گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
<span id='link279'><span>
<span id='link279'><span>


==بحث روایتی:(روایاتی ذیل آيات گذشته) ==
==بحث روایتی: (روایاتی ذیل آيات گذشته) ==
در تفسير عياشى، از زراره و حمران و محمد بن مسلم، از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق (عليهما السلام) روايت شده كه در ذيل جمله «يوم يأتى بعض آيات ربك لا ينفع نفسا ايمانا»، فرمودند: مقصود از اين آيات، طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبنده زمين و پديد آمدن دود است، كه انسان اگر به گناه اصرار ورزد و عمل ايمانى بجا نيارود و اين آيه ها ظاهر شود، ايمانش سودى نخواهد داشت.
در تفسير عياشى، از زراره و حمران و محمّد بن مسلم، از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق «عليهما السلام» روايت شده كه در ذيل جملۀ «يَومَ يَأتِى بَعضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفساً إيمَانُهَا»، فرمودند: مقصود از اين آيات، طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبنده زمين و پديد آمدن دود است، كه انسان اگر به گناه اصرار ورزد و عمل ايمانى بجا نيارود و اين آيه ها ظاهر شود، ايمانش سودى نخواهد داشت.


مؤلف: مسأله اصرار بر گناه، چنان كه روايت آينده دلالت مى كند، تفسير جمله «أو كسبت فى إيمانها خيرا» است.
مؤلف: مسأله اصرار بر گناه، چنان كه روايت آينده دلالت مى كند، تفسير جملۀ «أو كَسَبَت فِى إيمَانِهَا خَيراً» است.


و نيز در همان، از ابى بصير، از يكى از دو بزرگوار سابق الذكر روايت شده، كه در ذيل جمله «أو كسبت فى إيمانها خيرا» فرموده: مؤمن گنهكار، كمى حسنات و كثرت گناهانش ميان او و ايمانش حائل گشته و در نتيجه باعث مى شود كه وى، در ايمانش كسب خبرى نكرده باشد.
و نيز در همان، از ابوبصير، از يكى از دو بزرگوار سابق الذكر روايت شده، كه در ذيل جمله «أو كَسَبَت فُى إيمَانِهَا خَيراً» فرموده: مؤمن گنهكار، كمى حسنات و كثرت گناهانش ميان او و ايمانش حائل گشته و در نتيجه باعث مى شود كه وى، در ايمانش كسب خبرى نكرده باشد.


مرحوم قمى، در تفسير خود مى گويد: پدرم، از صفوان، از ابن مسكان، از ابى بصير، از امام باقر (عليه السلام) برايم چنين روايت كرد كه آن جناب در تفسير جمله «يوم يأتى بعض آيات ربك...» فرموده: اين آيت الهى، عبارت است از طلوع آفتاب از مغرب. كسانى كه در چنين روزى ايمان بياورند، ايمانشان بى فايده است.
مرحوم قمى، در تفسير خود مى گويد: پدرم، از صفوان، از ابن مسكان، از ابوبصير، از امام باقر «عليه السلام» برايم چنين روايت كرد كه آن جناب در تفسير جملۀ «يَومَ يَأتِى بَعضُ آيَاتِ رَبِّكَ...» فرموده: اين آيت الهى، عبارت است از طلوع آفتاب از مغرب. كسانى كه در چنين روزى ايمان بياورند، ايمانشان بى فايده است.


و در الدر المنثور است كه احمد و عبد بن حميد، در مسند خود، و ترمذى و ابويعلى و ابن ابى حاتم و ابوالشيخ و ابن مردويه، همگى از ابى سعيد خدرى، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت كرده اند كه در تفسير جمله «يوم يأتى بعض آيات ربك» فرموده است: اين آيات، عبارت است از طلوع آفتاب از مغربش.
و در الدرّ المنثور است كه احمد و عبد بن حميد، در مسند خود، و ترمذى و ابويعلى و ابن ابى حاتم و ابوالشيخ و ابن مردويه، همگى از ابوسعيد خدرى، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» روايت كرده اند كه در تفسير جملۀ «يَومَ يَأتِى بَعضُ آيَاتِ رَبِّكَ» فرموده است: اين آيات، عبارت است از طلوع آفتاب از مغربش.


