۲۰٬۵۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
از اين تقسيم بر مى آيد: طايفۀ اول، اشخاصى هستند كه در ايمان و عمل كامل اند. چون مقتضاى حقيقت معناى «الّذِينَ تَابُوا وَ اتّبَعُوا سَبِيلَكَ»، همين است. لذا اول اين طايفه را ذكر كردند و از پروردگار خود خواستند تا ايشان را بيامرزد و وعدۀ بهشت عدنى كه به ايشان داده، در حقشان منجّز فرمايد. | از اين تقسيم بر مى آيد: طايفۀ اول، اشخاصى هستند كه در ايمان و عمل كامل اند. چون مقتضاى حقيقت معناى «الّذِينَ تَابُوا وَ اتّبَعُوا سَبِيلَكَ»، همين است. لذا اول اين طايفه را ذكر كردند و از پروردگار خود خواستند تا ايشان را بيامرزد و وعدۀ بهشت عدنى كه به ايشان داده، در حقشان منجّز فرمايد. | ||
و طايفۀ دوم، در مقام و منزلت، پايين تر از طايفه | و طايفۀ دوم، در مقام و منزلت، پايين تر از طايفه اول اند. كسانى هستند كه ايمان و عمل صالح خود را به حدّ كمال نرسانده اند و ايمانى ناقص و ضعيف دارند و عملى زشت. ولى به طايفۀ اول منسوب اند. يا پدر و يا فرزند و يا همسر آن هايند. لذا سپس اين طايفه را ذكر كرده و از خداى تعالى درخواست كرده اند كه اين طايفه را هم، به طايفه اول كاملين در ايمان در جنات عدن ملحق نموده، و از بدی ها، حفظشان فرمايد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۷۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۷۰ </center> | ||
بنابر اين بيان، آيه شريفه مورد بحث، در معناى آيه: «وَ الّذِينَ آمَنُوا وَ | بنابر اين بيان، آيه شريفه مورد بحث، در معناى آيه: «وَ الّذِينَ آمَنُوا وَ اتّبَعَتهُم ذُرّيّتَهُم بِإيمَانٍ ألحَقنَا بِهِم ذُرّيّتَهُم وَ مَا ألَتنَاهُم مِن عَمَلِهِم مِن شَئ» خواهد بود. با اين تفاوت كه آيه مورد بحث، دامنه شمولش، وسيع تر است. چون شامل پدران و همسران نيز مى شود. به خلاف آيه سوره «طور»، كه تنها شامل «ذرّيات: مى شود، و از نظر ديگر نيز، وسيع تر است. چون در آيه سوره «طور»، ايمان ذرّيه قيد شده و در آيه مورد بحث، صلاحيت ذرّيه و آباء و ازواج، و صلاحيت، اعمّ از ايمان است. | ||
«'''إنّكَ أنتَ العَزِيزُ الحَكِيم'''» - ملائكه، اين جمله را آوردند تا درخواست هاى خود را تعليل كنند. چيزى كه هست، مقتضاى ظاهر كلام اين بود كه بگويند: «إنّكَ أنتَ الغَفُورُ الرّحِيم». چون مغفرت و رحمت خدا را درخواست كرده بودند، ليكن به جاى آن گفتند: «عَزِيزُ الحَكِيم»، و اين، بدان جهت است كه در آغاز مسألت خود، خدا را به رحمت و علم ستوده بودند، و لازمه سعۀ رحمت، يعنى عموم إعطا، اين است كه هرچه بخواهد و به هر كه بخواهد، عطا كند، و كسى جلوگيرش نباشد. و اين، همان «عزّت» است. چون عزّت هم، به همين معنا است كه قدرت بر اعطا و منع داشته باشد. | «'''إنّكَ أنتَ العَزِيزُ الحَكِيم'''» - ملائكه، اين جمله را آوردند تا درخواست هاى خود را تعليل كنند. چيزى كه هست، مقتضاى ظاهر كلام اين بود كه بگويند: «إنّكَ أنتَ الغَفُورُ الرّحِيم». چون مغفرت و رحمت خدا را درخواست كرده بودند، ليكن به جاى آن گفتند: «عَزِيزُ الحَكِيم»، و اين، بدان جهت است كه در آغاز مسألت خود، خدا را به رحمت و علم ستوده بودند، و لازمه سعۀ رحمت، يعنى عموم إعطا، اين است كه هرچه بخواهد و به هر كه بخواهد، عطا كند، و كسى جلوگيرش نباشد. و اين، همان «عزّت» است. چون عزّت هم، به همين معنا است كه قدرت بر اعطا و منع داشته باشد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
<span id='link303'><span> | <span id='link303'><span> | ||
و مراد از «سَيّئات» - به طورى كه ديگران گفته اند - آثار گناهان است، كه همان كيفر آن هاست. و اگر آثار گناهان را «سَيّئات» خوانده، بدين مناسبت است كه كيفر بدى هم، بدى است. همچنان كه خداى تعالى فرموده: «وَ جَزَاءُ سَيّئَةٍ سَيّئَةٌ | و مراد از «سَيّئات» - به طورى كه ديگران گفته اند - آثار گناهان است، كه همان كيفر آن هاست. و اگر آثار گناهان را «سَيّئات» خوانده، بدين مناسبت است كه كيفر بدى هم، بدى است. همچنان كه خداى تعالى فرموده: «وَ جَزَاءُ سَيّئَةٍ سَيّئَةٌ مِثلُهَا». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۷۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۷۱ </center> | ||
