گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۹: خط ۳۹:
براى اين كه او، تنها قدرت آن دارد كه مؤمنان به آياتش و تسليم شدگان در برابر حق را هدايت كند. و اما مشركان، به خاطر انكار و لجبازی شان، و يهوديان به خاطر اختلافشان، مُردگانى شده اند كه گوششان از شنيدن حق كر شده و چشمشان از ديدن آن كور. ديگر نمى شنوند و به سوى حق راه نمى يابند و با نظر در آيات آسمان و زمين اعتبار نمى گيرند، و همه را اين ها به اختيار خود مى كنند. نه اين كه ما قدرت ديدن و شنيدن را از آن ها گرفته باشيم.
براى اين كه او، تنها قدرت آن دارد كه مؤمنان به آياتش و تسليم شدگان در برابر حق را هدايت كند. و اما مشركان، به خاطر انكار و لجبازی شان، و يهوديان به خاطر اختلافشان، مُردگانى شده اند كه گوششان از شنيدن حق كر شده و چشمشان از ديدن آن كور. ديگر نمى شنوند و به سوى حق راه نمى يابند و با نظر در آيات آسمان و زمين اعتبار نمى گيرند، و همه را اين ها به اختيار خود مى كنند. نه اين كه ما قدرت ديدن و شنيدن را از آن ها گرفته باشيم.


در مرحله دوم آينده، آنان را كه با اين حال مى ميرند، يعنى هيچ معجزه و آيتى در آن ها اثر نمى گذارد، بيان مى كند و مى فرمايد: به زودى، جنبنده اى از زمين بيرون مى شود و با ايشان صحبت مى كند، كه چون معجزه اى است خارق العاده و بسيار عجيب، ناگزيرشان مى كند از اين كه حق را قبول كنند. و ديگر اين كه از هر امتى، فوجى از تكذيب كنندگان را محشور مى كند و حجت را بر آنان تمام مى سازد و بالاخره، او داناى به افعال ايشان است و به زودى، هر كه حسنه يا سيئه اى كرده باشد، پاداش يا كيفرش مى دهد و اين پاداش، در روزى است كه در صور دميده شود. پس همه به فزع درآيند و با خوارى و ذلت نزد خدا آيند.
در مرحله دوم، آيندۀ آنان را كه با اين حال مى ميرند، يعنى هيچ معجزه و آيتى در آن ها اثر نمى گذارد، بيان مى كند و مى فرمايد: به زودى، جنبنده اى از زمين بيرون مى شود و با ايشان صحبت مى كند، كه چون معجزه اى است خارق العاده و بسيار عجيب، ناگزيرشان مى كند از اين كه حق را قبول كنند. و ديگر اين كه از هر امتى، فوجى از تكذيب كنندگان را محشور مى كند و حجت را بر آنان تمام مى سازد و بالاخره، او داناى به افعال ايشان است و به زودى، هر كه حسنه يا سيئه اى كرده باشد، پاداش يا كيفرش مى دهد و اين پاداش، در روزى است كه در صور دميده شود. پس همه به فزع درآيند و با خوارى و ذلت نزد خدا آيند.


دقت در اين دو فراز، اين را به دست مى دهد كه ملايم تر با سياق اين است كه ما كلمۀ «يَومَ يُنفَخُ» را ظرف بگيريم براى جملۀ «إنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا يَفعَلُون». و كلمۀ «يَفعَلُون» را هم، با «يا» بخوانيم و «تَفعَلُون» نخوانيم، هرچند كه در قرائت متعارف با «تاى» خطاب آمده.
دقت در اين دو فراز، اين را به دست مى دهد كه ملايم تر با سياق اين است كه ما كلمۀ «يَومَ يُنفَخُ» را ظرف بگيريم براى جملۀ «إنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا يَفعَلُون». و كلمۀ «يَفعَلُون» را هم، با «يا» بخوانيم و «تَفعَلُون» نخوانيم، هرچند كه در قرائت متعارف با «تاى» خطاب آمده.
خط ۴۶: خط ۴۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۷ </center>


بنابراين، آيه مورد بحث، همان معنا را خواهد داد كه آيه: «أفَلَا يَعلَمُ إذَا بُعثِرَ مَا فِى القُبُورِ وَ حُصِّلَ مَا فِى الصُّدُور إنَّ رَبَّهُم بِهِم يَومَئِذٍ لَخَبِير»، و آيه: «يَومَ هُم بَارِزُونَ لَا يَخفَى عَلَى اللّهِ مِنهُم شَئٌ»، در مقام بيان آن است.  
بنابراين، آيه مورد بحث، همان معنا را خواهد داد كه آيه: «أفَلَا يَعلَمُ إذَا بُعثِرَ مَا فِى القُبُورِ * وَ حُصِّلَ مَا فِى الصُّدُور * إنَّ رَبَّهُم بِهِم يَومَئِذٍ لَخَبِير»، و آيه: «يَومَ هُم بَارِزُونَ لَا يَخفَى عَلَى اللّهِ مِنهُم شَئٌ»، در مقام بيان آن است.  


آن وقت، جملۀ «مَن جَاءَ بِالحَسَنَة...»، تفصيلى مى شود براى جملۀ «إنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا يَفعَلُون»، تفصيل از نظر لازمه با خبر بودن، كه همان جزاى عملكرد آنان است، همچنان كه در ذيل هم به آن اشاره نموده مى فرمايد: «هَل تُجزَونَ إلّا مَا كُنتُم تَعمَلُون»، و قبلا مردم غايب فرض شده بودند و در اين جا حاضر و مورد خطاب، اين التفات به منظور تشديد نهيب و تهديد است.
آن وقت، جملۀ «مَن جَاءَ بِالحَسَنَة...»، تفصيلى مى شود براى جملۀ «إنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا يَفعَلُون»، تفصيل از نظر لازمه با خبر بودن، كه همان جزاى عملكرد آنان است، همچنان كه در ذيل هم به آن اشاره نموده مى فرمايد: «هَل تُجزَونَ إلّا مَا كُنتُم تَعمَلُون»، و قبلا مردم غايب فرض شده بودند و در اين جا حاضر و مورد خطاب، اين التفات به منظور تشديد نهيب و تهديد است.


حمل آيه : «و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّمرّ السحاب» بر حركت جوهرى و برحركت انتقالى زمين
==حمل آيه: «و ترى الجبال...»، بر حركت جوهرى و انتقالى زمين==


البته در آيه «و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمر مر السحاب» دو قول ديگر هست . يكى اينكه : آن را حمل كرده اند بر حركت جوهرى و اينكه تمامى موجودات با جوهره ذاتشان به سوى غايت وجود خود در حركتند و اين همان معناى حشر و رجوع به خداى سبحان است .
البته در آيه «و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمر مر السحاب» دو قول ديگر هست . يكى اينكه : آن را حمل كرده اند بر حركت جوهرى و اينكه تمامى موجودات با جوهره ذاتشان به سوى غايت وجود خود در حركتند و اين همان معناى حشر و رجوع به خداى سبحان است .
۲۰٬۴۴۵

ویرایش