گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
==بحث روایتی: (چند روايت در باره پاداش نیکوکاران و عذاب بدکاران)==
==بحث روایتی: (چند روايت در باره پاداش نیکوکاران و عذاب بدکاران)==


شيخ مفيد در كتاب امالى به سند خود از ابى اسحاق همدانى از امير المؤ منين (صلوات اللّه عليه) روايت كرده كه در ضمن نامهاى كه براى محمد بن ابى بكر در هنگام اعزامش به ولايت مصر نوشت و به وى دستور داد آن نامه را براى مردم مصر بخواند، نوشته: خداى تعالى مى فرمايد: «للذين احسنوا الحسنى و زيادة» و «حسنى» عبارت است از بهشت و «زيادت» عبارت است از دنيا.
شيخ مفيد، در كتاب امالى، به سند خود، از ابواسحاق همدانى، از امير المؤمنين «صلوات اللّه عليه» روايت كرده كه در ضمن نامه اى كه براى محمّد بن ابوبكر، در هنگام اعزامش به ولايت مصر نوشت و به وى دستور داد آن نامه را براى مردم مصر بخواند. نوشته: خداى تعالى مى فرمايد: «لِلَّذِينَ أحسَنُوا الحُسنَى وَ زِيَادَةٌ». و «حُسنى»، عبارت است از بهشت و «زيادت»، عبارت است از دنيا.


و در تفسير قمى در روايتى كه از ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام ) در تفسير اين آيه نقل كرده آمده: و اما «حسنى» عبارت است از بهشت ، و اما «زيادت» عبارت است از دنيا، چون خداى تعالى نعمت هائى را هم كه در دنيا به نيكوكاران مى دهد در آخرت به حساب مى آورد، و در نتيجه هم پاداش دنيوى به آنان مى دهد و هم پاداش ‍ اخروى - تا آخر حديث.
و در تفسير قمى، در روايتى كه از ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام»، در تفسير اين آيه نقل كرده، آمده:  


مؤلف: اين دو روايت ناظر است به معناى اولى كه در بيان قبلى آورديم . و در معناى روايت دوم، طبرسى روايتى از امام باقر (عليه السلام) در مجمع البيان آورده است .
و اما «حُسنى»، عبارت است از بهشت، و اما «زيادت»، عبارت است از دنيا. چون خداى تعالى، نعمت هایى را هم كه در دنيا به نيكوكاران مى دهد، در آخرت به حساب مى آورد، و در نتيجه، هم پاداش دنيوى به آنان مى دهد و هم پاداش اخروى - تا آخر حديث.


و در تفسير برهان مى گويد: صاحب نهج البيان از على بن ابراهيم روايت كرده كه گفت امام فرمود: زيادت بخششى است . از ناحيه خداى عزوجل.
مؤلف: اين دو روايت، ناظر است به معناى اولى كه در بيان قبلى آورديم. و در معناى روايت دوم، طبرسى روايتى، از امام باقر «عليه السلام»، در مجمع البيان آورده است.


و در الدر المنثور است كه دار قطنى و ابن مردويه در تفسير اين آيه از صهيب نقل كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود: زيادت عبارتست از نظر كردن به وجه اللّه.
و در تفسير برهان مى گويد: صاحب نهج البيان، از على بن ابراهيم روايت كرده كه گفت امام فرمود: «زيادت»، بخششى است از ناحيه خداى عزوجل.
 
و در الدر المنثور است كه دار قطنى و ابن مردويه، در تفسير اين آيه، از صُهَيب نقل كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: «زيادت»، عبارت است از نظر كردن به وجه اللّه.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۶۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۶۸ </center>
مؤلف: اين معنا به چند طريق از طرق اهل سنت از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نقل شده و ما در تفسير آيه «رب ارنى انظر اليك» در جلد هشتم اين كتاب بيانى داشتيم كه اين حديث را توضيح مى دهد.  
مؤلف: اين معنا، به چند طريق، از طرق اهل سنت، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نقل شده، و ما در تفسير آيه «رَبِّ أرِنِى أنظُر إلَيكَ»، در جلد هشتم اين كتاب، بيانى داشتيم كه اين حديث را توضيح مى دهد.
 
و در كافى، به سند خود، از ابوبصير، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در تفسير جملۀ «كَأنَّمَا أُغشِيَت وُجُوهُهُم قِطَعاً مِنَ اللَّيلِ مُظلِماً» فرمود: (سياهى، شدت و ضعف دارد)، همان طور كه مى بينى در شب تاريك، داخل اطاق تاريكتر از فضاى بيرون است، همچنين وجوه مشركان، سياهی شان زياد مى باشد.


و در كافى به سند خود از ابى بصير از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه در تفسير جمله «كانما اغشيت وجوههم قطعا من الليل مظلما» فرمود: (سياهى ، شدت و ضعف دارد) همانطور كه مى بينى در شب تاريك، داخل اطاق تاريكتر از فضاى بيرون است همچنين وجوه مشركين سياهيشان زياد مى باشد.
مؤلف: اين روايت را عياشى نيز، از ابوبصير، از آن جناب نقل كرده، و گويا امام «عليه السلام» خواسته است كه كلمۀ «قِطَعاً مِنَ اللَّيلِ» را كه در آيه آمده، تفسير كند.


مؤلف: اين روايت را عياشى نيز از ابى بصير از آن جناب نقل كرده ، و گويا امام (عليه السلام ) خواسته است كه كلمه «'''قطعا من الليل '''» را كه در آيه آمده تفسير كند.
و در الدر المنثور است كه ابوالشيخ، از سدى روايت كرده كه در ذيل جملۀ «وَ رُدُّوا إلَى اللّهِ مَولَيهُمُ الحَقّ» گفته: اين جمله را، آيه «اللّهُ مَولَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أنَّ الكَافِرِينَ لَا مَولَى لَهُم» نسخ كرده است.


و در الدر المنثور است كه ابوالشيخ از سدى روايت كرده كه در ذيل جمله «و ردوا الى اللّه موليهم الحق» گفته: اين جمله را آيه «اللّه مولى الذين آمنوا و ان الكافرين لا مولى لهم» نسخ كرده است.
مؤلف: اين سخن، از سخيف ترين سخنان است. چون هر يك از دو آيه شريفه، ناظر به يك جهت از معنا است. يكى ناظر به مولاى ظاهرى است، و ديگرى به مولاى باطنى.  


مؤلف: اين سخن از سخيف ترين سخنان است ، چون هر يك از دو آيه شريفه ناظر به يك جهت از معنا است، يكى ناظر به مولاى ظاهرى است ، و ديگرى به مولاى باطنى (آن آيه كه مى فرمايد: كفار مولى ندارند، منظورش مولاى ظاهرى است كه در دنيا دل به آن بسته بودند، و هر سنگ و چوبى را مولى و شفيع خود مى پنداشتند، و اين آيه به معناى باطنى و حقيقى مولى نظر دارد، مى فرمايد: مولاى حقيقى كل عالم خداى تعالى است ، و كفار نيز به سوى او برگشت داده مى شوند).
(آن آيه كه مى فرمايد: كفار مولى ندارند، منظورش مولاى ظاهرى است كه در دنيا به آن بسته دل بودند، و هر سنگ و چوبى را مولى و شفيع خود مى پنداشتند. و اين آيه به معناى باطنى و حقيقى مولى نظر دارد. مى فرمايد: مولاى حقيقى كلّ عالَم، خداى تعالى است، و كفار نيز به سوى او برگشت داده مى شوند).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۶۹ </center>
<span id='link45'><span>
<span id='link45'><span>
۱۹٬۳۰۲

ویرایش