۲۰٬۸۱۶
ویرایش
خط ۶: | خط ۶: | ||
<span id='link567'><span> | <span id='link567'><span> | ||
==آيه در مقام تشريع و بيان وجوب سعى است، نه استجاب آن == | ==آيه در مقام تشريع و بيان وجوب سعى است، نه استجاب آن == | ||
و | و اين كه جملۀ «فَمَن حَجَّ البَيتَ أو اعتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيهِ أن يَطَّوَّفَ بِهِمَ»، به خاطر «فائى» كه بر سر آن است، نتيجه شعيره بودن اين دو مكان قرار داده شد، باز براى همين است كه اصل تشريع سعى ميان آن دو را برساند. نه اين كه بخواهد بفرمايد: «سعى بين صفا و مروه مستحب است». چون اگر مراد اين بود كه بفرمايد سعى مستحب است نه واجب، جا داشت بفرمايد «سعى ميان صفا و مروه كار خوبى است» و خلاصه خوبی هاى آن را بشمارد، نه اين كه بفرمايد سعى ميان آن دو جایز است و مذمتى ندارد. | ||
چون حاصل معناى | چون حاصل معناى آيه، اين است كه: از آن جا كه صفا و مروه، دو معبد از معابد خداست و ضررى ندارد كه شما خدا را در اين دو معبد عبادت كنيد، و اين گونه حرف زدن لسان اصل تشريع است، نه افاده اين كه اين كار مستحب است، و گرنه مناسب تر آن بود كه بفرمايد: صفا و مروه، از آن جا كه دو شعيره از شعائر خداست، خدا دوست می دارد بندگانش ميان آن دو محل را سعى كنند، و اين خود روشن است، و تعبير به امثال اين عبارات كه به تنهایى وجوب را نمى رساند، در مقام تشريع در قرآن شايع است. | ||
مثل اين كه در تشريع جهاد فرموده: «ذَلِكُم خَيرٌ لَكُم: اين عملتان براى شما خير است»، و در تشريع روزه فرموده: «وَ أن تَصُومُوا خَيرٌ لَكُم: و اين كه روزه بگيريد، برايتان بهتر است»، و در شكسته شدن نماز در سفر فرموده: «فَلَيسَ عَلَيكُم جُنَاحٌ أن تَقصُرُوا مِنَ الصَّلَوةِ: پس اين كه در سفر نماز را كوتاه بخوانيد، انحرافى از شما نيست». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۸۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۸۱ </center> | ||
«''' | «'''وَ مَن تَطَوَّعَ خَيراً فَإنَّ اللّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ '''»: اگر اين جمله را عطف بر مدخول «فاء» تفريع، يعنى كلمه «مَن حَجَّ» بگيريم، تعليل ديگرى می شود. براى اين كه چرا سعى بين صفا و مروه را تشريع كرد. چيزى كه هست، تعليل اولى (يعنى صفا و مروه از شعيره ها و معابد خدا هستند)، تعليلى بود خاص عبادت در صفا و مروه، و اين تعليل، تعليلى می شود عام. هم براى سعى و هم براى هر عبادت ديگر، و نيز در اين صورت مراد به «تطوّع»، مطلق اطاعت خواهد بود، نه اطاعت مستحبى. | ||
و اما اگر | و اما اگر «واو» بر سر جمله مورد بحث، واو عاطفه نباشد، بلكه استينافى باشد و خلاصه مطلبى از نو بر اول آيه عطف شده باشد، در اين صورت در اين مقام خواهد بود كه محبوبيت تطوّف (سعى) را فى نفسه افاده كند - البته در صورتی كه مراد به «تطوّع خير»، همان تطوّف باشد و يا در اين مقام خواهد بود كه محبوبيت حج و عمره را برساند - در صورتی كه مراد به «تطوّع خير»، حج و عمره باشد، دقت فرمایيد. | ||
<span id='link568'><span> | <span id='link568'><span> | ||
==شاكر بودن خداى تعالى، وصفى حقيقى است، نه مجازى == | ==شاكر بودن خداى تعالى، وصفى حقيقى است، نه مجازى == | ||
و كلمه شاكر و عليم دو اسم از اسماء حسناى خدا است و شكر باين معنا است كه شخصى كه مورد احسان كسى قرار گرفته ، احسان او را تلافى كند، يا صرفا احسانش را با زبان اظهار كند كه تو چنين و چنان كردى و يا با عمل آنرا تلافى كند مثلا اگر منعمى بمن با مال خود انعام كرده يا با ثناى جميل انعامش را تلافى كنم و يا آنقدر مال در راه رضاى او خرج كنم تا او از من راضى شود و عمل من از احسان او حكايت كند. | و كلمه شاكر و عليم دو اسم از اسماء حسناى خدا است و شكر باين معنا است كه شخصى كه مورد احسان كسى قرار گرفته ، احسان او را تلافى كند، يا صرفا احسانش را با زبان اظهار كند كه تو چنين و چنان كردى و يا با عمل آنرا تلافى كند مثلا اگر منعمى بمن با مال خود انعام كرده يا با ثناى جميل انعامش را تلافى كنم و يا آنقدر مال در راه رضاى او خرج كنم تا او از من راضى شود و عمل من از احسان او حكايت كند. |
ویرایش