الأعراف ٢٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link12 | آيات ۱۰ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link12 | آيات ۱۰ - ۲۵ سوره اعراف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link13 | معناى تمكين انسان در | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link13 | معناى تمكين انسان در زمين، در جمله: «وَ لَقَد مَكَنَّاكُم فِى الأرض»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link14 | سجده | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link14 | سجده ملائكه، بر جميع بنى آدم بوده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link16 | ابليس با ملائكه بوده، و همه مأمور به سجده شدند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲#link16 | ابليس با ملائكه | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link18 | تكبّر و خودخواهى، سرچشمه تمامى گناهان است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link19 | ملاك برترى در تكوينيات، بستگى دارد به بيشتر بودن عنايات الهى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link18 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link22 | كبريا، خاص خداى سبحان است و از غير او، تكبّر پسنديده نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link19 | ملاك برترى در | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link23 | درخواست مهلت ابلیس، از خدای تعالی]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link24 | معنای محاصره چهارجانبۀ انسان توسط شيطان، در آیه شریفه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link25 | مراد از «مُخلَصين» و «شاكرين»، كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link22 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link26 | مراد از جملۀ «إلَّا أن تَكُونَا مَلَكَين»، در خطاب شیطان به آدم و حواء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link23 | درخواست مهلت از | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link28 | گفتاری در باره شیطان و عمل او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link24 | محاصره انسان توسط | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link28 | اشاره به اهمال و قصور مفسران و حقایق دینی و تکوینی مربوط به آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link25 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link33 | چگونگی تصرفات شیطان در ادراك و عواطف انسان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳#link26 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link34 | ولايت شيطان بر آدميان، ولایت در ظلم و گناه است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴# | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link36 | خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه های او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link28 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link37 | بحث عقلى و قرآنى: (مناظره بين ابليس و ملائكه)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link38 | حکمت آفريدن خلايق و كفارى كه نتيجه خلقتشان، خلود در آتش است، چیست؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link39 | تكليف بندگان، براى خدا چه سودى دارد؟!]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link40 | چرا خداوند انسان را بدون اين كه مكلّف نمايد، كامل نيافريد؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link41 | تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر آدم، براى چه بود؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link33 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link42 | پاسخ به شبهه پنجم و ششم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link34 | ولايت شيطان بر | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link43 | جملۀ: «لَا يُسئَلُ عَمَّا يَفعَلُ وَ هُم يُسئَلُونَ»، از نظر فلسفه و برهان و وحى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link44 | بحث های طولانی متكلّمان اشاعره و معتزله، درباره افعال خدا]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link36 | خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link47 | جميع احكام عقلى، از فعل خداوند گرفته شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۴#link37 | بحث عقلى و قرآنى (مناظره | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link48 | اشكالاتى كه بر رأى اشاعره، در احكام نظری عقل وارد است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link38 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link49 | جريان احكام عقلى عملى، در افعال خداى تعالى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link39 | تكليف | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link51 | عقل عملى، در جستجوى مصالح و مفاسد و حُسن و قبح افعال در احكام تشريعى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link40 | چرا خداوند انسان را بدون | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link52 | آيات تأیید کننده جریان عقل نظرى و عقل عملى، در ناحيه پروردگار]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link41 | تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link53 | بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link42 | پاسخ به | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link54 | بهشت آدم، از باغ هاى دنيا بوده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link43 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link55 | ملائكه و شياطين، به تغيير ذات خود قدرت ندارند و به شکل های مختلف در نمی آيند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۵#link44 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link56 | بررسی روايات مربوط به كيفيت تصرفات ابلیس، در شعور آدمى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link57 | ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى «ع»، با ابليس]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link47 | جميع احكام | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link48 | اشكالاتى كه بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link49 | جريان احكام عقلى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶# | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link52 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link53 | بحث روايتى (رواياتى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link54 | بهشت | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۶#link55 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link56 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link57 | ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى با ابليس]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link58 | بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link58 | بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۳۸
کپی متن آیه |
---|
قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَ فِيهَا تَمُوتُونَ وَ مِنْهَا تُخْرَجُونَ |
ترجمه
الأعراف ٢٤ | آیه ٢٥ | الأعراف ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
در «فِیهَا» و «مِنْهَا» مرجع ضمیرِ (ها) أَرْض است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰ - ۲۵ سوره اعراف
- معناى تمكين انسان در زمين، در جمله: «وَ لَقَد مَكَنَّاكُم فِى الأرض»
- سجده ملائكه، بر جميع بنى آدم بوده است
- ابليس با ملائكه بوده، و همه مأمور به سجده شدند
- تكبّر و خودخواهى، سرچشمه تمامى گناهان است
- ملاك برترى در تكوينيات، بستگى دارد به بيشتر بودن عنايات الهى
- كبريا، خاص خداى سبحان است و از غير او، تكبّر پسنديده نيست
- درخواست مهلت ابلیس، از خدای تعالی
- معنای محاصره چهارجانبۀ انسان توسط شيطان، در آیه شریفه
- مراد از «مُخلَصين» و «شاكرين»، كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد
- مراد از جملۀ «إلَّا أن تَكُونَا مَلَكَين»، در خطاب شیطان به آدم و حواء
- گفتاری در باره شیطان و عمل او
- اشاره به اهمال و قصور مفسران و حقایق دینی و تکوینی مربوط به آن
- چگونگی تصرفات شیطان در ادراك و عواطف انسان
- ولايت شيطان بر آدميان، ولایت در ظلم و گناه است
- خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه های او
- بحث عقلى و قرآنى: (مناظره بين ابليس و ملائكه)
- حکمت آفريدن خلايق و كفارى كه نتيجه خلقتشان، خلود در آتش است، چیست؟
- تكليف بندگان، براى خدا چه سودى دارد؟!
- چرا خداوند انسان را بدون اين كه مكلّف نمايد، كامل نيافريد؟
- تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر آدم، براى چه بود؟
- پاسخ به شبهه پنجم و ششم
- جملۀ: «لَا يُسئَلُ عَمَّا يَفعَلُ وَ هُم يُسئَلُونَ»، از نظر فلسفه و برهان و وحى
- بحث های طولانی متكلّمان اشاعره و معتزله، درباره افعال خدا
- جميع احكام عقلى، از فعل خداوند گرفته شده است
- اشكالاتى كه بر رأى اشاعره، در احكام نظری عقل وارد است
- جريان احكام عقلى عملى، در افعال خداى تعالى
- عقل عملى، در جستجوى مصالح و مفاسد و حُسن و قبح افعال در احكام تشريعى
- آيات تأیید کننده جریان عقل نظرى و عقل عملى، در ناحيه پروردگار
- بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)
- بهشت آدم، از باغ هاى دنيا بوده است
- ملائكه و شياطين، به تغيير ذات خود قدرت ندارند و به شکل های مختلف در نمی آيند
- بررسی روايات مربوط به كيفيت تصرفات ابلیس، در شعور آدمى
- ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى «ع»، با ابليس
- بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ «25» (او) فرمود: در اين زمين زندگى مىكنيد و در آن مىميريد و از آن (براى محاسبهى روز قيامت،) بيرون آورده مىشويد.
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 42
نکته ها
مخاطبان جملهى «اهْبِطُوا»، يا آدم و حوّا و ابليس هستند و يا آدم و حوّا و ذريّه آنها. البتّه در يك جا ابليس به تنهايى مورد خطاب قرار گرفته است، «فَاهْبِطْ مِنْها» «1» و در جاى ديگر آدم و حوّا، «قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً» «2» كه اگر جايگاه هبوط آنها يكى باشد، ممكن است «اهْبِطُوا» جمع بين آنها باشد.
مراد از «هبوط»، آمدن به زمين است، زيرا به دنبال آن مىفرمايد: «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ»
گرچه خداوند توبهى آدم و حوّا را پذيرفت، «فَتابَ عَلَيْهِ» «3»، ولى اثر وضعى گناه باقى است. اثر وضعى آن ترك اولى و نافرمانى آدم و حوّا، خروج از آن جايگاه بهشتى و هبوط به زمين بود. «اهْبِطُوا»
پیام ها
1- از آثار وضعى خلاف و گناه نمىتوان گريخت. «قالَ اهْبِطُوا»
2- گاهى عملكرد والدين، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر مىگذارد. قالَ اهْبِطُوا ...
3- بهشت آدم و حوّا، مكانى غير از زمين وبالاتر وبرتر از آن بود. «اهْبِطُوا»
4- دنيا جايگاه تنازع و تزاحم و تضادّ است و انسانها به خاطر تزاحم منافع و غرائز، با هم درگير مىشوند. «بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»
5- زندگى دنيوى و بهرهورى از آن ابدى نيست. «إِلى حِينٍ»
6- انسان، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. «مِنْها تُخْرَجُونَ» آدم از اين ناراحت و غمگين بود كه پنداشت ديگر به بهشت و زندگى جاويد نخواهد رسيد، خداوند فرمود: «پس از زندگى دنيا مىتواند به بهشت جاويد برسد».
7- مدّت ونهايت زندگى دنيوى براى بشر معلوم نيست. ( «حِينٍ» نكره آمده است)
«1». اعراف، 13.
