گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:


==بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)==
==بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)==
در الدر المنثور است كه ترمذى، نسائى بزار، ابويعلى، ابن جرير، ابن ابى حاتم، ابن حيان، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - و ابن مردويه، از انس روايت كرده اند كه گفت:  
در الدر المنثور است كه ترمذى، نسائى، بزار، ابويعلى، ابن جرير، ابن ابى حاتم، ابن حيان، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - و ابن مردويه، از انس روايت كرده اند كه گفت:  


ظرفى خرما براى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آوردند، فرمود: «مثل كلمة طيبة كشجرة طيبة»، تا رسيدند به جملۀ «تؤتى اكلها كلّ حين بإذن ربّها». آنگاه فرمود: منظور از شجره طيبه، درخت خرما است، و سپس آيه بعد را تلاوت كردند: «و مثل كلمة خبيثه كشجرة خبيثة»، تا رسيدند به «ما لها من قرار». و فرمودند: مقصود از آن، بوتۀ حنظله است.
ظرفى خرما براى رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» آوردند، فرمود: «مَثَلُ كَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ كَشَجَرَةٍ طَيِّبَة»، تا رسيدند به جملۀ «تُؤتِى أُكُلَهَا كُلِّ حِينٍ بِإذنِ رَبِّهَا». آنگاه فرمود: منظور از شجره طيبه، درخت خرما است، و سپس آيه بعد را تلاوت كردند: «وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَة»، تا رسيدند به «مَا لَهَا مِن قَرَارٍ». و فرمودند: مقصود از آن، بوتۀ حنظله است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۸۹ </center>
مؤلف: اين معنا كه مقصود از درخت طيب خرما است، در روايات ديگرى نيز از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده، ولى بيش از اين دلالت ندارد كه درخت خرما، يكى از انواع شجره طيبه است. ذيل اين روايت كه شجره خبيثه را عبارت از حنظله دانسته، با روايتى كه هم اكنون نقل مى كنيم، منافات دارد.
مؤلف: اين معنا كه مقصود از درخت طيّب، خرما است، در روايات ديگرى نيز از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نقل شده، ولى بيش از اين دلالت ندارد كه درخت خرما، يكى از انواع شجرۀ طيّبه است. ذيل اين روايت كه شجره خبيثه را عبارت از «حنظله» دانسته، با روايتى كه هم اكنون نقل مى كنيم، منافات دارد.


و در همان كتاب است كه ابن مردويه، از ابى هريره نقل كرده كه گفت: عده اى از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نشسته بودند، آيه شريفه: «اجتثّت من فوق الارض ما لها من قرار» را به ميان آورده، به آن جناب عرض كردند: به نظر ما «شجره خبيثه» همان «كماه» (قارچ) مى باشد.  
و در همان كتاب است كه ابن مردويه، از ابوهريره نقل كرده كه گفت: عده اى از اصحاب رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نشسته بودند، آيه شريفه: «اجتُثَّت مِن فَوقِ الأرضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ» را به ميان آورده، به آن جناب عرض كردند: به نظر ما «شجره خبيثه»، همان «كَمأة» (قارچ) مى باشد.  


حضرت فرمود: كماه كه از «مَنّ» (نعمت آسمانى) است و آبش براى چشم شفاء است. و همچنين «عجوه» از بهشت و مايه شفاء از سموم است.
حضرت فرمود: كَمأة كه از «مَنّ» (نعمت آسمانى) است و آبش براى چشم شفاء است. و همچنين «عَجوَة»، از بهشت و مايه شفاء از سموم است.


مؤلف: مانند اين سخن در حنظله هم مى آيد، زيرا آن نيز خواص طبى بسيارى دارد. و در همان كتاب است كه بيهقى، در كتاب «سنن» خود، از على (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: كلمه «حين»، به معناى شش ماه است.
مؤلف: مانند اين سخن در حنظله هم مى آيد، زيرا آن نيز خواص طبى بسيارى دارد. و در همان كتاب است كه بيهقى، در كتاب «سنن» خود، از على «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: كلمۀ «حِينٍ»، به معناى شش ماه است.


مؤلف: اين روايت نيز مانند روايات قبلى، مورد اشكال است.
مؤلف: اين روايت نيز مانند روايات قبلى، مورد اشكال است.


و در كافى، به سند خود، از عمرو بن حريث نقل مى كند كه گفت: از امام صادق (عليه السلام) در باره آيه شريفه: «كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء» سؤال كردم.  
و در كافى، به سند خود، از عمرو بن حريث نقل مى كند كه گفت: از امام صادق «عليه السلام» در باره آيه شريفه: «كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرعُهَا فِى السَّمَاء» سؤال كردم.  


فرمودند: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) اصل آن، و اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرع آن، و امامان از ذريه او، شاخه هاى آن، و علم امامان ميوه آن، و شيعيان ايشان، برگ هاى آن است.  
فرمودند: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» اصل آن، و اميرالمؤمنين «عليه السلام» فرع آن، و امامان از ذرّيه او، شاخه هاى آن، و علم امامان ميوه آن، و شيعيان ايشان، برگ هاى آن است.  


