گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۵۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
''' * اين بود آن برهان سوم.'''
''' * اين بود آن برهان سوم.'''
<span id='link585'><span>
<span id='link585'><span>
==برهانى ديگر بر رحمن و رحيم بودن خدا ==
در آيه مورد بحث، بعد از اقامه سه برهان بر «وحدت إله» كه در آيه قبل ادعا شده بود، برهانى هم بر دو اسم «رحمان» و «رحيم» اقامه كرده كه آن نيز در آيه قبل ذكر شده بود.
در آيه مورد بحث بعد از اقامه سه برهان بر وحدت اله كه در آيه قبل ادعا شده بود، برهانى هم بر دو اسم رحمان و رحيم اقامه كرده كه آن نيز در آيه قبل ذكر شده بود، بيان آن برهان اين است كه اين اله ، كه مايحتاج هر چيزى را باو داده و آنچه را كه هر چيز در رسيدن به سعادت وجوديش ، و نيز در رسيدن به سعادت در غايتش ، و اگر غير از زندگى در دنيا آخرتى هم دارد، در رسيدن به غايت و هدف اخرويش ، بدان نيازمند است ، در اختيارش گذاشته چنين الهى رحمان و رحيم است ،
 
بيان آن برهان، اين است كه اين إله كه نیازهای هر چيزى را به او داده و آنچه را كه هر چيز در رسيدن به سعادت وجودی اش، و نيز در رسيدن به سعادت در غايتش، و اگر غير از زندگى در دنيا آخرتى هم دارد، در رسيدن به غايت و هدف اخروی اش، بدان نيازمند است، در اختيارش گذاشته، چنين الهى «رحمان» و «رحيم» است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۰۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۰۰ </center>
رحمان است بدين جهت كه مايحتاج مادى تمامى موجودات را فراهم كرده ، و رحيم است بدين جهت كه مايحتاج آدمى را در رسيدن به سعادت آخرتش ، در دسترسش گذاشته و چطور ممكن است خدايى كه عاقبت امر انسان و آخرت او را تدبير كرده ، غير آن خدائى باشد كه خود انسان را تدبير مى كند؟.
«رحمان» است، بدين جهت كه نیازهای مادى تمامى موجودات را فراهم كرده، و «رحيم» است بدين جهت كه نیازهای آدمى را در رسيدن به سعادت آخرتش در دسترسش گذاشته، و چطور ممكن است خدايى كه عاقبت امر انسان و آخرت او را تدبير كرده، غير آن خدایى باشد كه خود انسان را تدبير مى كند؟


در اينجا اين نكته روشن ميشود: كه چرا در اول آيه مورد بحث كلمه (ان ) كه تعليل را مى رساند در آمده ، و معلوم شد براى اين در آمده كه آيه شريفه آيه قبل را تعليل مى كند و مى فهماند چرا «'''الهكم اله واحد'''»؟ و چرا اين اله واحد رحمان و رحيم است ؟ - و خدا داناتر است .
در اين جا اين نكته روشن می شود كه: چرا در اول آيه مورد بحث كلمۀ «إنّ» كه تعليل را مى رساند، در آمده و معلوم شد براى اين در آمده، كه آيه شريفه آيه قبل را تعليل مى كند و مى فهماند چرا «إلَهُكُم إلَهٌ وَاحِدٌ»؟ و چرا اين إله واحد رحمان و رحيم است - و خدا داناتر است.


