۱۹٬۲۵۸
ویرایش
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
اين عادت آنان در آن دوازده شهر بود، تا آن كه روز عيد شهر بزرگ فرا مى رسيد. نام اين شهر «اسفندار» بود و پادشاهشان نيز، در آن جا سكونت داشت و همه اهل شهرهاى دوازده گانه، در آن جا جمع شده، به جاى يك روز، دوازده روز عيد مى گرفتند، و تا آن جا كه مى توانستند بيشتر از شهرهاى ديگر قربانى مى آوردند و عبادت مى كردند. ابليس هم وعده ها به ايشان مى داد، و اميدوارشان مى كرد. (البته) بيشتر از آن وعده هايى كه شيطان هاى ديگر در اعياد ديگر، از ساير درختان به گوششان مى رسانيدند. | اين عادت آنان در آن دوازده شهر بود، تا آن كه روز عيد شهر بزرگ فرا مى رسيد. نام اين شهر «اسفندار» بود و پادشاهشان نيز، در آن جا سكونت داشت و همه اهل شهرهاى دوازده گانه، در آن جا جمع شده، به جاى يك روز، دوازده روز عيد مى گرفتند، و تا آن جا كه مى توانستند بيشتر از شهرهاى ديگر قربانى مى آوردند و عبادت مى كردند. ابليس هم وعده ها به ايشان مى داد، و اميدوارشان مى كرد. (البته) بيشتر از آن وعده هايى كه شيطان هاى ديگر در اعياد ديگر، از ساير درختان به گوششان مى رسانيدند. | ||
سال هاى دراز بر اين منوال گذشت و همچنان بر كفر و پرستش درختان، ادامه دادند تا آن كه خداوند رسولى از بنى اسرائيل از فرزندان يهودا، به سوى ايشان فرستاد. آن رسول، مدتى آن ها را به پرستش خدا و ترك شرك مى خواند، ولى ايشان ايمان نياوردند. پيغمبر نامبرده، آن درختان را نفرين كرد تا خشك شدند. چون چنين ديدند، به يكديگر گفتند: اين مرد خدايان ما را جادو كرد. عده اى گفتند: نه، خدايان بر ما غضب كردند، چون ديدند كه اين مرد ما را مى خواند تا بر آن ها كفر بورزيم و ما هيچ كارى به آن مرد نكرديم، و درباره آلهه خود غيرتى به خرج نداديم. آن ها هم قهر كردند و خشكيدند. | سال هاى دراز بر اين منوال گذشت و همچنان بر كفر و پرستش درختان، ادامه دادند تا آن كه خداوند رسولى از بنى اسرائيل از فرزندان يهودا، به سوى ايشان فرستاد. آن رسول، مدتى آن ها را به پرستش خدا و ترك شرك مى خواند، ولى ايشان ايمان نياوردند. پيغمبر نامبرده، آن درختان را نفرين كرد تا خشك شدند. | ||
چون چنين ديدند، به يكديگر گفتند: اين مرد خدايان ما را جادو كرد. عده اى گفتند: نه، خدايان بر ما غضب كردند، چون ديدند كه اين مرد ما را مى خواند تا بر آن ها كفر بورزيم و ما هيچ كارى به آن مرد نكرديم، و درباره آلهه خود غيرتى به خرج نداديم. آن ها هم قهر كردند و خشكيدند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۰۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۰۳ </center> |
ویرایش