سپس فرمود: آيا در اين زيادى هست (كه ديگران هم از آن سهمى ببرند)؟ مى گويد گفتم: نه به خدا قسم. فرمود: قسم به خدا، هر مؤمنى كه متولد شود، برگى به اين درخت افزوده مى گردد، و هر مؤمنى كه بميرد، يك برگ از آن مى افتد.
سپس فرمود: آيا در اين زيادى هست (كه ديگران هم از آن سهمى ببرند)؟ مى گويد گفتم: نه به خدا قسم. فرمود: قسم به خدا، هر مؤمنى كه متولد شود، برگى به اين درخت افزوده مى گردد، و هر مؤمنى كه بميرد، يك برگ از آن مى افتد.


مؤلف: اين روايت مبتنى بر اين است كه مراد از كلمه طيبه، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) باشد، و حال آن كه كلمه، در كلام خداى سبحان، بر انسان اطلاق شده. مانند «آية بكلمة منه اسمه المسيح عيسى بن مريم». از اين هم كه بگذريم، روايت از نمونه هاى تطبيقى كلى بر مصداق است.
مؤلف: اين روايت مبتنى بر اين است كه مراد از كلمۀ طيّبه، رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» باشد، و حال آن كه «كلمة»، در كلام خداى سبحان، بر انسان اطلاق شده. مانند آيه «بِكَلِمَةٍ مِنهُ اسمُهُ المَسِيحُ عِيسَى بنُ مَريَم». از اين هم كه بگذريم، روايت از نمونه هاى تطبيقى كلى بر مصداق است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۹۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۹۰ </center>
يعنى خاندان نبوت و پيروانشان، يكى از مصاديق شجره طيبه هستند. دليلش هم، اختلاف روايات در اين تطبيق است. در بعضى ها دارد كه اصل: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و فرع: على (عليه السلام)، و شاخه ها: امامان (عليهم السلام) و ميوه: علم ايشان و برگ: شيعيان اند. مانند همين روايتى كه نقل كرديم.
يعنى خاندان نبوت و پيروانشان، يكى از مصاديق شجره طيبه هستند. دليلش هم، اختلاف روايات در اين تطبيق است. در بعضى ها دارد كه اصل: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» و فرع: على «عليه السلام»، و شاخه ها: امامان «عليهم السلام» و ميوه: علم ايشان و برگ: شيعيان اند. مانند همين روايتى كه نقل كرديم.


و در بعضى دارد: درخت: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و فرع آن: على (عليه السلام)، و شاخه اش: فاطمه (عليها السلام)، و ثمره اش: اولاد فاطمه، و برگ آن: شيعيان اند. مانند روايتى كه صدوق آن را از جابر، از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده است.  
و در بعضى دارد: درخت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» و فرع آن: على «عليه السلام»، و شاخه اش: فاطمه «عليها السلام»، و ثمره اش: اولاد فاطمه، و برگ آن: شيعيان اند. مانند روايتى كه صدوق آن را از جابر، از امام باقر «عليه السلام» نقل كرده است.  


و در بعضى ديگر دارد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام) اصل درخت، و ولايت براى هر كه داخل آن شود، فرع آن می باشد. مانند روايتى كه كافى، به سند خود، از محمد حلبى، از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده است.
و در بعضى ديگر دارد: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» و ائمه «عليهم السلام»، اصل درخت، و ولايت براى هر كه داخل آن شود، فرع آن می باشد. مانند روايتى كه كافى، به سند خود، از محمد حلبى، از امام صادق «عليه السلام» نقل كرده است.


و در مجمع البيان است كه ابى الجارود، از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: اين، يعنى جمله «كشجرة خبيثة...»، مَثُل بنى اميّه است.  
و در مجمع البيان است كه ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» نقل كرده كه فرمود: اين، يعنى جمله «كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ...»، مَثُل بنى اميّه است.  


و در تفسير عياشى، از عبد الرحمان بن سالم اشل، از پدرش، از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه معناى: «ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة» و آيه بعدش را از آن حضرت پرسيد.  
و در تفسير عياشى، از عبدالرحمان بن سالم اشل، از پدرش، از امام صادق «عليه السلام» نقل كرده كه معناى: «ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَة» و آيه بعدش را از آن حضرت پرسيد.  


در جواب فرمود: اين مَثَلى است كه خداوند براى اهل بيت پيغمبرش زده، و آن ديگرى، مَثَلى است كه براى دشمنان ايشان زده است، كه مى فرمايد: «و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الارض ما لها من قرار».
در جواب فرمود: اين مَثَلى است كه خداوند براى اهل بيت پيغمبرش زده، و آن ديگرى، مَثَلى است كه براى دشمنان ايشان زده است، كه مى فرمايد: «وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجتُثَّت مِن فَوقِ الأرضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ».


مؤلف: آلوسى در تفسير خود روح المعانى مطلبى گفته كه عين عبارتش چندين است: اماميه كه تو خود حال ايشان را مى دانى، از ابى جعفر (رضى الله عنه) تفسير اين آيه را چنين روايت كرده اند كه:  
مؤلف: آلوسى در تفسير خود روح المعانى مطلبى گفته كه عين عبارتش چندين است: اماميه كه تو خود حال ايشان را مى دانى، از ابى جعفر (رضى الله عنه) تفسير اين آيه را چنين روايت كرده اند كه:  
۲۰٬۸۱۶

ویرایش