گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۶: خط ۸۶:
سيّدالشهداء «عليه السلام» مى فرمايد: سپس از سكوت آن حضرت پرسيدم.  
سيّدالشهداء «عليه السلام» مى فرمايد: سپس از سكوت آن حضرت پرسيدم.  


فرمود: سكوت رسول خدا «صلى الله عليه و آله» چهار جور بود: ۱ - حلم. ۲ - حذر. ۳ - تقدير. ۴ - تفكر. سكوتش، از حلم و صبر اين بود كه هيچ چيز آن حضرت را به خشم در نمى آورد و از جاى نمى كَند.  
فرمود: سكوت رسول خدا «صلى الله عليه و آله» چهار جور بود: ۱ - حلم. ۲ - حذر. ۳ - تقدير. ۴ - تفكر. سكوتش از «حلم» و صبر، اين بود كه: هيچ چيز آن حضرت را به خشم در نمى آورد و از جاى نمى كَند.  


و سكوتش از حذر در چهار مورد بود: ۱ - در جایى كه مى خواست وجهۀ نيكو و پسنديده كار را پيدا كند تا مردم نيز در آن كار به وى اقتدا نمايند.
و سكوتش از «حذر»، در چهار مورد بود: ۱ - در جایى كه مى خواست وجهۀ نيكو و پسنديده كار را پيدا كند تا مردم نيز در آن كار به وى اقتدا نمايند.


۲ - در جایى كه حرف زدن قبيح بود و مى خواست به طرف ياد دهد تا او نيز از آن خوددارى كند.
۲ - در جایى كه حرف زدن قبيح بود و مى خواست به طرف ياد دهد تا او نيز از آن خوددارى كند.
خط ۹۶: خط ۹۶:
۴ - در مواردى كه مى خواست دست به كارى زند كه خير دنيا و آخرتش، در آن بود.
۴ - در مواردى كه مى خواست دست به كارى زند كه خير دنيا و آخرتش، در آن بود.


و سكوتش، از تقدير اين بود كه: مى خواست همه مردم را به يك چشم ديده و به گفتار همه به يك نحو استماع فرمايد. و اما سكوتش در تفكر، عبارت بود از: تفكر در اين كه چه چيزى باقى است و چه چيزى فانى.
و سكوتش از «تقدير» اين بود كه: مى خواست همه مردم را به يك چشم ديده و به گفتار همه به يك نحو استماع فرمايد. و اما سكوتش در تفكر، عبارت بود از: تفكر در اين كه چه چيزى باقى است و چه چيزى فانى.


مؤلف: اين روايت را، صاحب كتاب مكارم الاخلاق، از كتاب محمّد بن اسحاق بن ابراهيم طالقانى، به طريقى كه او به حسنين «عليهما السلام» دارد، نقل كرده. مرحوم مجلسى هم در بحارالانوار فرموده كه اين روايت، از اخبار مشهور است. عامّه هم، آن را در بيشتر كتاب هاى خود نقل كرده اند. سپس مؤلف اضافه مى كند كه بر طبق مفاد اين روايت و يا بعضى از مضامين آن، روايات بسيارى از صحابه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» نقل شده است.
مؤلف: اين روايت را، صاحب كتاب مكارم الاخلاق، از كتاب محمّد بن اسحاق بن ابراهيم طالقانى، به طريقى كه او به حسنين «عليهما السلام» دارد، نقل كرده. مرحوم مجلسى هم در بحارالانوار فرموده كه اين روايت، از اخبار مشهور است. عامّه هم، آن را در بيشتر كتاب هاى خود نقل كرده اند. سپس مؤلف اضافه مى كند كه بر طبق مفاد اين روايت و يا بعضى از مضامين آن، روايات بسيارى از صحابه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» نقل شده است.
۲۰٬۱۹۷

ویرایش