۲۰٬۶۲۸
ویرایش
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
و به همين عنايت است كه قرآن كريم، وحى نبوت و كتاب هاى فرستاده شده بر انبياء را «ذكر» خوانده است، و آياتى كه شاهد بر اين معنا است، بسيار است و حاجتى به ايراد آن ها در اين جا نيست. البته در آيه بعدى مورد بحث، قرآن كريم را هم «ذكر» خوانده است. | و به همين عنايت است كه قرآن كريم، وحى نبوت و كتاب هاى فرستاده شده بر انبياء را «ذكر» خوانده است، و آياتى كه شاهد بر اين معنا است، بسيار است و حاجتى به ايراد آن ها در اين جا نيست. البته در آيه بعدى مورد بحث، قرآن كريم را هم «ذكر» خوانده است. | ||
پس قرآن كريم ذكر است، همچنان كه كتاب نوح و «صحف» ابراهيم و «تورات» موسى و «زبور» داوود و «انجيل» عيسى (عليه السلام) كه همه كتاب هاى آسمانی اند، نيز ذكرند، و بعضى از اهل اين كتابها آنها كه اين كتابها براى ايشان نازل شده و گروندگان به اين كتابها اهل ذكرند. و چون اهل و متخصص هر چيزى نسبت به آن چيز عارف تر و بيناتر و به اخبار آن داناترند، پس كسانى كه مى خواهند نسبت به آن چيز اطلاع به دست آورند لازم است به اهل آن مراجعه كنند، و اهل كتابهاى آسمانى همان دانشمندانى هستند كه تخصصشان در علم آن كتاب و عمل به شرايع آن است آنها اهل خبره و عاملين به آن علم اند، اخبار انبياء را مى دانند، پس ديگران بايد به آنان مراجعه نمايند. | پس قرآن كريم ذكر است، همچنان كه كتاب نوح و «صحف» ابراهيم و «تورات» موسى و «زبور» داوود و «انجيل» عيسى (عليه السلام) كه همه كتاب هاى آسمانی اند، نيز ذكرند، و بعضى از اهل اين كتابها آنها كه اين كتابها براى ايشان نازل شده و گروندگان به اين كتابها اهل ذكرند. و چون اهل و متخصص هر چيزى نسبت به آن چيز عارف تر و بيناتر و به اخبار آن داناترند، پس كسانى كه مى خواهند نسبت به آن چيز اطلاع به دست آورند لازم است به اهل آن مراجعه كنند، و اهل كتابهاى آسمانى همان دانشمندانى هستند كه تخصصشان در علم آن كتاب و عمل به شرايع آن است آنها اهل خبره و عاملين به آن علم اند، اخبار انبياء را مى دانند، پس ديگران بايد به آنان مراجعه نمايند. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۶: | ||
اين آن نكته اى است كه آيه كريمه با در نظر گرفتن سياقش و سياق ما قبلش افاده مى كند، و محصل آن اين است كه جمله «لتبين...» غايت است براى انزال، اما نه فى نفسه، بلكه از حيث اينكه متعلق به شخص رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و متعلق «يتفكرون» حذف شده، و تقدير آن اين است كه: «در زندگى تو تفكر كند» نه در «ذكر». | اين آن نكته اى است كه آيه كريمه با در نظر گرفتن سياقش و سياق ما قبلش افاده مى كند، و محصل آن اين است كه جمله «لتبين...» غايت است براى انزال، اما نه فى نفسه، بلكه از حيث اينكه متعلق به شخص رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و متعلق «يتفكرون» حذف شده، و تقدير آن اين است كه: «در زندگى تو تفكر كند» نه در «ذكر». | ||
<span id='link255'><span> | <span id='link255'><span> | ||
==وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند == | ==وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند == | ||
وليكن مفسرين گفته اند كه جمله «لتبين» غايت است براى انزال، و مراد از «تفكر» تفكر در ذكر است، تا به اين وسيله بفهمند كه ذكر حق است ، و بنا بر اين تقدير معناى آيه چنين مى شود: ما به سويت ذكر، يعنى قرآن را فرستاديم تا براى همه مردم آنچه را كه در اين ذكر برايشان نازل شده و آنچه اين ذكر از اصول معارف و احكام و شرايع و تاريخ احوال امتهاى گذشته و آنچه از سنت خدا بر آنان جريان يافته را در بردارد بيان كنى، و ديگر براى اين اميد بود كه در ذكر، تفكر كنند تا باشد، كه به حقانيت و از طرف خدا بودن آن واقف گردند، و يا براى اينكه در آنچه برايشان بيان ميكنى تفكر كنند. | وليكن مفسرين گفته اند كه جمله «لتبين» غايت است براى انزال، و مراد از «تفكر» تفكر در ذكر است، تا به اين وسيله بفهمند كه ذكر حق است ، و بنا بر اين تقدير معناى آيه چنين مى شود: ما به سويت ذكر، يعنى قرآن را فرستاديم تا براى همه مردم آنچه را كه در اين ذكر برايشان نازل شده و آنچه اين ذكر از اصول معارف و احكام و شرايع و تاريخ احوال امتهاى گذشته و آنچه از سنت خدا بر آنان جريان يافته را در بردارد بيان كنى، و ديگر براى اين اميد بود كه در ذكر، تفكر كنند تا باشد، كه به حقانيت و از طرف خدا بودن آن واقف گردند، و يا براى اينكه در آنچه برايشان بيان ميكنى تفكر كنند. |
ویرایش