۲۰٬۵۸۶
ویرایش
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
«'''وَ كَانُوا مِن قَبلُ يَستَفتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا'''»: و نيز از سياق استفاده می شود كه قبل از بعثت، كفار عرب متعرض يهود می شدند، و ايشان را آزار مى كردند، و يهود در مقابل، آرزوى رسيدن بعثت خاتم الانبياء «ص» مى كرده اند، و مى گفته اند: اگر پيغمبر ما كه تورات از آمدنش خبر داده، مبعوث شود، و نيز به گفته تورات به مدينه مهاجرت كند، ما را از اين ذلت و از شرّ شما اعراب نجات می دهد. | «'''وَ كَانُوا مِن قَبلُ يَستَفتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا'''»: و نيز از سياق استفاده می شود كه قبل از بعثت، كفار عرب متعرض يهود می شدند، و ايشان را آزار مى كردند، و يهود در مقابل، آرزوى رسيدن بعثت خاتم الانبياء «ص» مى كرده اند، و مى گفته اند: اگر پيغمبر ما كه تورات از آمدنش خبر داده، مبعوث شود، و نيز به گفته تورات به مدينه مهاجرت كند، ما را از اين ذلت و از شرّ شما اعراب نجات می دهد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳۵ </center> | ||
اين است كه: چون بيامد آن كسى كه وى را مى شناختند، يعنى نشانی هاى تورات كه در دست داشتند، با او منطبق ديدند، به آن جناب كفر ورزيدند. | و از كلمۀ «كَانُوا» استفاده می شود اين آرزو را قبل از هجرت رسول خدا «ص» همواره مى كرده اند، به حدّى كه در ميان همه كفار عرب نيز معروف شده بود، و معناى جملۀ «فَلَمَّا جَائَهُم مَا عَرَفُوا»، اين است كه: چون بيامد آن كسى كه وى را مى شناختند، يعنى نشانی هاى تورات كه در دست داشتند، با او منطبق ديدند، به آن جناب كفر ورزيدند. | ||
«''' | ==حسد و استکبار قوم یهود، نسبت به پیامبر اکرم «ص»== | ||
«'''بِئسَمَا اشتَرَوا'''»: اين آيه، علت كفر يهود را با وجود علمى كه به حقانيت اسلام داشتند، بيان مى كند، و آن را منحصرا حسد و ستم پيشگى می داند. بنابراين، كلمۀ «بَغياً»، مفعول مطلق نوعى است، و جملۀ «أن يُنَزِّلَ اللّهُ»، متعلق به همان مفعول مطلق است. | |||
«'''فَبَاؤُا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ '''»: حرف «باء» در كلمۀ «بِغَضَبٍ»، به معناى مصاحبت و يا تبيين است، و معناى جمله اين است كه ايشان با داشتن غضبى به خاطر كفرشان به قرآن و غضبى به علت كفرشان به تورات كه از پيش داشتند، از طرفدارى قرآن برگشتند، و حاصل معناى آيه، اين است كه: | |||
يهوديان قبل از بعثت رسول خدا «ص» و هجرتش به مدينه، پشتيبان آن حضرت بودند، و همواره آرزوى بعثت او و نازل شدن كتاب او را مى كشيدند، ولى همين كه رسول خدا «ص» مبعوث شد و به سوى ايشان مهاجرت كرد، و قرآن بر وى نازل شد، و با اين كه او را شناختند كه همان كسى است كه سال ها آرزوى بعثت و هجرتش را مى كشيدند، با این حال حسد بر آنان چيره گشت، و استكبار و پلنگ دماغى جلوگيرشان شد از اين كه به وى ايمان بياورند. لذا به وى كفر ورزيده، گفته هاى سابق خود را انكار كردند، همان طور كه به تورات خود كفر ورزيدند، و كفرشان به اسلام، كفرى بالاى كفر شد. | |||
«''' | «'''وَ يَكفُرُونَ بِمَا وَرَاَئُه»: يعنى نسبت به ماوراى تورات اظهار كفر نمودند. اين است معناى جمله، و گرنه يهوديان، به خود تورات هم كفر ورزيدند. | ||
«'''قُل فَلِمَ تَقتُلُونَ...'''»: «فاء» در كلمۀ «فَلِمَ: پس چرا»، فاء تفريع است. چون سؤال از اين كه «پس چرا پيامبران خدا را كشتيد»، فرع و نتيجه دعوى يهود است كه مى گفتند: «نُؤمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَينَا: تنها به تورات كه بر ما نازل شده، ايمان داريم». و حاصل سؤال اين است كه: | |||
«''' | اگر اين كه می گویيد: «ما تنها به تورات ايمان داريم»، حق است و راست می گویيد، پس چرا پيامبران خدا را مى كشتيد، و چرا با گوساله پرستى، به موسى كفر ورزيديد؟ و چرا در هنگام پيمان دادن كه كوه طور بالاى سرتان قرار گرفته بود، گفتيد: «سَمِعنَا وَ عَصَينَا: شنيديم و نافرمانى كرديم»؟ | ||
«'''وَ أُشرِبُوا فِى قُلُوبِهِمُ العِجلَ...'''»: كلمۀ «أُشرِبُوا» از مادۀ «إشراب» است، كه به معناى نوشانيدن است، و مراد از «عِجل»، محبت عجل است، كه خود عجل، در جاى محبت نشسته، تا مبالغه را برساند و بفهماند گویا يهوديان از شدت محبتى كه به گوساله داشتند، خود گوساله را در دل جاى دادند. | |||
بنابراين، جملۀ «فِى قُلُوبِهِم» - كه جار و مجرور است - متعلق به همان كلمه «حبّ» تقديرى خواهد بود. پس در اين كلام، دو جور استعاره، و يا يك استعاره و يك مجاز، به كار رفته است. (يكى گذاشتن «عِجل»، به جاى محبت به «عِجل»، و يكى نسبت نوشانيدن محبت با اين كه محبت نوشيدنى نيست). | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳۶ </center> | ||
«''' | «'''قُل بِئسَمَا يَأمُرُكُم بِهِ إيمَانُكُم...'''»: (اين جمله، به منزله اخذ نتيجه از ايرادهایى است كه به ايشان كرد، از كشتن انبياء، و كفر به موسى و استكبار، در بلند شدن كوه طور به اعلام نافرمانى، كه علاوه بر نتيجه گيرى، استهزاء به ايشان نيز هست. مى فرمايد: «چه بد دستوراتى به شما مى دهد اين ايمان شما، و عجب ايمانى است كه اثرش كشتن انبياء و كفر به موسى و غيره است - مترجم». | ||
<span id='link345'><span> | <span id='link345'><span> | ||
ویرایش