۲۰٬۷۸۸
ویرایش
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
<span id='link293'><span> | <span id='link293'><span> | ||
==وجوهى كه مفسران در معناى | ==وجوهى كه مفسران در معناى «وَ مَا تَغِیضُ الأرحَام...» گفته اند == | ||
و بيشتر | و بيشتر مفسران بر آنند كه: مراد از دومى، يعنى «مَا تَغِيضُ الأرحَام»، آن مقدار وقتى است كه رحم ها از نُه ماه كم مى كنند. چون مدت حمل و باردارى، نُه ماه است. - ولى برخى از رحم ها، كمتر از نُه ماه وضع حمل مى كنند. - و نيز بر آنند كه مراد از سومى، يعنى «مَا تَزدَادُ»، آن مدتى است كه بعضى از رحم ها، از نُه ماه زياد مى كنند. | ||
وليكن اشكال اين | وليكن اشكال اين تفسير، اين است كه هيچ شاهدى كه بر آن دلالت كند، در دست نيست. چون اگر واژه «غيض» را بدين معنا بگيريم، در حقيقت نوعى استعاره به كار برده ايم، و استعاره هم قرينه لازم دارد كه قرينه اى در آيه نيست. | ||
و از بعضى از | و از بعضى از مفسران نقل شده كه گفته اند: مراد از «مَا تَغِيضُ الأرحَام»، آن مقدار مدتى است كه از اقل مدت حمل، يعنى شش ماه كمتر باشد، كه در حقيقت مقصود سقط جنين است. (زيرا بچه اى كه كمتر از شش ماهگى به دنيا بيايد، سقط است). و مراد از «مَا تَزدَادُ»، آن بچه هايى هستند كه بعد از آخرين مدت حمل به دنيا مى آيند. | ||
از بعضى ديگر نقل شده كه گفته اند: مراد از | از بعضى ديگر نقل شده كه گفته اند: مراد از «غِيضَ»، نقصان در مدت حمل، و مراد از «زياده»، زيادى در آن است. | ||
اشكالى كه به هر دو وجه وارد مى شود، همان اشكالى است كه به وجه قبلى وارد مى شد. زيرا بر اين دو وجه نيز دليل و قرينه اى نداريم. علاوه بر اين، خواننده به خوبى فهميد كه مناسب تر به سياق آيه، كم و زيادى خونى است كه در رحم مى ريزد. | اشكالى كه به هر دو وجه وارد مى شود، همان اشكالى است كه به وجه قبلى وارد مى شد. زيرا بر اين دو وجه نيز دليل و قرينه اى نداريم. علاوه بر اين، خواننده به خوبى فهميد كه مناسب تر به سياق آيه، كم و زيادى خونى است كه در رحم مى ريزد. | ||
<span id='link294'><span> | <span id='link294'><span> | ||
==هر موجودى به امر و حكم خدا محدود به حد و مقدارى است == | ==هر موجودى به امر و حكم خدا محدود به حد و مقدارى است == | ||
«'''و كل شئ عنده بمقدار'''» - «مقدار»، به معنى حد هر چيزى است كه با آن متعين شده و از غير خود ممتاز مى گردد. زيرا هيچ چيزى نيست كه لباس وجود به خود گرفته باشد كه فى نفسه و از غير خود متعين و ممتاز نباشد. چون اگر متعين نمى بود، وجود نمى يافت. | «'''و كل شئ عنده بمقدار'''» - «مقدار»، به معنى حد هر چيزى است كه با آن متعين شده و از غير خود ممتاز مى گردد. زيرا هيچ چيزى نيست كه لباس وجود به خود گرفته باشد كه فى نفسه و از غير خود متعين و ممتاز نباشد. چون اگر متعين نمى بود، وجود نمى يافت. |
ویرایش