۱۹٬۲۵۸
ویرایش
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
==معنای استغفار و دعاى حضرت ابراهيم «ع» براى آزر== | ==معنای استغفار و دعاى حضرت ابراهيم «ع» براى آزر== | ||
در | در اين جا، ابراهيم بر او سلام كرده و وعده طلب مغفرتش را مى دهد، باشد كه به طمع اين معنا، ايمان آورده و سعادت يابد: «قاَلَ سَلَامٌ عَلَيكَ سَأستَغفِرُ لَكَ رَبِّى إنَّهُ كَانَ بِى حَفِيّاً وَ أعتَزِلُكُم وَ مَا تَدعُونَ مِن دُونِ اللهِ وَ أدعُو رَبِّى عَسَى ألّا أكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّى شَقِيّاَ». | ||
آيه دوم بهترين شاهد و قرينه است بر | آيه دوم بهترين شاهد و قرينه است بر اين كه مقصود ابراهيم از استغفار، استغفار در دنيا بوده، نه شفاعت در آخرت، هرچند كافر از دنيا برود. | ||
قرآن | قرآن كريم، سپس وفاى به وعده اش را در باره استغفار براى پدرش حكايت نموده، چنين مى فرمايد: «رَبِّ هَب لِى حُكماَ وَ ألحِقنِى بِالصَّالِحِينَ * وَ اجعَل لِى لِسَانِ صِدقٍ فِى الآخِرِينَ * وَ اجعَلنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ * وَ اغفِر لِأبِى إنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ * وَ لَا تُخزِنِى يَومَ يُبعَثُونَ * يَوم لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ * إلَّا مَن أتَى اللهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ». | ||
از جمله: | از جمله: «إنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّين: او، از گمراهان بود»، استفاده مى شود كه اين دعا را بعد از مرگ پدر و يا بعد از جدایى از او كرده است، چنان كه تعبير به لفظ «كَانَ»، دلالت بر اين مطلب مى كند. | ||
از ذيل كلامش نيز استفاده مى شود كه دعاى | از ذيل كلامش نيز استفاده مى شود كه دعاى مزبور، جدّى نبوده، بلكه صورت دعايى بوده كه مى خواسته به آن وسيله، به عهدى كه با او كرده بود، وفا كرده باشد. چون از يك طرف مى گويد: پروردگارا! اين گمراه را بيامرز. و از طرفى ديگر مى گويد: روز قيامت، روزى است كه مال و فرزندان به كار نمى آيد و تنها در آن روز، قلب سليم، نتيجه می بخشد. | ||
اتفاقا همين نكاتى را كه ما به كمك شواهد و قرائن از آيه مى | |||
اتفاقا همين نكاتى را كه ما به كمك شواهد و قرائن از آيه مى فهميم، قرآن خود، صريحا بيان فرموده، و به عنوان اعتذار مى فرمايد: | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۳۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۳۲ </center> | ||
«مَا كَانَ لِلنَّبِىِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أن يَستَغفِرُوا لِلمُشرِكِينَ وَ لَو كَانُوا اُولِى قُربَى مِن بَعدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُم أنَّهُم أصحَابُ الجَحِيمِ وَ مَا كَانَ استِغفَارُ إبرَاهِيمَ لِأبِيهِ إلَّا عَن مَوعِدَةٍ وَعَدَهَا إيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرّأ مِنهُ إنَّ إبرَاهِيمَ لَأوَّاهٌ حَلِيمٌ». سياق اين آيه، دلالت دارد بر اين كه دعاى مزبور و همچنين تبرّى از پدرش در دنيا از ابراهيم صادر شده، نه اين كه در قيامت دعايش مى كند و پس از اين كه حقيقت مطلب را مى فهمد، از او بيزارى می جويد. | |||
زيرا | زيرا سياق، سياق بيان تكليف است. يعنى تكليف عمومى حرمت را بيان و دعاى ابراهيم را از آن استثناء مى كند و مى فرمايد: دعاى ابراهيم، مخالف اين وظيفه عمومى نبوده، بلكه در حقيقت، وفاى به وعده بوده است. چون اگر مراد از دعاى مذكور، دعاى در قيامت بود، معنا نداشت كه آن را از حكم كلى و تكليفى كه ظرفش دار دنيا است، استثنا نموده، آنگاه تبرّى در قيامت را ذكر نمايد. | ||
كوتاه سخن | كوتاه سخن اين كه: | ||
