و باقى تر است. | ||
و بدانند كه آنچه ماديون مى گويند كه: «پيروى دين، تقليدى است كه علم آن را نمى پذيرد و به طور كلى، علم پرستش خدا و دين را از خرافات عهد دوم، از عهدهاى چهارگانه اى می داند كه بر بشر گذشته: | و بدانند كه آنچه ماديون مى گويند كه: «پيروى دين، تقليدى است كه علم آن را نمى پذيرد و به طور كلى، علم پرستش خدا و دين را از خرافات عهد دوم، از عهدهاى چهارگانه اى می داند كه بر بشر گذشته: | ||
۱ - عهد اساطير. ۲ - عهد مذهب. ۳- عهد فلسفه. ۴ - عهد علم، كه عهد امروز بشر است و تنها از علم پيروى مى كند و خرافات را نمی پذيرد»، سخنى است بدون علم و رأيى خرافى است. | |||
كه عهد امروز بشر است و تنها از علم پيروى مى كند و خرافات را نمی پذيرد»، سخنى است بدون علم و رأيى خرافى است. | |||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۵۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۵۴}} | {{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۵۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۵۴}} | ||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش