گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۵: خط ۸۵:
<span id='link280'><span>
<span id='link280'><span>


==اشاره به مطالب اين سوره مباركه ==
==مطالب کلّی سوره صف ==
اين سوره ، مؤ منين را ترغيب و تحريك مى كند بر اينكه در راه خدا جهاد نموده ، با دشمنان دين او كارزار نمايند. و خبر مى دهد كه اين دين نورى است درخشان از جانب خداى سبحان كه كفار اهل كتاب مى خواهند آن را با دهان خود خاموش كنند، ولى خدا نور آن را تمام مى كند، هر چند كه كافران كراهت داشته باشند، و دين خود را بر تمامى اديان غلبه مى دهد هر چند كه مشركين نخواهند. و اين پيغمبرى كه به وى ايمان آورده اند فرستاده اى است از طرف خداى سبحان ، او را فرستاده تا هدايت باشد، و دين حق را به شما برساند، و اين همان است كه عيسى بن مريم (عليهماالسلام ) بنى اسرائيل را به آمدنش بشارت داد.
<center> «'''بیان آیات'''»  </center>
پس بر مؤ منين است كه كمر همت بر اطاعتش ببندند، و آنچه امر مى كند امتثال كنند، و در راه خدا جهاد نموده ، خدا را در دينش يارى كنند، تا خداى تعالى به سعادت آخرتشان رسانيده ، ياريشان كند، و در دنيا فتح و پيروزى نصيبشان كند، و بر دشمنانشان غالب و مسلط نمايد.
 
اين سوره، مؤمنان را ترغيب و تحريك مى كند بر اين كه در راه خدا جهاد نموده، با دشمنان دين او كارزار نمايند. و خبر مى دهد كه اين دين، نورى است درخشان از جانب خداى سبحان، كه كفار اهل كتاب مى خواهند آن را با دهان خود خاموش كنند، ولى خدا نور آن را تمام مى كند، هرچند كه كافران كراهت داشته باشند، و دين خود را بر تمامى اديان غلبه مى دهد، هرچند كه مشركان نخواهند. و اين پيغمبرى كه به وى ايمان آورده اند، فرستاده اى است از طرف خداى سبحان. او را فرستاده تا هدايت باشد، و دين حق را به شما برساند، و اين، همان است كه عيسى بن مريم «عليهماالسلام»، بنى اسرائيل را به آمدنش بشارت داد.
 
پس بر مؤمنان است كه كمر همت بر اطاعتش ببندند، و آنچه امر مى كند، امتثال كنند، و در راه خدا جهاد نموده، خدا را در دينش يارى كنند، تا خداى تعالى، به سعادت آخرتشان رسانيده، ياری شان كند، و در دنيا، فتح و پيروزى نصيبشان كند، و بر دشمنانشان غالب و مسلط نمايد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۰ </center>
و نيز بر مؤ منين است كه هرگز آنچه را كه خود عمل نمى كنند به ديگران نگويند، و در آنچه وعده مى دهند تخلف ننمايند، كه اين گونه اعمال ايشان را مستوجب خشمى از خدا نموده ، رسول را آزار مى دهد. و خطر را هم دارد كه خدا دلهايشان را منحرف سازد، همان طور كه با قوم موسى (عليه السلام ) چنين كرد، چون با اينكه مى دانستند آن جناب رسول خدا به سوى ايشان است ، مع ذلك آزارش دادند. و خدا مردم ستمكار را هدايت نمى كند.
و نيز بر مؤمنان است كه هرگز آنچه را كه خود عمل نمى كنند، به ديگران نگويند، و در آنچه وعده مى دهند، تخلف ننمايند، كه اين گونه اعمال، ايشان را مستوجب خشمى از خدا نموده، رسول را آزار مى دهد. و این خطر را هم دارد كه خدا دل هايشان را منحرف سازد، همان طور كه با قوم موسى «عليه السلام» چنين كرد. چون با اين كه مى دانستند آن جناب، رسول خدا به سوى ايشان است، مع ذلك آزارش دادند. و خدا مردم ستمكار را هدايت نمى كند.
اين سوره به شهادت زمينه آياتش در مدينه نازل شده است .
 
سبَّحَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ
اين سوره، به شهادت زمينه آياتش، در مدينه نازل شده است.
تفسير اين آيه در سوره حشر گذشت . و اگر سوره مورد بحث را با تسبيح و تنزيه خدا از هر نقص آغاز كرده براى اين است كه در اين سوره سخن از بديها و توبيخ مؤ منين به ميان آمده كه چرا چيزى را مى گويند كه خود عمل نمى كنند، و آنگاه تهديدشان كرده به اينكه اگر به خود نيايند، دچار خشم خدا گشته ، و خدا دلهاى تبهكاران را منحرف مى سازد.
 
مقصود از خطاب توبيخى : «'''چرا مى گوييد آنچه را كهعمل نمى كنيد'''» با توجه به سياق و زمينه كلام
«'''سبَّحَ للَّهِ مَا فى السّمَاوَاتِ وَ مَا فِى الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزُِيزُ الحَْكِيمُ'''»:
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ
 
كلمه «'''لم '''» مخفف كلمه «'''لما'''» است ، و حرف «'''ما'''» در آن استفهامى است ، و حرف «'''لام '''» براى تعليل است . و گفتار آيه در زمينه توبيخ است ، مى خواهد مؤ منين را به خاطر اينكه بدانچه مى گويند عمل نمى كنند توبيخ كند. و اينكه بعضى از مفسرين گفته اند «'''مراد از جمله ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد'''» منافقين هستند و آيه شريفه اين طائفه را سرزنش مى كند، نه مؤ منين را، زيرا مؤ منين از نظر قرآن محترمند)) درست نيست ، و نبايد به آن گوش فرا داد، براى اينكه قرآن پر است از آياتى كه مؤ منين را توبيخ و عتاب مى كند، مخصوصا آياتى كه درباره جنگها و متعلقات آن نازل شده ، از قبيل آيات راجع به جنگ احد، احزاب ، حنين ، صلح حديبيه و جنگ تبوك ، و مساءله انفاق در راه خدا و امثال آن . و مؤ منين صالح اگر صالح شدند و جلالت قدر يافتند، به خاطر همين توبيخ ‌ها بوده كه خداى تعالى از آنان نمود، و به وسيله به تدريج تربيتشان كرد، و گرنه صلاح نفسانى و جلالت قدر را از پيش خود در نيافتند.
تفسير اين آيه در سوره «حشر» گذشت. و اگر سوره مورد بحث را با تسبيح و تنزيه خدا از هر نقص آغاز كرده، براى اين است كه در اين سوره، سخن از بدی ها و توبيخ مؤمنان به ميان آمده، كه چرا چيزى را مى گويند كه خود عمل نمى كنند. و آنگاه تهديدشان كرده به اين كه اگر به خود نيايند، دچار خشم خدا گشته، و خدا دل هاى تبهكاران را منحرف مى سازد.
و مورد توبيخ در آيه مورد بحث هر چند بر حسب ظاهر لفظ آيه مطلق است ، و در خصوص تخلف كردار از گفتار و خلف وعده ، و نقض عهد است ، و درست هم هست ، چون وقتى ظاهر انسان موافق باطنش نشد، همه اين اعمال از او سر مى زند،
 
==مقصود از خطاب توبيخى: «چرا مى گوييد، آنچه را كه عمل نمى كنيد»==
«'''يَا أَيّهَُا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ'''»:
 
كلمه «لِمَ» مخفّف كلمه «لِمَا» است، و حرف «مَا» در آن، استفهامى است. و حرف «لام»، براى تعليل است. و گفتار آيه در زمينه توبيخ است. مى خواهد مؤمنان را به خاطر اين كه بدانچه مى گويند عمل نمى كنند، توبيخ كند. و اين كه بعضى از مفسران گفته اند: «مراد از جملۀ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد»، منافقان هستند، و آيه شريفه اين طایفه را سرزنش مى كند، نه مؤمنان را، زيرا مؤمنان از نظر قرآن، محترمند»، درست نيست، و نبايد به آن گوش فرا داد. براى اين كه قرآن پُر است از آياتى كه مؤمنان را توبيخ و عتاب مى كند، مخصوصا آياتى كه درباره جنگ ها و متعلّقات آن نازل شده، از قبيل آيات راجع به جنگ اُحُد، احزاب، حُنَين، صلح حُدَيبيّه و جنگ تبوك، و مسأله انفاق در راه خدا و امثال آن. و مؤمنان صالح - اگر صالح شدند و جلالت قدر يافتند - به خاطر همين توبيخ ‌ها بوده كه خداى تعالى، از آنان نمود، و به این وسيله به تدريج تربيتشان كرد، و گرنه صلاح نفسانى و جلالت قدر را از پيش خود در نيافتند.
 
و مورد توبيخ در آيه مورد بحث، هرچند بر حسب ظاهر، لفظ آيه مطلق است، و در خصوص تخلف كردار از گفتار و خُلف وعده و نقض عهد است، و درست هم هست. چون وقتى ظاهر انسان موافق باطنش نشد، همه اين اعمال از او سر مى زند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۱ </center>
و ليكن سياق و زمينه آيات مورد بحث كه آيه «'''ان اللّه يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا'''» در آن قرار گرفته ، و آيه «'''يا ايها الذين امنوا هل ادلكم على تجاره '''» در آيات بعد از آن واقع شده ، و همچنين آياتى نظير اينها كه در آن است مى فهماند كه گويا بعضى از مومنين قبل از جنگ وعده پايدارى داده بودند كه به هيچ وجه پشت به جنگ نكنند، و پا به فرار نگذارند و يا از بيرون شدن براى جنگ تثاقل نورزند، و يا از انفاق در تهيه ابزار جنگ براى خود و ديگران مضايقه ننمايند، ولى در موقع عمل خلف وعده كرد ه اند.
وليكن سياق و زمينه آيات مورد بحث كه آيه «إنَّ اللّه يُحِبُّ الّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِهِ صَفّاً» در آن قرار گرفته، و آيه «يَا أيُّهَا الّذِينَ آمَنُوا هَل أدُلُّكُم عَلى تِجَارَة» در آيات بعد از آن واقع شده، و همچنين آياتى نظير اينها كه در آن است، مى فهماند كه گويا بعضى از مؤمنان قبل از جنگ وعده پايدارى داده بودند كه به هيچ وجه پشت به جنگ نكنند، و پا به فرار نگذارند، و يا از بيرون شدن براى جنگ تثاقل نورزند، و يا از انفاق در تهيه ابزار جنگ براى خود و ديگران مضايقه ننمايند، ولى در موقع عمل، خُلف وعده كرده اند.
كبرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ
 
كلمه «'''مقت '''» به معناى خشم شديد است . آيه مى خواهد مضمون آيه قبلى را تعليل كند، و بفرمايد: خداى تعالى از همه اعمال انسان بيش از همه از اين عملش سخت به خشم مى آيد كه چيزى را بگويد كه بدان عمل نمى كند، چون اين خود از نشانه هاى نفاق است . البته بايد توجه داشت اين كه انسان چيزى را بگويد كه بدان عمل نمى كند، غير از آن است كه عمل نكند به آنچه كه گفته است ، (گاهى مى شود كه انسان موفق نمى شود بدانچه قبلا گفته عمل كند، و يا رسما خلف وعده مى كند، و گاه مى شود كه از اول كه وعده مى دهد، بناى عمل نكردن به آن را دارد، قسم دوم نفاق است نه اولى ) چون قسم اول ناشى از ضعف اراده و سستى همت است كه البته خود يكى از رذائل اخلاقى ، و منافى با سعادت نفس ‍ انسانى است ، چون خداى تعالى سعادت نفس بشر را بر اين اساس ‍ تاءمين نموده كه به اختيار خود اعمال خير كند و حسناتى كسب نمايد، و كليد كسب اين حسنات داشتن عزم راسخ و همت بلند است ، و اگر ديديم كسى وعده مى دهد ولى در مقام عمل سست مى شود، و خلف وعده مى كند، مى فهميم كه مردى سست عنصر و ضعيف الاراده است ، و از چنين انسانى اميد خير و سعادت نمى رود.
«'''كَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ'''»:
إِنَّ اللَّهَ يحِب الَّذِينَ يُقَتِلُونَ فى سبِيلِهِ صفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَنٌ مَّرْصوصٌ
 
كلمه «'''صف '''» - بنابه گفته راغب - به معناى اين است كه چند چيز، مثلا چند نفر انسان و يا درخت ، در خطى مستقيم قرار بگيرند. اين كلمه در آيه شريفه و در همه جا مصدرى است كه معناى اسم فاعل را مى دهد، و به همين جهت است كه جمع بسته نمى شود. و اگر منصوب آمده براى اين است كه حال از ضمير فاعل در جمله «'''يقاتلون '''» مى باشد. و معناى آيه اين است كه : خدا دوست مى دارد كسانى را كه در راه او قتال مى كنند،
كلمه «مَقت» به معناى خشم شديد است. آيه مى خواهد مضمون آيه قبلى را تعليل كند، و بفرمايد: خداى تعالى، از همه اعمال انسان، بيش از همه، از اين عملش سخت به خشم مى آيد كه چيزى را بگويد كه بدان عمل نمى كند. چون اين خود، از نشانه هاى نفاق است.
 