بعضى هم گفته اند: مراد از كلمه «سَيّئات»، خود گناهان و نافرمانی ها است، و در كلام چيزى كه مضاف به كلمه «سَيّئات» بوده، حذف شده، و تقدير كلام «وَ قِهِم جَزَاءَ السّيّئات»، و يا «وَ قِهِم عَذَابَ السّيّئَات» بوده. يعنى: پروردگارا! ايشان را از جزاى گناهان و يا عذاب گناهان حفظ بفرما. | بعضى هم گفته اند: مراد از كلمه «سَيّئات»، خود گناهان و نافرمانی ها است، و در كلام چيزى كه مضاف به كلمه «سَيّئات» بوده، حذف شده، و تقدير كلام «وَ قِهِم جَزَاءَ السّيّئات»، و يا «وَ قِهِم عَذَابَ السّيّئَات» بوده. يعنى: پروردگارا! ايشان را از جزاى گناهان و يا عذاب گناهان حفظ بفرما. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
بعضى گفته اند: مراد از «سَيّئات»، خود آن گناهانى است كه در دنيا واقع مى شود، و كلمه «يَومَئِذٍ» هم، اشاره به دنيا است، و معناى جمله اين است كه: پروردگارا! مؤمنان را به توفيق خود، در دنيا از ارتكاب گناهان حفظ فرما. | بعضى گفته اند: مراد از «سَيّئات»، خود آن گناهانى است كه در دنيا واقع مى شود، و كلمه «يَومَئِذٍ» هم، اشاره به دنيا است، و معناى جمله اين است كه: پروردگارا! مؤمنان را به توفيق خود، در دنيا از ارتكاب گناهان حفظ فرما. | ||
ولى اين تفسير صحيح نيست. چون سياق مؤيد آن است كه مراد از كلمۀ «يَومَئِذٍ: امروز»، روز قيامت باشد. همچنان كه جملۀ «وَ قِهِم عَذَابَ الجَحِيم»، در آيه هفتم و جملۀ «وَ أدخِلهُم جَنّاتِ عَدنٍ» در آيه هشتم نيز، شاهد بر اين است كه گفتگو در اين سياق، درباره روز قيامت است. پس حق اين است كه: مراد از كلمۀ «سَيّئات»، هول و هراس ها و شدايدى است كه در روز قيامت، براى مردم ظهور مى كند. | ولى اين تفسير صحيح نيست. چون سياق مؤيد آن است كه مراد از كلمۀ «يَومَئِذٍ: امروز»، روز قيامت باشد. همچنان كه جملۀ «وَ قِهِم عَذَابَ الجَحِيم»، در آيه هفتم و جملۀ «وَ أدخِلهُم جَنّاتِ عَدنٍ» در آيه هشتم نيز، شاهد بر اين است كه گفتگو در اين سياق، درباره روز قيامت است. | ||
پس حق اين است كه: مراد از كلمۀ «سَيّئات»، هول و هراس ها و شدايدى است كه در روز قيامت، براى مردم ظهور مى كند. | |||
<span id='link304'><span> | <span id='link304'><span> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
دوم اين كه: درخواست آمرزش را قبل از درخواست بهشت كرده اند، و اين معنا، يعنى ذكر آمرزش قبل از ذكر بهشت در كلام خداى تعالى، هر جا كه با هم آمده اند، مكرر آمده. و همين هم با عقل موافق است. براى اين كه به دست آمدن استعداد براى درك هر نعمتى، با زوال موانع تأمين مى شود. يعنى اول بايد موانع برطرف گردد، بعد نعمت به دست آيد. | دوم اين كه: درخواست آمرزش را قبل از درخواست بهشت كرده اند، و اين معنا، يعنى ذكر آمرزش قبل از ذكر بهشت در كلام خداى تعالى، هر جا كه با هم آمده اند، مكرر آمده. و همين هم با عقل موافق است. براى اين كه به دست آمدن استعداد براى درك هر نعمتى، با زوال موانع تأمين مى شود. يعنى اول بايد موانع برطرف گردد، بعد نعمت به دست آيد. | ||
<span id='link305'><span> | <span id='link305'><span> | ||
بعضى از مفسرين گفته اند: جمله ((فاغفر للذين تابوا...(( دلالت دارد بر اينكه برداشتن و اسقاط عقاب بعد از توبه ، تفضلى است از خداى تعالى ، چون اگر واجب بود ديگر احتياج نداشت ملائكه درخواست آن را بكنند، بلكه خود خداى تعالى عقاب تائبين را اسقاط مى كرد. | بعضى از مفسرين گفته اند: جمله ((فاغفر للذين تابوا...(( دلالت دارد بر اينكه برداشتن و اسقاط عقاب بعد از توبه ، تفضلى است از خداى تعالى ، چون اگر واجب بود ديگر احتياج نداشت ملائكه درخواست آن را بكنند، بلكه خود خداى تعالى عقاب تائبين را اسقاط مى كرد. | ||
ویرایش