«2». طه، 123.
«3». بقره، 37.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 43
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ «25»
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ: فرمود حق تعالى، در آن زمين زندگى مىكنيد و مىگذرانيد ايام عمر خود را. وَ فِيها تَمُوتُونَ: و در همان زمين مىميريد و مدفون مىشويد. وَ مِنْها تُخْرَجُونَ: و از همين زمين، روز قيامت براى جزا و سزا مبعوث مىشويد و بيرون مىآئيد؛ و در تورات همين مذكور است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ «25»
ترجمه
گفت در آن زندگانى مينمائيد و در آن ميميريد و از آن بيرون آورده ميشويد.
جلد 2 صفحه 417
تفسير
حيات و ممات انسان و شيطان و ذرّيّات آنها در زمين است و از زمين مبعوث ميشوند در روز قيامت براى رسيدن بجزاى اعمالشان ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ فِيها تَحيَونَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنها تُخرَجُونَ «25»
فرمود در همين زمين زنده ميشويد و در همين زمين ميميريد و از همين زمين بيرون ميشويد.
و اينکه آيه شريفه كمال دلالت را دارد که خطاب اهبطوا متوجه باولاد آدم است زيرا اينکه امور ثلاثه براي جميع بني آدم بلكه بني الجانّ متوجه ميشود و بالجمله انسان مسافر است و قافله دائما در حركت است از اصلاب آباء و ارحام امّهات بدنيا ميآيند روي همين زمين که مفاد قالَ فِيها تَحيَونَ است و پس از انقضاء مدت در خانه قبر ميروند که مفاد وَ فِيها تَمُوتُونَ است و روز قيامت از همين قبور بيرون ميآيند که مفاد وَ مِنها تُخرَجُونَ است که در بسياري از آيات شريفه در اغلب سور قرآنيه تصريحا و تلويحا اشاره شده.
297
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 25)- و «نیز به آنها گوشزد کرد، که هم در زمین زندگی میکنید و هم در آن میمیرید، و از همان برای حساب در روز رستاخیز، برانگیخته خواهید شد» (قالَ
ج2، ص36
فِیها تَحْیَوْنَ وَ فِیها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ)
نکات آیه
۱- زمین عرصه حیات و مرگ آدمیان (قال فیها تحبون و فیها تموتون)
۲- زمین، عرصه حیات و مرگ شیاطین نیست. (قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون) تکرار کلمه «قال» (قال اهبطوا ... قال فیها تحیون) مى تواند اشاره به تغییر مخاطب در دو جمله «اهبطوا ... » و «فیها تحیون» داشته باشد. در آیه قبل انسانها و نیز شیطان مورد خطاب بودند و در این آیه تنها انسانها مخاطب هستند. و شیاطین مورد خطاب نیستند. بنابراین مى توان گفت زمین عرصه حیات و مرگ شیاطین نیست.
۳- انسانها پس از مرگ و مدفون شدن در زمین، دوباره زنده خواهند شد و از دل خاک به عرصه زمین بازخواهند گشت. (و فیها تموتون و منها تخرجون) اخراج از زمین (و منها تخرجون) مى تواند به این معنا باشد که انسانها از درون زمین، که معمولاً در آن مدفون مى شوند ; پس از زنده شدن به سطح زمین بازگردانده مى شوند ; و مى تواند به این معنا باشد که از کره زمین اخراج و به جایى دیگر منتقل خواهند شد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۴- انسانها پس از سپرى کردن زمان حضورشان در زمین و مرگ همگان، به مکانى دیگر منتقل خواهند شد. (و لکم فى الأرض مستقر و متع إلى حین ... و منها تخرجون) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «منها تخرجون» اخراج از کره زمین و انتقال به مکانى دیگر باشد. گفتنى است که چون مخاطبان آیه همه انسانها هستند، اخراج از زمین و انتقال به مکانى دیگر پس از مرگ همگان و سپرى کردن مدت زمانى است که «إلى حین» بدان اشاره داشت.
۵- حیات دنیا گذرگاهى موقت، نه پایان زندگى انسان (متع إلى حین ... و منها تخرجون)
موضوعات مرتبط
- انسان: بازگشت انسان به زمین ۳ ; حیات مجدد انسان ۳ ; فرجام انسان ۴، ۵ ; مرگ انسان ها ۱، ۴ ; مکان زندگى انسان ۱
- حیات: محدودیت حیات دنیوى ۴، ۵
- زمین: ویژگى زمین ۱، ۲
- شیطان: مکان زندگى شیطان ۲ ; مکان مرگ شیطان ۲
منابع