۲۰٬۲۹۳
ویرایش
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
«'''وَ كُلَا مِنهَا رَغَداً'''»: كلمه «رَغَد»، به معناى گوارایى و خوشى زندگى است. وقتى می گويند: «أرغَدَ القوَمُ مَوَاشِيهِم»، معنايش اين است كه: اين مردم، حيوانات خود را رها كردند، تا هر جور خود می خواهند، بچرند. و وقتى می گويند: «قَومٌ رَغَدٌ» و يا «نِسَاءٌ رَغَدٌ»، معنايش: «قومى و يا زنانى مرفّه و داراى عيشى گوارا» می باشد. | «'''وَ كُلَا مِنهَا رَغَداً'''»: كلمه «رَغَد»، به معناى گوارایى و خوشى زندگى است. وقتى می گويند: «أرغَدَ القوَمُ مَوَاشِيهِم»، معنايش اين است كه: اين مردم، حيوانات خود را رها كردند، تا هر جور خود می خواهند، بچرند. و وقتى می گويند: «قَومٌ رَغَدٌ» و يا «نِسَاءٌ رَغَدٌ»، معنايش: «قومى و يا زنانى مرفّه و داراى عيشى گوارا» می باشد. | ||
«'''وَ لَا تَقرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ...'''»: و گويا نهى در اين جمله، نهى از خوردن ميوه آن درخت بوده، نه خود درخت. و اگر از آن تعبير كرده به اين كه «نزديك آن درخت مشويد»، براى اين بوده كه شدت نهى و مبالغه در تأكيد را برساند. به شهادت اين كه فرمود: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيب هاشان آشکار شد»، و نفرمود: «همين كه از آن خوردند»، و گرنه آيه: «فَأكَلَا مِنهَا فَبَدَت لَهُمَا سَوآتُهُمَا»، صريح در اين است كه منظور از نزديك نشدن به آن، خوردن | «'''وَ لَا تَقرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ...'''»: و گويا نهى در اين جمله، نهى از خوردن ميوه آن درخت بوده، نه خود درخت. و اگر از آن تعبير كرده به اين كه «نزديك آن درخت مشويد»، براى اين بوده كه شدت نهى و مبالغه در تأكيد را برساند. به شهادت اين كه فرمود: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيب هاشان آشکار شد»، و نفرمود: «همين كه از آن خوردند»، و گرنه آيه: «فَأكَلَا مِنهَا فَبَدَت لَهُمَا سَوآتُهُمَا»، صريح در اين است كه منظور از نزديك نشدن به آن، خوردن آن است، و مخالفتى هم كه نتيجه اش آشکار شدن عيب ها شد، همان خوردن بود، نه نزديكى. | ||
«'''فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ'''»: كلمۀ «ظَالِمِين»، اسم فاعل از «ظلم» است، نه ظلمت، كه بعضى از مفسران احتمالش را داده اند. چون خود آدم و همسرش، در آيه: «رَبَّنَا ظَلَمنَا أنفُسَنَا وَ إن لَم تَغفِر لَنَا وَ تَرحَمنَا» الخ، به ظلم خود اعتراف كرده اند. | «'''فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ'''»: كلمۀ «ظَالِمِين»، اسم فاعل از «ظلم» است، نه ظلمت، كه بعضى از مفسران احتمالش را داده اند. چون خود آدم و همسرش، در آيه: «رَبَّنَا ظَلَمنَا أنفُسَنَا وَ إن لَم تَغفِر لَنَا وَ تَرحَمنَا» الخ، به ظلم خود اعتراف كرده اند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۰۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۰۱ </center> | ||
چيزی كه هست، خدای تعالى اين تعبير را در سوره «طه»، | چيزی كه هست، خدای تعالى اين تعبير را در سوره «طه»، به تعبير شقاوت مبدّل كرده. در اين جا فرموده: «فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ»، و در آن جا فرموده: «فَلَا يُخرِجَنَّكُمَا مِنَ الجَنَّةِ فَتَشقَى». و «شقاء»، به معناى تعب است، همچنان كه خود قرآن، آن را تفسير نموده، و تفصيل داده به اين كه «إنَّ لَكَ ألَّا تَجُوعَ فِيهَا وَ لَا تَعرَى * وَ أنَّك لَا تَظمَأ فِيهَا وَ لَا تَضحَى»، الخ، كه ترجمه اش گذشت. | ||
از اين جا به خوبى روشن مى گردد كه: وبال ظلم نامبرده، همان واقع شدن در تعب زندگى در دنيا، از گرسنگى و تشنگى و عريانى و خستگى بوده. بنابراين، ظلم آدم و همسرش، ظلم به نفس خود بوده، نه نافرمانى خدا. چون اصطلاحا وقتى اين كلمه گفته می شود، معصيت و نافرمانى و ظلم به خداى سبحان به ذهن مى رسد. | از اين جا به خوبى روشن مى گردد كه: وبال ظلم نامبرده، همان واقع شدن در تعب زندگى در دنيا، از گرسنگى و تشنگى و عريانى و خستگى بوده. بنابراين، ظلم آدم و همسرش، ظلم به نفس خود بوده، نه نافرمانى خدا. چون اصطلاحا وقتى اين كلمه گفته می شود، معصيت و نافرمانى و ظلم به خداى سبحان به ذهن مى رسد. |
ویرایش