گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۸: خط ۲۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۵۷ </center>
<span id='link554'><span>
<span id='link554'><span>
۳ - جمعى ديگر از منكران تجرّد نفس، البته از كسانی كه معتقد به مبدأ و معادند، در توجيه انكار خود گفته اند: آنچه از علوم، مربوط به زندگى انسان، چون فيزيولوژى و تشريح بر مى آيد، اين است كه آثار و خواص روحى انسان، مستند هستند به جرثومه هاى حيات. يعنى سلول هایى كه اصل در حيات انسان و حيوانند و حيات انسان بستگى به آن ها دارد. پس روح يك اثر و خاصيت مخصوصى است كه در اين سلول ها هست، و تازه اين سلول ها، داراى ارواح متعددى هستند.  
۳ - جمعى ديگر از منكران تجرّد نفس، البته از كسانی كه معتقد به مبدأ و معادند، در توجيه انكار خود گفته اند:  
 
آنچه از علوم، مربوط به زندگى انسان، چون فيزيولوژى و تشريح بر مى آيد، اين است كه آثار و خواص روحى انسان، مستند هستند به جرثومه هاى حيات. يعنى سلول هایى كه اصل در حيات انسان و حيوانند و حيات انسان بستگى به آن ها دارد. پس روح يك اثر و خاصيت مخصوصى است كه در اين سلول ها هست، و تازه اين سلول ها، داراى ارواح متعددى هستند.  


پس آن حقيقتى كه در انسان هست و با كلمه «من» از آن حكايت مى كند، عبارت است از: مجموعه اى از ارواح بی شمار كه به صورت اتحاد و اجتماع در آمده، و معلوم است كه اين كيفيت هاى زندگى و اين خواص روحى، با مُردن آدمى و يا به عبارتى با مُردن سلول ها، همه از بين مى رود و ديگر از انسان چيزى باقى نمى ماند.
پس آن حقيقتى كه در انسان هست و با كلمه «من» از آن حكايت مى كند، عبارت است از: مجموعه اى از ارواح بی شمار كه به صورت اتحاد و اجتماع در آمده، و معلوم است كه اين كيفيت هاى زندگى و اين خواص روحى، با مُردن آدمى و يا به عبارتى با مُردن سلول ها، همه از بين مى رود و ديگر از انسان چيزى باقى نمى ماند.
۲۰٬۸۸۷

ویرایش