خداى سبحان، نخست دعاى ابراهيم را حكايت نموده و آنگاه بيزاری اش را از پدر ذكر مى كند و اين دعا و تبرّى، هر دو در دنيا و در اوايل عهد وى و قبل از مهاجرت به سرزمين بيت المقدس بوده است. به دليل اين كه در همين سياق از خدا حكم و دستور خواسته و تقاضا مى كند كه خداوند او را به صالحين ملحق سازد و اولاد صالح روزی اش گرداند. همچنان كه از آيه: «قَد كَانَت لَكُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فِى إبرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إذ قَالُوا لِقَومِهِم إنَّا بُرَآؤُ مِنكُم وَ مِمَّا تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ كَفَرنَا بِكُم وَ بَدَا بَينَنَا وَ بَينَكُمُ العَدَاوَةُ وَ البَغضَاءُ أبَداً حَتَّى تُؤمِنُوا بِاللّهِ وَحدَهُ إلّا قَولَ إبرَاهِيمَ لِأبِيهِ لَأستَغفِرَنَّ لَكَ وَ مَا أملِكُ لَكَ مِنَ اللهِ مِن شَئ». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۳۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۳۳ </center> | ||
خداى | خداى تعالى، سپس تصميم ابراهيم را براى سفر به سرزمين مقدس و درخواست اولاد صالح، چنين ذكر مى كند: | ||
سپس خداوند | «فَأرَادُوا بِهِ كَيداً فَجَعَلنَاهُمُ الأسفَلِينَ * وَ قَالَ إنِّى ذَاهِبٌ إلَى رَبِّى سَيَهدِينِ * رَبِّ هَب لِى مِنَ الصَّالِحِين». سپس داستان سفر كردن و اولاددار شدنش را ذكر كرده و مى فرمايد: «وَ أرَادُوا بِهِ كَيداً فَجَعَلنَاهُمُ الأخسَرِينَ * وَ نَجَّينَاهُ وَ لُوطاً إلَى الأرضِ الَّتِى بَارَكنَا فِيهَا لِلعَالَمِينَ * وَ وَهَبنَا لَهُ إسحَاقَ وَ يَعقُوبَ نَافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلنَا صَالِحِين». و نيز مى فرمايد: «فَلَمَّا اعتَزَلَهُم وَ مَا تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ وَهَبنَا لَهُ إسحَاقَ وَ يَعقُوبَ وَ كُلاًّ جَعَلنَا نَبِيّاً». | ||
سپس خداوند تعالى، دعايى را كه ابراهيم در آخر عمرش كرده، يعنى بعد از آن كه به ارض مقدس مهاجرت نمود و صاحب اولاد شد و اسماعيل را به مكه آورد و آن شهر و خانه خدا را بنا نهاد، چنين ذكر مى كند: | |||
«وَ إذ قَالَ إبرَاهِيمُ رَبِّ اجعَل هَذَا البَلَدَ آمِناً وَ اجنُبنِى وَ بَنِىَّ أن نَعبُدَ الأصنَامَ». تا آنجا كه عرض مى كند: «رَبَّنَا إنِّى أسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِى بِوَادٍ غَيرِ ذِى زَرعٍ عِندَ بَيتِكَ المُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَوة». تا آن جا كه عرض مى كند: «الحَمدُ لِلّهِ الَّذِى وَهَبَ لِى عَلَى الكِبَرِ أسمَاعِيلَ وَ إسحَاقَ إنَّ رَبِّى لَسَمِيعُ الدُّعَاء». تا آن جا كه عرض مى كند: «رَبَّنَا اغفِر لِى وَ لِوَالِدَىَّ وَ لِلمُؤمِنِينَ يَومَ يَقُومُ الحِسَابُ». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۳۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۳۴ </center> | ||
<span id='link113'><span> | <span id='link113'><span> | ||
==آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم «ع» نبوده است== | ==آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم «ع» نبوده است== | ||
اين آيه روال و سياقى كه دارد و قرائنى كه همراه آن است ، بهترين شاهد است بر اينكه پدر او كه اينجا دعا در حقش مى كند، غير آن شخصى است كه در آيه مورد بحث ، از آن نيز به پدر تعبير كرده و اسمش را «آزر» خوانده است. چرا كه آيات مورد بحث ، صريح در اين معنا است كه استغفار ابراهيم جهت شخص نامبرده صرفا به منظور وفاى به عهد بوده ، و وقتى متوجه شد كه وى دشمن خدا است، از او تبرى و بيزارى جسته است، با اين حال چطور ممكن است در آخر عمر و در آخرين دعائى كه كرده بار ديگر از تبرى قبليش چشم پوشيده و برايش طلب مغفرت كرده باشد؟ پس معلوم مى شود آزر پدر صلبيش كه او را و مادرش را در اين آيه دعا كرده است ، نيست. | اين آيه روال و سياقى كه دارد و قرائنى كه همراه آن است ، بهترين شاهد است بر اينكه پدر او كه اينجا دعا در حقش مى كند، غير آن شخصى است كه در آيه مورد بحث ، از آن نيز به پدر تعبير كرده و اسمش را «آزر» خوانده است. چرا كه آيات مورد بحث ، صريح در اين معنا است كه استغفار ابراهيم جهت شخص نامبرده صرفا به منظور وفاى به عهد بوده ، و وقتى متوجه شد كه وى دشمن خدا است، از او تبرى و بيزارى جسته است، با اين حال چطور ممكن است در آخر عمر و در آخرين دعائى كه كرده بار ديگر از تبرى قبليش چشم پوشيده و برايش طلب مغفرت كرده باشد؟ پس معلوم مى شود آزر پدر صلبيش كه او را و مادرش را در اين آيه دعا كرده است ، نيست. |
ویرایش