البته بايد توجه داشت اين كه انسان چيزى را بگويد كه بدان عمل نمى كند، غير از آن است كه عمل نكند به آنچه كه گفته است. (گاهى مى شود كه انسان موفق نمى شود بدانچه قبلا گفته عمل كند، و يا رسما خُلف وعده مى كند، و گاه مى شود كه از اول كه وعده مى دهد، بناى عمل نكردن به آن را دارد، قسم دوم نفاق است، نه اولى). چون قسم اول ناشى از ضعف اراده و سستى همت است كه البته خود، يكى از رذائل اخلاقى، و منافى با سعادت نفس ‍ انسانى است. چون خداى تعالى، سعادت نفس بشر را بر اين اساس تأمين نموده كه به اختيار خود اعمال خير كند و حسناتى كسب نمايد، و كليد كسب اين حسنات، داشتن عزم راسخ و همت بلند است. و اگر ديديم كسى وعده مى دهد، ولى در مقام عمل سست مى شود و خُلف وعده مى كند، مى فهميم كه مردى سست عنصر و ضعيف الاراده است، و از چنين انسانى اميد خير و سعادت نمى رود.
 
«'''إِنَّ اللَّهَ يُحِِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فى سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ'''»:
 
كلمۀ «صف» - بنابه گفته راغب - به معناى اين است كه چند چيز، مثلا چند نفر انسان و يا درخت، در خطى مستقيم قرار بگيرند. اين كلمه در آيه شريفه و در همه جا، مصدرى است كه معناى اسم فاعل را مى دهد، و به همين جهت است كه جمع بسته نمى شود. و اگر منصوب آمده، براى اين است كه حال از ضمير فاعل در جملۀ «يُقَاتِلُونَ» مى باشد. و معناى آيه اين است كه: خدا دوست مى دارد كسانى را كه در راه او قتال مى كنند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۲۲ </center>
در حالى كه به صف ايستاده اند.
در حالى كه به صف ايستاده اند.
كلمه «'''بنيان '''» به معناى بناء، و كلمه «'''مرصوص '''» به معناى ساختمانى است كه با رصاص محكم كارى شده ، به طورى كه در مقابل عوامل انهدام ، مقاوم باشد.
 
اين آيه شريفه جنبه تعليل را دارد - البته با دلالت التزامى - و توبيخ قبلى را تعليل مى كند. به اين بيان كه وقتى خداى تعالى از مقاتلان آن كسانى را دوست مى دارد كه چون كوه ايستادگى كنند، قهرا از مقاتلاتى كه وعده پايدارى مى دهند، ولى پايدارى نمى كنند و پا به فرار مى گذارند، خشمگين خواهد بود.
كلمه «بنيان» به معناى بناء، و كلمه «مَرصُوص» به معناى ساختمانى است كه با رصاص محكم كارى شده، به طورى كه در مقابل عوامل انهدام، مقاوم باشد.
 
اين آيه شريفه، جنبه تعليل را دارد - البته با دلالت التزامى - و توبيخ قبلى را تعليل مى كند. به اين بيان كه: وقتى خداى تعالى، از مقاتلان، آن كسانى را دوست مى دارد كه چون كوه ايستادگى كنند، قهرا از مقاتلاتى كه وعده پايدارى مى دهند، ولى پايدارى نمى كنند و پا به فرار مى گذارند، خشمگين خواهد بود.
<span id='link282'><span>
<span id='link282'><span>
==اشاره به نهى مسلمانان از ايذاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ==
==اشاره به نهى مسلمانان از ايذاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ==
وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يَقَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنى وَ قَد تَّعْلَمُونَ أَنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكمْ ...
وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يَقَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنى وَ قَد تَّعْلَمُونَ أَنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكمْ ...
۲۰٬۳۸۹

ویرایش