پس جمله : «'''ان فى خلق السموات و الارض '''» الخ ، اشاره دارد به اجرام آسمانى و زمين ، (كه آنهم يكى از كرات است ) و بآنچه كه تركيبات آنها از عجائب خلقت و بدايع صنع دارد، از اشكالى كه قوام اسماء آنها بر آن است و مواردى كه جرم آنها از آن تاءليف و تركيب يافته ، و تحولى كه بعضى از آنها را به بعضى ديگر مبدل مى كند و نقص و زيادتى كه عارض بعضى از آنها ميشود و اينكه مفرداتش مركب و مركباتش تجزيه ميشود، همچنانكه فرمود، «'''اولم يروا انا ناتى الارض ، ننقصها من اطرافها'''»؟ (آيا نمى بينند كه ما به زمين مى پردازيم ، و از اطرافش كم مى كنيم ؟) و نيز فرموده : «'''اولم ير الذين كفروا ان السموات و الارض كانتا رتقا، ففتقناهما، و جعلنا من الماء كل شى ء حى ؟'''» (آيا كسانى كه كفر ورزيدند، نديدند كه آسمانها و زمين در هم و يك پارچه بود، ما آنها را شكافته از هم جدا كرديم و هر زنده اى را از آب زنده كرديم ؟).
پس جملۀ «إنَّ فِى خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، اشاره دارد به اجرام آسمانى و زمين، (كه آن هم يكى از كرات است) و به آنچه كه تركيبات آن ها از عجائب خلقت و بدايع صنع دارد، از اشكالى كه قوام اسماء آن ها بر آن است و مواردى كه جرم آن ها از آن تأليف و تركيب يافته، و تحولى كه بعضى از آن ها را به بعضى ديگر مبدل مى كند و نقص و زيادتى كه عارض بعضى از آن ها می شود و اين كه مفرداتش مركب و مركباتش تجزيه می شود.
 
همچنان كه فرمود، «أوَ لَم يَرَوا أنَّا نَأتِى الأرضَ نَنقُصُهَا مِن أطرَافِهَا: آيا نمى بينند كه ما به زمين مى پردازيم، و از اطرافش كم مى كنيم»؟ و نيز فرموده: «أوَ لَم يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أنَّ السَّمَاواتِ وَ الأرضِ كَانَتَا رَتقاً فَفَتَقنَاهُمَا وَ جَعَلنَا مِنَ المَاءِ كُلَّ شَئٍ حَىٌّ: آيا كسانى كه كفر ورزيدند، نديدند كه آسمان ها و زمين در هم و يك پارچه بود، ما آن ها را شكافته، از هم جدا كرديم و هر زنده اى را از آب زنده كرديم»؟
<span id='link586'><span>
<span id='link586'><span>
==علل پيدايش شب و روز ==
==علل پيدايش شب و روز ==
«'''و اختلاف الليل و النهار'''» اختلاف شب و روز، همان كم و زياد شدن و كوتاه و بلند شدنى است ، كه بخاطر اجتماع دو عامل از عوامل طبيعى عارض بر شب و روز ميشود و اول آن دو عامل عبارتست از حركت وضعى زمين بر دور مركز خود كه در هر بيست و چهار ساعت يكبار اين دور را مى زند، و از اين دوران كه هميشه يك طرف زمين يعنى كمى بيش ‍ از يك نيم كره آن را رو به آفتاب مى كند و آنطرف از آفتاب نور مى گيرد و حرارت را جذب مى كند، روز پديد مى آيد، و يك طرف ديگر زمين يعنى كمى كمتر از يك نيم كره آن كه پشت به آفتاب واقع شده و در ظلمت سايه مخروطى شكل آفتاب قرار مى گيرد، شب پديد مى آيد و اين شب و روز بطور دائم دور زمين دور مى زنند.
«'''و اختلاف الليل و النهار'''» اختلاف شب و روز، همان كم و زياد شدن و كوتاه و بلند شدنى است ، كه بخاطر اجتماع دو عامل از عوامل طبيعى عارض بر شب و روز ميشود و اول آن دو عامل عبارتست از حركت وضعى زمين بر دور مركز خود كه در هر بيست و چهار ساعت يكبار اين دور را مى زند، و از اين دوران كه هميشه يك طرف زمين يعنى كمى بيش ‍ از يك نيم كره آن را رو به آفتاب مى كند و آنطرف از آفتاب نور مى گيرد و حرارت را جذب مى كند، روز پديد مى آيد، و يك طرف ديگر زمين يعنى كمى كمتر از يك نيم كره آن كه پشت به آفتاب واقع شده و در ظلمت سايه مخروطى شكل آفتاب قرار مى گيرد، شب پديد مى آيد و اين شب و روز بطور دائم دور زمين دور مى زنند.
۲۰٬۹۶۸

ویرایش