گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۵: خط ۸۵:
«'''إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ لهَُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ لهَُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ'''»:


اينكه از مؤمنات سه صفت را بر شمرده ، به منظور دلالت بر عظمت معصيت بوده ، چون صفت شوهر داشتن و عفت و غفلت و ايمان هر يك سبب تامى هستند براى اينكه نسبت زنا را ظلم ، و نسبت دهنده را ظالم و متهم بى گناه را مظلوم جلوه دهند، تا چه رسد به اينكه همه آن صفات با هم جمع باشند، يعنى زن متهم به زنا، هم شوهردار باشد، هم عفيف ، هم با ايمان ، و هم غافل از چنين نسبت كه در اين صورت نسبت زنا به او دادن ظلمى بزرگتر، و گناهى عظيم تر خواهد بود، و كيفرش لعنت در دنيا و آخرت ، و عذاب عظيم خواهد بود، ولى اين آيه شريفه هر چند كه در جمله آيات افك نازل شده باشد مضمونش عام است، و تنها مربوط به خصوص داستان افك به خانواده رسالت نيست ، هر چند كه سبب نزولش آن داستان باشد.
اين كه از «مؤمنات»، سه صفت را بر شمرده، به منظور دلالت بر عظمت معصيت بوده. چون صفت «شوهر داشتن» و «عفت» و غفلت و «ايمان»، هر يك سبب تامى هستند براى اين كه نسبت زنا را ظلم، و نسبت دهنده را ظالم و متهم بى گناه را مظلوم جلوه دهند، تا چه رسد به اين كه همه آن صفات با هم جمع باشند.  


«'''يوم تشهد عليهم السنتهم و ايديهم و ارجلهم بما كانوا يعملون'''»:
يعنى زن متهم به زنا، هم «شوهردار» باشد. هم «عفيف». هم «با ايمان»، و «هم غافل» از چنين نسبت، كه در اين صورت، نسبت زنا به او دادن ظلمى بزرگتر، و گناهى عظيم تر خواهد بود، و كيفرش، لعنت در دنيا و آخرت، و عذاب عظيم خواهد بود.
 
ولى اين آيه شريفه، هر چند كه در جمله آيات «إفك» نازل شده باشد، مضمونش عام است، و تنها مربوط به خصوص داستان «إفك» به خانواده رسالت نيست، هر چند كه سبب نزولش آن داستان باشد.
 
«'''يَومَ تَشهَدُ عَلَيهِم ألسِنَتُهُم وَ أيدِيهِم وَ أرجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعمَلُون'''»:


ظرف «يوم» متعلق است به عذاب عظيم در آيه قبل.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۵ </center>
و مراد از جمله «ما كانوا يعملون» به مقتضاى اطلاقى كه دارد مطلق اعمال زشت است ، - همچنان كه ديگران هم گفته اند - نه خصوص نسبت هاى زشت و ناروا تا شهادت زبان و دست و پا شهادت به عمل رمى و نسبت ناروا باشد پس مقصود از شهادت ، شهادت اعضاى بدن بر گناهان و همه معاصى است، البته هر عضوى به آن گناهى شهادت مى دهد كه مناسب با خود او است ، پس گناه اگر از سنخ گفتار باشد، مانند قذف (نسبت زنا دادن )، دروغ ، غيبت و امثال آن روز قيامت زبانها به آن شهادت مى دهند، و هر چه از قبيل افعال باشد، همچون سرقت و راه رفتن براى سخن چينى و سعايت و امثال آن ، بقيه اعضاء بدان گواهى مى دهند و چون بيشتر گناهان به وسيله دست و پا انجام مى شود از اين رو آن دو را نام برده.
ظرف «يوم»، متعلق است به «عذاب عظيم» در آيه قبل.
 
و مراد از جملۀ «مَا كَانُوا يَعمَلُون»، به مقتضاى اطلاقى كه دارد، مطلق اعمال زشت است - همچنان كه ديگران هم گفته اند - نه خصوص نسبت هاى زشت و ناروا، تا شهادت زبان و دست و پا، شهادت به عمل رمى و نسبت ناروا باشد.  


