گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۱۲: خط ۲۱۲:
خدای تعالی، بعد از بیان رابطه بین عمل و جزا، در باره این که این رابطه به قلب سرایت کرده، قلب در اثر عمل، حالت و هیئت مخصوصی به خود می گیرد، اشاره نموده، می فرماید: «وَلَکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا کَسَبَت قُلُوبُکُم». و نیز می فرماید: «وَ إن تُبدُوا مَا فِی أنفُسِکُم أو تُخفُوهُ یُحَاسِبکمُ بِهِ اللهُ».
خدای تعالی، بعد از بیان رابطه بین عمل و جزا، در باره این که این رابطه به قلب سرایت کرده، قلب در اثر عمل، حالت و هیئت مخصوصی به خود می گیرد، اشاره نموده، می فرماید: «وَلَکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا کَسَبَت قُلُوبُکُم». و نیز می فرماید: «وَ إن تُبدُوا مَا فِی أنفُسِکُم أو تُخفُوهُ یُحَاسِبکمُ بِهِ اللهُ».


و در این معنا، آیات زیاد دیگری است که از آن ها بر می آید: جمیع آثار مترتبه بر اعمال، از ثواب و عقاب، همه در حقیقت مترتب بر حالاتی است که دل ها از راه عمل کسب می کنند، و اعمال، تنها و تنها واسطه این ترتب اند. آنگاه در آیات دیگری بیان می کند که آن جزایی که مردم در برابر عمل خود به زودی با آن مواجه می شوند، در حقیقت، همان عمل ایشان است، و چنان نیست که خدای تعالی، مانند مجتمعات بشری عملی را در نظر گرفته و جزای معینی را ردیف آن قرار داده و به سبب جعل و قرارداد، این را اثر آن کرده باشد، بلکه محفوظ ماندن عمل در نزد خدای تعالی، به محفوظ ماندن نفس عامل است و اثر عمل در نفس عامل، همچنان محفوظ هست تا آن که در روز آشکار شدن نهانی ها، آن را اظهار نماید.
و در این معنا، آیات زیاد دیگری است که از آن ها بر می آید: جمیع آثار مترتبه بر اعمال، از ثواب و عقاب، همه در حقیقت مترتب بر حالاتی است که دل ها از راه عمل کسب می کنند، و اعمال، تنها و تنها واسطه این ترتب اند. آنگاه در آیات دیگری بیان می کند که آن جزایی که مردم در برابر عمل خود به زودی با آن مواجه می شوند، در حقیقت، همان عمل ایشان است، و چنان نیست که خدای تعالی، مانند مجتمعات بشری عملی را در نظر گرفته و جزای معینی را ردیف آن قرار داده و به سبب جعل و قرارداد،  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۵۴۰ </center>
این را اثر آن کرده باشد، بلکه محفوظ ماندن عمل در نزد خدای تعالی، به محفوظ ماندن نفس عامل است و اثر عمل در نفس عامل، همچنان محفوظ هست تا آن که در روز آشکار شدن نهانی ها، آن را اظهار نماید.


از آن جمله می فرماید: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ مَا عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَراً وَ مَا عَمِلَت مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَو أنَّ بَینَهَا وَ بَینَهُ أمَداً بَعِیداً». و نیز می فرماید: «لَا تَعتَذِرُوا الیَومَ إنَّمَا تُجزَونَ مَا کُنتُم تَعمَلُونَ».
و دلالت این چند آیه بر این معنا روشن است. البته آیات بسیار دیگری هم هست که از همه روشن تر، این آیه شریفه است: «لَقَد کُنتَ فِی غَفلَةٍ مِن هَذَا فَکَشَفنَا عَنکَ غِطَائَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدِیدٌ». چه از این آیه، مخصوصا به قرینه این که فرمود: «الیََوم»، استفاده می شود که جزای اخروی در دنیا نیز حاضر و آماده بوده. چیزی که هست، انسان مادامی که در دنیا بوده، از وجود آن غفلت داشته. کلمه «غفلت» نیز، قرینه دیگری است بر این معنا. زیرا اگر آن جزا در دنیا آماده و حاضر نبود، غفلت از آن معنا نداشت. چنان که «کشف غطاء» نیز، قرینه دیگری است که از آن استفاده می شود چیزی در پسِ پرده بوده و تنها پرده، مانع از دیدن آن بوده است.
و این آیات، تفسیر می کنند آیات دیگری را که ظاهرند در مجازات معمولی و بینونت میان عمل و جزا. به عبارت روشن تر، از این آیات استفاده می شود که: اگر آیات دیگری ظهور در این دارد که عمل و جزا، دو چیز جدای از هم و غیر هم هستند، از این جهت است که آن آیات، ناظر به ربط اجتماعی و قراردادی، و این آیات، ناظر به مرحله رابطه حقیقی و واقعی عمل و جزا است.
این بود مطالبی که ما در این جا می خواستیم در پیرامون مجازات و عفو بگذرانیم. البته در جلد اول این کتاب، در تفسیر جملۀ «خَتَمَ اللهُ عَلَی قُلُوبِهِم» نیز، مختصر بحثی در این باره نمودیم. طالبین می توانند برای تکمیل و توضیح بحث، به آن جا مراجعه نمایند، و «خدا راهنماست».




۲۰٬۱۷۵

ویرایش