گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۰: خط ۸۰:
به طورى كه تاريخ نشان مى دهد، مسأله خضوع در برابر كسى به عنوان ربوبيت مسأله ای است كه همگام با تاريخ بشريت، در بين بشر معمول و منتشر بوده، و غالبا به طمع اين كه خدا شرور را از آنان دور و نفع را بر ايشان جلب كند، او را مى پرستيدند.  
به طورى كه تاريخ نشان مى دهد، مسأله خضوع در برابر كسى به عنوان ربوبيت مسأله ای است كه همگام با تاريخ بشريت، در بين بشر معمول و منتشر بوده، و غالبا به طمع اين كه خدا شرور را از آنان دور و نفع را بر ايشان جلب كند، او را مى پرستيدند.  


و اما پرستش خداى عزوجل، براى اين كه خداست و سزاوار پرستش است، نه براى جلب و نفع، و دفع ضرر، از خواص يعنى انبياء و ربانيين تجاوز نمى كرده است. چون چنين بوده، يعنى احتياج به عبادت در ارتكاز مردم، از احتياج به جلب نفع و دفع ضرر منشأ مى گرفته. از اين رو، خداى تعالى، در آيه مورد بحث، به رسول خود دستور مى دهد كه در تعليم معارف حقّه به اهل كتاب، آنان را به اين نظر كه مردمى ساده و عوامند نگريسته و مورد خطابشان قرار دهد، و با زبان ساده و عوامانه خودشان با آن ها سخن بگويد و پا از مسير فطرت ساده اى كه در عبادت خدا دارند، فراتر نگذارد، همان طورى كه در خطاب بت پرستان نيز همين نحو خطاب را به كار برد، و يادآوری شان كرد كه حس احتياج و اضطرارشان به عبادت خدا از اين جا پيدا شده كه فهميده اند زمام هر خير و شر و نفع و ضررى، به دست خداست، و اوست مالك خير و شر.  
و اما پرستش خداى عزوجل، براى اين كه خداست و سزاوار پرستش است، نه براى جلب و نفع، و دفع ضرر، از خواص يعنى انبياء و ربانيين تجاوز نمى كرده است. چون چنين بوده، يعنى احتياج به عبادت در ارتكاز مردم، از احتياج به جلب نفع و دفع ضرر منشأ مى گرفته. از اين رو، خداى تعالى، در آيه مورد بحث، به رسول خود دستور مى دهد كه در تعليم معارف حقّه به اهل كتاب، آنان را به اين نظر كه مردمى ساده و عوام اند، نگريسته و مورد خطابشان قرار دهد، و با زبان ساده و عوامانه خودشان، با آن ها سخن بگويد و پا از مسير فطرت ساده اى كه در عبادت خدا دارند، فراتر نگذارد، همان طورى كه در خطاب بت پرستان نيز همين نحو خطاب را به كار برد، و يادآوری شان كرد كه حس احتياج و اضطرارشان به عبادت خدا از اين جا پيدا شده كه فهميده اند زمام هر خير و شر و نفع و ضررى، به دست خداست، و اوست مالك خير و شر.  


از اين رو، به طمع اين كه خداوند از آنان دفع ضرر نموده و خير را به آنان برساند، او را عبادت مى كنند، و چون غير از خدا هيچ چيزى مالك ضرر و نفع نيست - زيرا هر چيزى را كه فرض كنيد مملوك خداست، و كسى در آن چيز با خدا شركت ندارد - از اين رو، هيچ چيز را به جز خداى تعالى نمى توان پرستش كرد، و آن چيز را با خدایى كه مالك آن و غير آن است، شركت داد.
از اين رو، به طمع اين كه خداوند از آنان دفع ضرر نموده و خير را به آنان برساند، او را عبادت مى كنند، و چون غير از خدا هيچ چيزى مالك ضرر و نفع نيست - زيرا هر چيزى را كه فرض كنيد مملوك خداست، و كسى در آن چيز با خدا شركت ندارد - از اين رو، هيچ چيز را به جز خداى تعالى نمى توان پرستش كرد، و آن چيز را با خدایى كه مالك آن و غير آن است، شركت داد.
۱۹٬۳۰۸

ویرایش