و در حقيقت شاهد بر هر عملى خود آن عضوى است كه عمل از او سرزده همچنان كه آيه «شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما كانوا يعملون» و آيه «ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولا» و آيه «اليوم نختم على افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون» نيز به اين معنا اشاره دارند، و به زودى بحث جداگانه اى درباره شهادت اعضاء در روز قيامت در تفسير سوره حم سجده ان شاء اللّه تعالى خواهد آمد.
پس مقصود از «شهادت»، شهادت اعضاى بدن بر گناهان و همه معاصى است. البته هر عضوى، به آن گناهى شهادت مى دهد كه مناسب با خود او است.
 
پس گناه اگر از سنخ گفتار باشد، مانند قذف (نسبت زنا دادن)، دروغ، غيبت و امثال آن، روز قيامت، زبان ها به آن شهادت مى دهند. و هرچه از قبيل افعال باشد، همچون سرقت و راه رفتن براى سخن چينى و سعايت و امثال آن، بقيه اعضاء بدان گواهى مى دهند. و چون بيشتر گناهان به وسيلۀ دست و پا انجام مى شود، از اين رو، آن دو را نام برده.
 
و در حقيقت، شاهد بر هر عملى، خود آن عضوى است كه عمل از او سر زده. همچنان كه آيه: «شَهِدَ عَلَيهِم سَمعُهُم وَ أبصَارُهُم وَ جُلُودُهُم بِمَا كَانُوا يَعمَلُون»، و آيه: «إنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنهُ مَسئُولاً»، و آيه: «اليَومَ نَختِمُ عَلَى أفوَاهِهِم وَ تُكَلِّمُنَا أيدِيهِم وَ تَشهَدُ أرجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكسِبُون» نيز، به اين معنا اشاره دارند.
 
و به زودى، بحث جداگانه اى درباره شهادت اعضاء در روز قيامت، در تفسير سوره «حم سجده»، إن شاء اللّه تعالى، خواهد آمد.


«'''يَوْمَئذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ'''»:
«'''يَوْمَئذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ'''»:


مراد از «دين» جزاء است ، همچنان كه در جمله «مالك يوم الدين» نيز به همين معنا است ، و كلمه «يوفيه» به معناى اداء و پرداختن چيزى است به تمام و كمال. و معناى اين آيه است كه در روز قيامت خداوند پاداش و كيفر حق آنان را به تمام و كمال مى دهد، و آن وقت مى فهمند كه خدا حق مبين است .
مراد از «دين» جزاء است، همچنان كه در جملۀ «مَالِكِ يَومِ الدِّين» نيز، به همين معنا است. و كلمۀ «يُوَفِّيهِ»، به معناى اداء و پرداختن چيزى است به تمام و كمال.  
 
و معناى اين آيه، این است كه: در روز قيامت، خداوند پاداش و كيفر حق آنان را به تمام و كمال مى دهد، و آن وقت مى فهمند كه خدا «حقّ مبين» است.


اين از نظر اتصال آيه به ما قبل ، و وقوعش در سياق آيات قبلى بود، و اگر نه از نظر اينكه خودش آيه اى است مستقل، ممكن است بگوييم : مراد از «دين»، آن معنايى است كه مرادف با كلمه «ملت و كيش» است، يعنى سنت زندگى كه در اين صورت آيه شريفه در
اين از نظر اتصال آيه به ماقبل، و وقوعش در سياق آيات قبلى بود، و اگر نه از نظر اين كه خودش آيه اى است مستقل، ممكن است بگوييم: مراد از «دين»، آن معنايى است كه مرادف با كلمۀ «ملت و كيش» است. يعنى سنت زندگى، كه در اين صورت، آيه شريفه در مقام بیان معنایی عالی خواهد بود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۶ </center>
مقام بيان معنايى عالى خواهد بود، و آن اين است كه روز قيامت حقايق براى بشر ظهور پيدا مى كند، و اين معنا با جمله «و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين» سازگارتر است.
و آن، اين است كه: روز قيامت، حقايق براى بشر ظهور پيدا مى كند. و اين معنا، با جملۀ «وَ يَعلَمُونَ أنَّ اللّهَ هُوَ الحَقُّ المُبِين»، سازگارتر است.


<span id='link90'><span>
<span id='link90'><span>
۲۰٬۴۱۲

ویرایش