مؤلف: از ظاهر اين روايات بر مى آيد كه از باب تطبيق كلى بر مصداق باشد، وليكن احتمال هم دارد كه تفسير بوده باشد. و مراد از آياتى كه در آيه شريفه است، همين آيات بوده باشد، و به هر حال، روز طلوع آفتاب از مغرب، روز بروز غضب الهى است، كه مردم از شدت عذاب آن روز، متوسل به ايمان مى شوند، وليكن ايمانشان سودى نمى بخشد.
مؤلف: از ظاهر اين روايات بر مى آيد كه از باب تطبيق كلى بر مصداق باشد، وليكن احتمال هم دارد كه تفسير بوده باشد. و مراد از آياتى كه در آيه شريفه است، همين آيات بوده باشد، و به هر حال، روز طلوع آفتاب از مغرب، روز بروز غضب الهى است، كه مردم از شدت عذاب آن روز، متوسل به ايمان مى شوند، وليكن ايمانشان سودى نمى بخشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه ۵۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه ۵۴۰ </center>
مسأله طلوع آفتاب از مغرب، در روايات بسيارى از طرق شيعه، از امامان اهل بيت (عليهم السلام)، و از طرق اهل سنت، از جمعى از صحابه رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، از قبيل ابى سعيد خدرى، ابن مسعود، ابى هريره، عبدالله بن عمر، حذيفه ابى ذر، عبدالله بن عباس، عبدالله بن أبى اوفى، صفوان بن عسال، انس، عبدالرحمن بن عوف، معاويه، ابى امامه و عايشه و غير ايشان، وارد شده و البته در مضمون آن ها اختلاف فاحشى وجود دارد.
مسأله طلوع آفتاب از مغرب، در روايات بسيارى از طرق شيعه، از امامان اهل بيت «عليهم السلام»، و از طرق اهل سنت، از جمعى از صحابه رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، از قبيل ابوسعيد خدرى، ابن مسعود، ابوهريره، عبدالله بن عُمَر، حذيفه ابى ذر، عبدالله بن عباس، عبدالله بن أبى اوفى، صفوان بن عسال، انس، عبدالرحمن بن عوف، معاويه، ابى امامه و عايشه و غير ايشان، وارد شده و البته در مضمون آن ها اختلاف فاحشى وجود دارد.


نظريه هاى علمى امروز هم، انكار ندارد كه ممكن است روزى كره زمين، بر خلاف حركتى كه تا آن روز شرقى بوده، حركت غربى كند، و يا دو قطب آن تغيير يافته، شمالی اش جنوبى، و يا جنوبی اش شمالى شود. حال يا به طور تدريج، همچنان كه رصدخانه ها، آن را پيش بينى نموده اند، و يا آن كه يك حادثه جهانى و عمومى جوى، اين تحول را يكمرتبه به وجود بياورد. البته همه اين سخنان در جايى است كه كلمه طلوع خورشيد از مغرب، در روايات، رمزى درباره سرى از اسرار حقايق نبوده باشد.
نظريه هاى علمى امروز هم، انكار ندارد كه ممكن است روزى كره زمين، بر خلاف حركتى كه تا آن روز شرقى بوده، حركت غربى كند، و يا دو قطب آن تغيير يافته، شمالی اش جنوبى، و يا جنوبی اش شمالى شود. حال يا به طور تدريج، همچنان كه رصدخانه ها، آن را پيش بينى نموده اند، و يا آن كه يك حادثه جهانى و عمومى جوّى، اين تحول را يكمرتبه به وجود بياورد. البته همه اين سخنان در جايى است كه كلمه طلوع خورشيد از مغرب، در روايات، رمزى درباره سرى از اسرار حقايق نبوده باشد.


