گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
<span id='link267'><span>
<span id='link267'><span>


==(بيان اينكه ايمان علم و عمل - با هم - است و شدت و ضعف ايمان ناشى از شدت و ضعف علمو عمل است ) ==
==گفتارى درباره ايمان و زياد شدن آن==
ايمان ، تنها و صرف علم نيست ، به دليل آيات زير كه از كفر و ارتداد افرادى خبر مى دهد كه با علم به انحراف خود كافر و مرتد شدند، مانند آيه ((ان الذين ارتدوا على ادبارهم من بعد ما تبين لهم الهدى (( و آيه ((ان الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه و شاقوا الرسول من بعد ما تبين لهم الهدى (( و آيه ((و جحدوا بها و استيقنتها انفسهم (( و آيه ((و اضله اللّه على علم ((، پس بطورى كه ملاحظه مى فرماييد اين آيات ، ارتداد و كفر و جحود و ضلالت را با علم جمع مى كند.
«ايمان»، تنها و صرف علم نيست، به دليل آيات زير كه از كفر و ارتداد افرادى خبر مى دهد كه با علم به انحراف خود كافر و مرتد شدند. مانند آيه «إنّ الّذِينَ ارتَدُّوا عَلى أدبَارِهِم مِن بَعدِ مَا تَبَيّنَ لَهُمُ الهُدَى»، و آيه «إنّ الّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّه وَ شَاقُّوا الرّسُولَ مِن بَعدِ مَا تَبَيّنَ لَهُمُ الهُدَى»، و آيه «وَ جَحَدُوا بِهَا وَ استَيقَنَتهَا أنفُسُهُم»، و آيه «وَ أضَلّهُ اللّهُ عَلى عِلمٍ». پس به طورى كه ملاحظه مى فرماييد، اين آيات، ارتداد و كفر و جحود و ضلالت را با علم جمع مى كند.


پس معلوم شد كه صرف علم به چيزى و يقين به اينكه حق است ، در حصول ايمان كافى نيست ، و صاحب آن علم را نمى شود مؤ من به آن چيز دانست ، بلكه بايد ملتزم به مقتضاى علم خود نيز باشد، و بر طبق موداى علم عقد قلب داشته باشد، به طورى كه آثار عملى علم - هر چند فى الجمله - از وى بروز كند، پس كسى كه علم دارد به اينكه خداى تعالى ، الهى است كه جز او الهى نيست ، و التزام به مقتضاى علمش نيز دارد، يعنى در مقام انجام مراسم عبوديت خود و الوهيت خدا بر مى آيد، چنين كسى مؤ من است ، اما اگر علم مزبور را دارد، ولى التزام به آن را ندارد، و علمى كه علمش را بروز دهد و از عبوديتش خبر دهد ندارد چنين كسى عالم هست و مؤ من نيست . و از اينجا بطلان گفتار بعضى كه ايمان را صرف علم دانسته اند، روشن مى شود به همان دليلى كه گذشت .
پس معلوم شد كه صرف علم به چيزى و يقين به اين كه حق است، در حصول «ايمان» كافى نيست، و صاحب آن علم را نمى شود مؤمن به آن چيز دانست، بلكه بايد ملتزم به مقتضاى علم خود نيز باشد، و بر طبق مؤدّاى علم، عقد قلب داشته باشد، به طورى كه آثار عملى علم - هرچند فى الجمله - از وى بروز كند.
 
پس كسى كه علم دارد به اين كه خداى تعالى، الهى است كه جز او الهى نيست، و التزام به مقتضاى علمش نيز دارد، يعنى در مقام انجام مراسم عبوديت خود و الوهيت خدا بر مى آيد، چنين كسى مؤمن است. اما اگر علم مزبور را دارد، ولى التزام به آن را ندارد، و علمى كه علمش را بروز دهد و از عبوديتش خبر دهد، ندارد، چنين كسى عالِم هست و مؤمن نيست. و از اين جا، بطلان گفتار بعضى كه ايمان را صرف علم دانسته اند، روشن مى شود، به همان دليلى كه گذشت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۸۹ </center>
و نيز بطلان گفتار بعضى كه گفته اند: ايمان همان عمل است ، چون عمل با نفاق هم جمع مى شود، و ما مى بينيم منافقين كه حق برايشان ظهورى علمى يافته ، عمل هم مى كنند، اما در عين حال ايمان ندارند.
و نيز بطلان گفتار بعضى كه گفته اند: «ايمان»، همان عمل است. چون عمل با نفاق هم جمع مى شود، و ما مى بينيم منافقان كه حق برايشان ظهورى علمى يافته، عمل هم مى كنند، اما در عين حال ايمان ندارند.


و چون ايمان عبارت شد از علم به چيزى به التزام به مقتضاى آن ، به طورى كه آثار آن علم در عمل هويدا شود، و نيز از آنجايى كه علم و التزام هر دو از امورى است كه شدت و ضعف و زيادت و نقصان مى پذيرد، ايمان هم كه از آن دو تاءليف شده قابل زيادت و نقصان و شدت و ضعف است ، پس اختلاف مراتب و تفاوت درجات آن از ضرورياتى است كه به هيچ وجه نبايد در آن ترديد كرد.
و چون «ايمان»، عبارت شد از: علم به چيزى به التزام به مقتضاى آن، به طورى كه آثار آن علم در عمل هويدا شود، و نيز از آن جايى كه علم و التزام هر دو از امورى است كه شدّت و ضعف و زيادت و نقصان مى پذيرد، ايمان هم كه از آن دو تأليف شده، قابل زيادت و نقصان و شدت و ضعف است. پس اختلاف مراتب و تفاوت درجات آن، از ضرورياتى است كه به هيچ وجه نبايد در آن ترديد كرد.


اين آن حقيقتى است كه اكثر علماء آن را پذيرفته اند، و حق هم همين است ، دليل نقلى هم همان را مى گويد، مانند آيه مورد بحث كه مى فرمايد: ((ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم (( و آياتى ديگر. و نيز احاديثى كه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) وارد شده ، و از مراتب ايمان خبر مى دهد.
اين آن حقيقتى است كه اكثر علماء آن را پذيرفته اند، و حق هم همين است. دليل نقلى هم همان را مى گويد. مانند آيه مورد بحث كه مى فرمايد: «لِيَزدَادُوا إيمَاناً مَعَ إيمَانِهِم» و آياتى ديگر. و نيز احاديثى كه از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» وارد شده، و از مراتب ايمان خبر مى دهد.
<span id='link268'><span>
<span id='link268'><span>


۱۵٬۹۷۷

ویرایش