۲۰٬۸۸۷
ویرایش
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
و به همين جهت، لازم بود مَثَل را براى كفار بزند و بفرمايد: «مَثَل كفارى كه پيامبر، ايشان را به سوى هدايت می خواند، مَثَل گوسفندانى است كه چوپان آن ها را صدا می زند و آن ها، كر و لال و كور بى عقل اند». پس با اين بيان، روشن شد كه در آيه شريفه، چيزى نظير قلب (وارونه سخن گفتن)، به كار رفته است. | و به همين جهت، لازم بود مَثَل را براى كفار بزند و بفرمايد: «مَثَل كفارى كه پيامبر، ايشان را به سوى هدايت می خواند، مَثَل گوسفندانى است كه چوپان آن ها را صدا می زند و آن ها، كر و لال و كور بى عقل اند». پس با اين بيان، روشن شد كه در آيه شريفه، چيزى نظير قلب (وارونه سخن گفتن)، به كار رفته است. | ||
== بحث روايتى == | ==<center> بحث روايتى </center>== | ||
در كتاب | در كتاب تهذيب، از عبدالرحمان روايت كرده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام»، از مردى پرسيدم كه سوگند خورده فرزند خود را نحر كند، يعنى مانند شتر بكشد. | ||
و در تفسير | فرمود: اين سوگند، از «خطوات شيطان» است. | ||
و نيز از منصور بن حازم روايت كرده كه گفت: امام صادق «عليه السلام» به من فرمود: | |||
مگر داستان طارق را نشنيدى؟ مردى برده فروش، نزد امام ابى جعفر «عليه السلام» آمد و عرضه داشت كه: من به طلاق همسرم و آزادى برده ام سوگند خورده ام و يا نذر كرده ام، تكليفم چيست؟ فرمود: اى طارق! همه اين ها، از «خطوات» شيطان است. | |||
و در تفسير عياشى، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت آورده كه فرمود: هر سوگندى كه به غير خدا باشد، از «خطوات شيطان» است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۳۷ </center> | ||
و در | و در كافى، از امام صادق «عليه السلام» روايت آورده كه فرمود: | ||
وقتى كسى بر چيزى سوگند خورد - البته در صورتی كه آن چيز عملى باشد، كه انجام آن، از ترك آن بهتر باشد - در اين صورت، بايد آن عمل خير را بجا بياورد و كفاره اى بر او نيست، و اين سوگندها از خطوات شيطان است. | |||
مؤلف: احاديث به طوری كه ملاحظه مى فرمایيد، همه بر اين اساس است كه مراد به «خطوات شيطان»، اعمالى باشد كه كسى بخواهد با انجام آن، به خدا تقرب جويد، در حالى كه مقرّب نباشد. چون شرع آن را معتبر نشمرده، همچنان كه ما نيز در بيان سابق خود، اين معنا را خاطرنشان كرديم. | |||
بله، در خصوص طلاق و امثال آن، وجه ديگرى براى بطلان قسم هست و آن، اين است كه: در قسم و هر انشاء ديگر، شرط كردن باعث بطلان است. چون تعليق با انشاء منافات دارد، و چون مسئله فقهى است، جاى بحثش اين جا نيست. | |||
و مراد امام از سوگند به غير خدا، آن سوگندى است كه شرع اثرى برآن مترتب | و مراد امام از سوگند به غير خدا، آن سوگندى است كه شرع اثرى برآن مترتب نكرده، و يا آن سوگندى است كه خدا خودش آن طور سوگند نخورده و هيچ حرمت و كرامتى برايش ثابت نشده است. | ||
و در تفسير مجمع | و در تفسير مجمع البيان، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه در ذيل جملۀ «وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثلِ الَّذِى يَنعِقُ بِمَا لَا يَسمَعُ...» فرموده: | ||
يعنى مَثَل كفار، در اين كه تو ايشان را به سوى ايمان مى خوانى، نظير مَثَل چوپانى است كه گلّه خود را صدا مى زند، با اين كه گلّه فقط صداى او را مى شنود، ولى سخنانش را نمی فهمد. | |||
<span id='link623'><span> | <span id='link623'><span> | ||
==بحث اخلاقى و اجتماعى == | ==بحث اخلاقى و اجتماعى == | ||
آراء و عقايدى كه انسان براى خود انتخاب مى كند، يا تنها افكارى نظرى است كه مستقيما و بدون واسطه ، هيچ ربطى به عمل ندارد، مانند رياضيات و طبيعيات و علوم ماوراءالطبيعه و يا افكارى است عملى كه سر و كارش مستقيما با عمل است ، مانند مسائل مربوط به خوبى و بدى اعمال و اينكه چه عملى را بايد كرد؟ و چه عملى را نبايد كرد؟ در قسم اول راه تشخيص افكار صحيح از افكار و عقايد ناصحيح ، تنها پيروى علم و يقينى است كه از راه برهان و يا حس دست ميدهد. | آراء و عقايدى كه انسان براى خود انتخاب مى كند، يا تنها افكارى نظرى است كه مستقيما و بدون واسطه ، هيچ ربطى به عمل ندارد، مانند رياضيات و طبيعيات و علوم ماوراءالطبيعه و يا افكارى است عملى كه سر و كارش مستقيما با عمل است ، مانند مسائل مربوط به خوبى و بدى اعمال و اينكه چه عملى را بايد كرد؟ و چه عملى را نبايد كرد؟ در قسم اول راه تشخيص افكار صحيح از افكار و عقايد ناصحيح ، تنها پيروى علم و يقينى است كه از راه برهان و يا حس دست ميدهد. |
ویرایش