به هر حال، از جمله آيت هايى كه در روايات ذكر شده، مسأله بيرون شدن «دابة الارض» و «دخان» و خروج «يأجوج و مأجوج» است. قرآن كريم نيز، به اين چند امر ناطق است. و نيز از آن جمله، خروج مهدى (صلوات الله عليه) و نزول عيسى بن مريم و خروج دجال و غير آن است.  
به هر حال، از جمله آيت هايى كه در روايات ذكر شده، مسأله بيرون شدن «دَابَّةُ الأرض» و «دخان» و خروج «يَأجوج و مَأجوج» است. قرآن كريم نيز، به اين چند امر ناطق است. و نيز از آن جمله، خروج مهدى «صلوات الله عليه» و نزول عيسى بن مريم و خروج دجّال و غير آن است.  


اين چند امر، گرچه از علائم آخر الزمان است، وليكن بودنش از آن آيت هايى كه در هنگام بروزش توبه قبول نمى شود و ايمان سود نمى بخشد، روشن نيست.
اين چند امر، گرچه از علائم آخر الزمان است، وليكن بودنش از آن آيت هايى كه در هنگام بروزش توبه قبول نمى شود و ايمان سود نمى بخشد، روشن نيست.


در تفسير برهان، از برقى نقل مى كند كه وى، به سند خود، از عبدالله بن سليمان عامرى، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: همواره در روزى زمين از ناحيه پروردگار، حجتى كه حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت كند، بوده و خواهد بود، و اين رابطه بين خدا و خلق، هيچ گاه در زمين قطع نمى شود، مگر چهل روز مانده به قيامت، كه در آن چهل روز، خداوند حجت خود را از زمين بر مى دارد. در آن روزها است كه درِ توبه، به روى گنهكاران بسته مى شود، و ايمان آوردن در آن ايام، بى فايده است. گنهكاران و كفارى كه تا آن روز توبه نكرده و ايمان نياورده اند، از بدترين خلق اند و كسانى هستند كه قيامت بر آنان قيام مى كند.
در تفسير برهان، از برقى نقل مى كند كه وى، به سند خود، از عبدالله بن سليمان عامرى، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود:  


مؤلف: اين روايت را، ابوجعفر محمد بن جرير طبرى نيز، در كتاب مناقب فاطمه، به سند ديگرى، از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده است.
همواره در روزى زمين از ناحيه پروردگار، حجتى كه حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت كند، بوده و خواهد بود، و اين رابطه بين خدا و خلق، هيچ گاه در زمين قطع نمى شود، مگر چهل روز مانده به قيامت، كه در آن چهل روز، خداوند حجت خود را از زمين بر مى دارد. در آن روزها است كه درِ توبه، به روى گنهكاران بسته مى شود، و ايمان آوردن در آن ايام، بى فايده است. گنهكاران و كفارى كه تا آن روز توبه نكرده و ايمان نياورده اند، از بدترين خلق اند و كسانى هستند كه قيامت بر آنان قيام مى كند.
 
مؤلف: اين روايت را، ابوجعفر محمد بن جرير طبرى نيز، در كتاب مناقب فاطمه، به سند ديگرى، از امام صادق «عليه السلام» نقل كرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه ۵۴۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه ۵۴۱ </center>
و در تفسير قمى، از پدرش، از نضر، از حلبى، از معلّى بن خنيس، از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه در ذيل آيه «إنّ الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا» فرمود: به خدا سوگند كه اهل سنت نيز، دين خود را دسته دسته كردند.
و در تفسير قمى، از پدرش، از نضر، از حلبى، از معلّى بن خنيس، از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه در ذيل آيه «إنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُم وَ كَانُوا شِيَعاً» فرمود: به خدا سوگند كه اهل سنت نيز، دين خود را دسته دسته كردند.


مؤلف: يعنى مذاهب مختلفى در اسلام به وجود آوردند. قبلا هم حديثى كه مى گفت «به زودى امت اسلام به هفتاد و سه فرقه متفرق مى شود»، گذشت.
مؤلف: يعنى مذاهب مختلفى در اسلام به وجود آوردند. قبلا هم حديثى كه مى گفت «به زودى امت اسلام به هفتاد و سه فرقه متفرق مى شود»، گذشت.


در تفسير عياشى، از ابى بصير، از ابى عبدالله (عليه السلام)، روايت شده كه درباره آيه مورد بحث فرمود: على (عليه السلام)، اين آيه را «فارقوا دينهم» قرائت مى فرمود.
در تفسير عياشى، از ابوبصير، از ابى عبدالله «عليه السلام»، روايت شده كه درباره آيه مورد بحث فرمود: على «عليه السلام»، اين آيه را «فَارَقُوا دِينَهُم» قرائت مى فرمود.


مؤلف: قرائتى را كه از آن جناب نقل شد، بعضى از عامه و از جمله آنان، سيوطى نيز، به طرق خود، از آن جناب نقل كرده اند.
مؤلف: قرائتى را كه از آن جناب نقل شد، بعضى از عامه و از جمله آنان، سيوطى نيز، به طرق خود، از آن جناب نقل كرده اند.


و در تفسير برهان، از برقى، از پدرش، از نضر، از يحيى حلبى، از ابن مسكان، از زراره روايت شده كه گفت: در خدمت امام صادق (عليه السلام) نشسته بودم. شخصى از آن جناب، از آيه «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها» سؤال كرد، و عرض كرد: اين آيه شامل كسانى كه با اين امر (ولايت اهل بيت عليهم السلام) آشنايى ندارند، مى شود يا نه؟  
و در تفسير برهان، از برقى، از پدرش، از نضر، از يحيى حلبى، از ابن مسكان، از زراره روايت شده كه گفت: در خدمت امام صادق «عليه السلام» نشسته بودم. شخصى از آن جناب، از آيه «مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أمثَالِهَا» سؤال كرد، و عرض كرد: اين آيه شامل كسانى كه با اين امر (ولايت اهل بيت عليهم السلام) آشنايى ندارند، مى شود يا نه؟  


حضرت فرمود: اين آيه، تنها راجع به مؤمنان است. عرض كردم: خدايت اصلاح كند، چه مى فرمایيد درباره كسى كه نماز مى خواند، روزه مى گيرد، از محرمات اجتناب مى ورزد و ورع خوبى دارد و از ناصبى ها هم كه دشمن شما خاندان اند، نيست، وليكن شما را نمى شناسند؟ فرمود: خداوند ايشان را به رحمت خود داخل بهشت مى سازد.
حضرت فرمود: اين آيه، تنها راجع به مؤمنان است. عرض كردم: خدايت اصلاح كند، چه مى فرمایيد درباره كسى كه نماز مى خواند، روزه مى گيرد، از محرّمات اجتناب مى ورزد و ورع خوبى دارد و از ناصبى ها هم كه دشمن شما خاندان اند، نيست، وليكن شما را نمى شناسند؟ فرمود: خداوند ايشان را به رحمت خود داخل بهشت مى سازد.


مؤلف: اين روايت دلالت مى كند بر اين كه اجر اخروى، به مقدار معرفت اشخاص است و اين معنا در روايات شيعه و سنى وارد شده. البته روايات بسيارى از طريق شيعه و سنى، بر طبق مضمون «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها» وارد شده، و مفسران دو طايفه، آن را در ذيل اين آيه نقل كرده اند. وليكن چون روايات مذكور مربوط به تشخيص روزه و نماز و امثال آن است، لذا ما از ايراد آن در اين جا، خوددارى نموديم.
مؤلف: اين روايت دلالت مى كند بر اين كه اجر اخروى، به مقدار معرفت اشخاص است و اين معنا در روايات شيعه و سنّى وارد شده. البته روايات بسيارى از طريق شيعه و سنّى، بر طبق مضمون «مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أمثَالِهَا» وارد شده، و مفسران دو طايفه، آن را در ذيل اين آيه نقل كرده اند. وليكن چون روايات مذكور مربوط به تشخيص روزه و نماز و امثال آن است، لذا ما از ايراد آن در اين جا، خوددارى نموديم.




۱۹٬۲۹۹

ویرایش